دوشنبه 17 شهريور 1399 , 12:10
توسط یک شکنجهگر بعثی
ابعاد جدیدی از شکنجهی اسرای ایرانی فاش شد
ابعاد جدید از جنایات جنگی وحشیانهی رژیم صدام معدوم و منافقین علیه اسرای مظلوم ایرانی توسط بازپرس و بازرس ویژه گارد ریاست جمهوری عراق فاش شد...
فاش نیوز - ابعاد جدید از جنایات جنگی وحشیانهی رژیم صدام معدوم علیه اسرای مظلوم ایرانی توسط بازپرس و بازرس ویژه گارد ریاست جمهوری عراق فاش شد.
عبدالرشید عبدالباطن که اکنون نزدیک به دو سال است در زندان ویژه در اختیار دولت عراق است در بازجوییهای خود تأیید میکند که از شکنجهی اسرای ایرانی و اعترافات زیرشکنجه رزمندگان تازه اسیرشده ایرانی در جبههها برای مقامات عراقی فیلم و عکس تهیه میشد.
پس از انتشار دو دور از وحشیگریهای رژیم بعثی در حق اسرای ایرانی، بازپرس و بازرس ویژه گارد ریاست جمهوری عراق در خصوص برخی دیگر از جنایات جنگی خود و همقطاران بعثیاش افشاگری میکند.
عبدالرشید عبدالباطن که اکنون نزدیک به دو سال است در زندان ویژه در اختیار دولت عراق است در بازجوییهای خود تأیید میکند که از شکنجهی اسرای ایرانی و اعترافات زیرشکنجهی رزمندگان تازه اسیرشدهی ایرانی در جبههها برای مقامات عراقی فیلم و عکس تهیه میشد.
وی گفت: برای اعترافگیری از اسرای ایرانی، از تجربیات شکنجه علیه کردها و شیعیان عراق سود میجستیم. سپس از ابتکارات روسها و کشورهای بلوک شرق نیز در این راه کمک میگرفتیم و با خرید وسایل شکنجه پیشرفته از شرق و مرکز اروپا، آن را علیه ایرانیها بهکار میبردیم.
عبدالرشید عبدالباطن در خصوص شکنجه در زیر برف در اردوگاههای واقع در شمال عراق میگوید: اسرای ایرانی را به روشی که روسها به ما آموخته بودند برهنه میکردیم و آنها را بر روی یک ناقوس بزرگ مجبور به نشستن میکردیم.
وی تائید کرد: بسیاری از اسرای ایرانی که با شکنجههای قرون وسطایی در اردوگاههای شمال عراق در کردستان این کشور به شهادت رسیدند در قبرستانهای پراکنده در بیابانها و تپههای این استان با لباسهای کردی دفن شدند.
وی تصریح کرد: مقامات دولت مرکزی در بغداد از دیدن فیلمهای شکنجه اسرا لذت میبردند حتی این فیلمها به دفتر صدام و عدی نیز ارسال شد.
عبدالرشید عبدالباطن اضافه میکند: روشهای شکنجهی اسرای تازه که در خطوط مقدم به اسارت درمیآمدند از اواسط جنگ به دلیل حملات گسترده ایرانیها شدیدتر شده بود. ما اجازه کشتن نیز داشتیم و کسی نمیتوانست ما را بازخواست کند بهویژه این اقدامات در جریان حمله به شرق بصره (کربلای پنج) و تصرف فاو (والفجر ۸) اعمال شد. در مواردی حتی خود من اقدام به قطع دست و پای اسرای ایرانی کردم که این اتفاق در شرق بصره افتاد. از این وضعیت فیلم تهیه شد اما نسخهای نزد دفتر بازرسی گارد ریاست جمهوری نماند و مستقیما بهدست عدنان خیرا…، وزیر دفاع و پسردایی صدام که برادرزنش نیز بود، داده شد.
