29 اسفند 1402 / ۰۹ رمضان ۱۴۴۵
شناسه خبر : 78162
شنبه 19 مهر 1399 , 11:19
شنبه 19 مهر 1399 , 11:19
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
بهارِ دوستی، خانه ای درخورد دیجیتالیسم
سید مهدی حسینی
نکاتی پیرامون قبل و بعد از انتخابات
امانالله دهقان فرد
بازگشت قدرت به صحن منَشاء تحولات بزرگ
سیدمحمدرضا میرشمسی
منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی
سید مهدی حسینی
همراهی با مردم یا همکاری با دشمن؟!
حسین شریعتمداری
تاوانی که شیعیان عربستان برای اعتقادات خود می پردازند
مطالعات خلیج فارس
سخنی برای بعد از این
سید محمدرضا میرشمسی
ادبیات ایثار و شهادت
عیدانه ای برای مجاهدان بی مثال وطن
شهیدگمنام
مثل شهدا
مجتبی رحماندوست
قهرمان را باید مثل یک قهرمان تشییع کرد!
زهرا خراسانی
گزارش و گفت و گو
سخت ترین زندگی اعصاب و روان ها
جهانبخش کریمی - من جانباز ۲۵درصد اعصاب و روان هستم. هم در بدنم ترکش دارم و گوش هایم کم شنوا است و هم دید چشم هایم ضعیف است.
کادر ژاندارمری بودم و در سال ۶۳ مجروح شدم.
متاسفانه بعد از ۳۶ سال یکی حال ما را نپرسیده است، چون مستاجر هستم و تنها فرزندم به علت بیکاری ازدواج نکرده است.
بلی جانبازان آئینه هشت سال دفاع مقدس هستند و این مردم و جوانان مملکت هستند که به آئینه نگاه می کنند و وضعیت سخت زندگی جانبازان را می بینند!
چهار سال در جبهه به عنوان دیدبان در خط مقدم خدمت کردم و اکنون شرمنده خانواده ام هستم، از این که نتوانستم حتی یک خانه کوچک برای آنها تهیه کنم. ما سخت ترین زندگی را داریم ولی دیگران فکر می کنند که به ما خوب می رسند.
بیائید از نزدیک با زندگی جانبازان آشنا شوید.
آیا این سزاوار است؟
باسلام من در سال ۱۳۵۹شب ۳۱شهریور رفتم در مناطق جنگی جنوب کشور نماینده و توزیع کننده مهمات در سنگرهای رزمندهگان بمدت ۸ماه بودم مجروح شدم شانده روز بیمازستان بستری شدم و مجددا در سال ۶۶ اعزام به جبهه شدم ودر منطقه شلمچه مجروح شدم ۱۶ ماه بعد در جبهه حضور داشتم , از ارتش کارت ایثار گران گرفتم ,,, لطفا کمکم کنید جانبازی نگرفتم مدام سر درد دارم و هزینه درمان ندارم ,,,
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
مثل گندم درویمان کردند
علی کرمی
روایتی از فوتبال پیرمردها مقابل دشمن بعثی
محمدعلی نوریان
روزی که فرمانده ارتش به پای پدرش افتاد
خواهر شهید
وقتی سربازان بعثی به ایرانیها التماس کردند
کتاب خاکریزوخاطره
معرفی کتاب
قبول داریم در سرتاسر زندگی باید طوری بساط زندگی را عاریه چید که وقتی حضرت عزراییل ناچیده میگوید برچین خیلی سخت و ناگوار نباشد و آنقدر به خداوند ایمان داشته باشد که نگران زن و بچه پس از فوتش نشود اگر چه جانباز همیشه نگران رنجش و کمبود زندگی زن و بچه است که مبادا کمبودها و رنجش در نامه اعمالش ثبت شود زیرا اکثریت جانبازان از نظر احساس زندگی تقریبا بی حس هستند یعنی آنطور که عموم مردم از دارایی خوشحال و از نداری ناراحت میشوند اما جانبازان از رسیدن یا نرسیدن فیض ظاهر و باطن خوشحال و ناراحت میشوند.
معصومین (ع) در روایات و رهبر معظم انقلاب بعنوان جانشین و نایب امام معصوم (ع) بطور مکرر برای ازدواج جوانان تاکید داشته و براساس روایات و احادیث میدانیم چنانچه فرزندی بعلت تعلل و تاخیر در ازدواج مرتکب گناهی شود به حساب والدین نوشته میشود که در این خصوص فکر میکنم منظور معصومین (ع) از والدین همان مسئولین هستند لذا آن گناه نباید به حساب والدینی نوشته شود که ارزوی ازدواج و سامان گرفتن فرزند را دارند بلکه باید به حساب مسئولانی نوشته شود که تمام امکانات لاکچری و اشرافی زندگی خارج از کشور را در اختیار زن و بچه خودش قرار داده لیکن با ایجاد شرایط و موانع بسیار سخت و دشوار در تامین معیشت روزمره باعث تاخیر و تعلل ازدواج جوانان را فراهم کردند.
در حال حاضر بزرگترین مشکل جانبازان اعصاب و روان تهیه داروهای خارجی است که بنیاد از پرداخت هزینه های آنها خودداری نموده است. سالها داروهای داخلی مصرف کردیم اما شرایط روحی و روانی وخیم شد لذا پس از تجویز داروهای خارجی که پزشک شخصا وارد و در اختیار بیماران قرار میدهد همچون آب بر آتش بوده فلذا مادامی که داروها مصرف شود مشکلی نیست اما هنگامی که چند روزی پرداخت هزینه دارو ممکن نشود دیگر نیاز به گفتن ندارد.