وی در ادامه میگوید: در عملیات والفجر ۸ که ایرانیها فاو را با یک عملیات غافلگیرکننده از دست ارتش صدام خارج کردند، گروههایی مأمور تحقیق و بازجویی از اسرای ایرانی این عملیات شدند. آنها در خلال باجوییها اصلا صحبت نمیکردند، من چون به زبان فارسی مسلط بودم میدانستم در خلوت باهم چه میگویند. آنها اهل همکاری نبودند و شیوههای رزم خود را افشا نمیکردند، پس دستور دادیم گروهی از غواصان اسیر ایرانی این عملیات را در حالیکه دستهایشان با سیمهای ویژه مخابرات بسته شده بود در کنار یکدیگر به موازات بخوابانند. آنگاه تانک را از روی سر آنها عبور دادیم و سر آنها زیر تانک قطع شد اما بقیه باز هم صحبت نکردند و این اقدام باز هم ناکام ماند.
عبدالباطن در خصوص انفجار اسرای ایرانی نیز میگوید: در این زمینه اطلاع خاصی ندارم، ایرانیها را برای مرگ تدریجی شکنجه میکردیم. انفجارها بیشتر مخصوص کردها و برخی از شیعیان بود. تا آنجا که اطلاع دارم برخی از کردها را در مرکز و شمال عراق با این شیوه کشتیم. از این فجایع نیز فیلم تهیه شده است.
وی افزود: در کشتار شیعیان جنوب عراق نیز از این روش کمتر استفاده شد و با تیر خلاص قتل عامها صورت پذیرفت.
عبدالباطن سوزاندن دست و سایر اعضای بدن اسرای ایرانی را با سیگار در اردوگاهها بسیار طبیعی ذکر و تایید میکند که گروهی از اسرای فنی ایرانی را برای بیگاری به خارج از اردوگاهها نیز منتقل میکردند.
وی در خصوص همکاری ارتش و استخبارات عراق با تشکیلات گروه تروریستی منافقین در شکنجهی اسرای ایرانی نیز میگوید: آنها بارها در این زمینه با ما همکاری داشتند و یادم میآید چند اسیر ایرانی نیز زیر دست آنها به قتل رسیدند.
وی گفت: در برخی از این شکنجهها، خشونت منافقین بسیار بیشتر از ما بود بهطوری که من برخی از آنها را اساس یا گشتاپو صدا میزدم.
عبدالرشید عبدالباطن، افسر عالیرتبه گارد ریاستجمهوری عراق در اواخر دهه چهل از سوی استخبارات عراق به همراه گروهی از افسران و ماموران امنیتی این کشور برای طی دورهی زبان و ادبیات فارسی به ایران اعزام میشود. در دانشگاه تهران در اواسط دههی پنجاه فارغالتحصیل میشود و سپس در حوزهی ترجمه و بررسی اخبار ایران در مدارج بالای ارتش بعثی عراق به کار گرفته میشود.
با آغاز تجاوز صدام معدوم به جمهوری اسلامی ایران، وی در سمت بازجو و بازپرس اسرای ایرانی در گارد ریاستجمهوری عراق گمارده میشود و جنایات او از اینجا به بعد کلید میخورد.
وی حتی در خلال بازجوییهایش مانند قصابها جوارح اسرای ایرانی را میبرید و با تیر خلاص، اسیران ایرانی را به شهادت میرساند.
شواهدی در دست است که این مزدور وحشی صدام معدوم در جریان عملیات کربلای پنج شخصا اسیران مجروح ایرانی را در بصره و زبیر بر روی تخت درمانگاههای نظامی بازجویی کرده و سپس بهدلیل عدم موفقیت در اخذ اعترافات مورد نظرش از این اسیران مجروح، آنان را به شهادت میرساند.
در برخی از مواقع، مجروحین ایرانی درحالی که غریبانه به شهادت رسیده بودند، با پتوی خونین بیمارستان و درحالی که سرم آنها نیز به بدنشان وصل بوده است، در بیابانهای زبیر و بصره دفن شدهاند.
این افسر جنایتکار حتی یکی از آجودانهای خود را نیز در اعتراض به کشتار اسیران ایرانی اعدام صحرایی کرده است. وی در اعترافاتش که در اواخر سال ۲۰۰۷ میلادی اخذ شده است، از اعمال خود اظهار ندامت نمیکند.