شناسه خبر : 81603
شنبه 07 فروردين 1400 , 10:03
اشتراک گذاری در :
عکس روز

بنیاد خوزستان این همه درد را نمی بیند؟!

محمدمجتبی حمیدنیا - سلام. خدا خیرتان بدهد که برای ایثارگران کار می کنید. ببخشید عرضی داشتم در مورد پدرم که جانباز اعصاب و روان است و در حال حاضر فلج می باشد. شرایط ایشان خیلی خاص است که امیدوارم این مطلب را با حوصله بخوانید و اگر کاری از دستتان برمی آید و یا راهنمایی می توانید به ما برسانید. در ضمن پدرم از بسیج و سپاه و ارتش به جنگ رفته ولی وقتی از طرف ارتش رفته بود جانباز شد و الان 25 درصد جانبازی بنیاد را دارد و به دلایلی که عرض خواهم کرد هنوز به کمسیون ارتش نرفته است.

جانباز، عبدالامیر حمیدنیا، فرزند حمید و به شماره شناسنامه. .......صادره از اهواز؛ در زمان 8 سال دفاع مقدس، چندین بار به صورت داوطلبانه توسط بسیج و سپاه و برای خدمت سربازی توسط ارتش به جبهه رفت و به جهاد و دفاع از اسلام و انقلاب پرداخت. سال 1361 در منطقه عملیاتی بستان و در بمباران هواپیماهای دشمن بعثی به مقام جانبازی رسید.

وی در آن بمباران در پشت کامیون نفربر بود که کامیون مورد اصابت قرار گرفت و او بشدت مجروح شد و ترکشی به سر وی اصابت کرد و در معرض شدید موج انفجار قرار گرفت. باتوجه به وخامت حال و احتمال شهادت، از آنجا که برادران و پدرش نیز در جنگ حضور داشتند برای نجات جانش او را به بیمارستان های مختلف، از جمله بیمارستان ....مشهد بردند و به خواست خدا خطر برطرف شد. ولی بعد از این حادثه و قرار گرفتن در خلاء و موج انفجار و برخورد ترکش به سر و تکان های شدید مغزی، دچار بیماری اعصاب و روان گردید و از توهم شدید رنج می برد؛ به طوری که همیشه جانش را در هر مکان و زمانی و توسط هر شخصی در خطر می دید و به هیچکس اعتمادی نداشت. به هر کسی که قصد کمک به او را داشت به دیده دشمن نگاه می کرد. اضطراب شدید داشت و دائما بیقرار بود.

چندین بار وقتی بستگانش برای کمک به وی می خواستند او را به بنیاد شهید ببرند تا کارهایش را انجام دهند، او می گفت شما می خواهید به من انگ موجی بزنید و مرا با عنوان دیوانه بستری کنید و سپس بکشید؛ و به شهر دیگری فرار می کرد. با اینکه وی قبل از مجروح شدن از جایگاه بالای اجتماعی برخوردار بود و با توجه به مدرک دیپلم سال 57 وی و روابط فامیلی، قادر به اشتغال در بهترین سمت ها در نهادها و سازمان هایی مانند شهرداری و سپاه بود ولی به دلیل اینکه همه وقت جان خود را در خطر می دید، اصلا به فکر زندگی و فردای خویش نبود و دائم در حال فرار از افراد به دلیل توهم و سوء ظن بود.

رفته رفته و با گذشت زمان، توهم های وی بیشتر می شد و با وجود نداشتن هیچگونه بیماری غیر از بیماری اعصاب و روان، چندین سکته قلبی و مغزی در سال های مختلف و در شهر های مختلف کرد که در تمام آنها هیچگونه عاملی مانند چربی، فشار، قند و.... برای آن مشخص نشد الا اعصاب. تمام دکترها صراحتا اعلام می کردند دلیل سکته فشار عصبی بوده و نه چیز دیگر.

خلاصه در سال94 او در اوج توهمات و بیماری خویش قرار گرفت و تصور می کرد تمام افراد خانواده اش را کشته اند و دنبال کشتن خودش هستند. به مدت یک سال در شهرهای مختلف در کوچه و خیابان آواره و به گمان خودش در حال فرار از دست کسانی بود که می خواستند اور را بکشند؛ تا اینکه به لطف خدا به طور معجزه مانندی توسط یکی همسایگان قدیمی مشاهده شد و نهایتا پیدایش کردیم که شرایطش واقعا وخیم و منقلب کننده بود.

در سال 96 بعد از توهمات و نا آرامی، بار دیگر سکته مغزی کرد که باز هم دلیلش فشار عصبی بود و منجر به فلج شدن و از دست دادن قدرت تکلم و حرکت او شد. الان پدر با توجه به وضعیت وخیم جسمانی قادر به تکلم و راه رفتن هم نیست. مستأجر است و هیچ مایملکی ندارد که این به دلیل مجروحیت و موج انفجار می باشد. حالت اشتغال هم نشده و سه سال است که پیگیریم و بهانه می آروند و کارش را انجام نمی دهند.

اینستاگرام
کاش قبل از ازدواج به ما می گفتید!!
سال های اواخر دهه شصت که برای درمان به تهران مراجعه کردم، در بیمارستان بقیه الله (عج) ، پزشک به من گفت اگر قصد ازدواج داری باید آزمایش بدهید تا خدای نکرده فرزندانتان دچار آسیب نشوند....
البته فقط آزمایش اسپرومیت گرفتند و گفتند مشکلی نداری، اما کاش می گفتند که به مرور زمان و بالارفتن سن مشکلات اعصاب و روان هم شدیدتر می شود .
من جانباز شیمیایی ۲۰ درصد هستم و مشکلات اعصاب و روان نسبت به سایر عوارض مجروحیتم بسیار بیشتر است.انواع داروها را مصرف میکنم تا فقط بتوانم در خانه سکوت اختیار کنم و باعث ناراحتی عیال و فرزندان نشوم، با اینحال بیشتر اوقات کنترل رفتارم را از دست می دهم و با اینکه کاملا مشکل را می شناسم اما قادر به مدیریت رفتار خودم نیستم.
شاید باورش سخت باشد اما در خانه ما حتی یک لبخند ساده نیز بر لبی نمی نشیند و باعث و بانی همه این مسائل و مشکلات من هستم...سایر اعضای خانواده نیز تقریبا مثل خودم شده اند.
حالا اما بالاترین عذابی که میکشم این است که چرا من با ازدواج باعث شده ام یک زن و سه فرزند را از زندگی عادی و معمولی محروم کنم؟
چرا این مسائل و مشکلات را پزشکان همان ابتدا به ما نگفتند تا لااقل دیگران به پای ما نسوزند!!!
والله همیشه شرمنده همسر و فرزندانم هستم و وقتی کمی حالم بهتر است به آنها می گویم، اما گفتن و اعتراف من چه دردی را از ایشان دوا می کند؟
اکنون مهمترین سوال من این است که خداوندا: آیا صرف جانباز بودن می تواند این همه عذاب و مشکلاتی را که من برای خانواده ایجاد کرده ام توجیه کند؟

خوشا به سعادت آنان که رفتند..
سلام این نوشته برای مهندس اوحدی بصورت نامه پست کنید
انجمن های ایثارگری پیگیر این هستند که همه جانبازان 25درصد و بالاتر حداقل حالت اشتغال برایشان تایید شود
جانبازانی مثل ایشان .بسیارند
درصد برای موجی های ناشی انفجار....مسخره و من دراوردیست...مگه میشه..اینهمه سال بعدازجنگ..جانباز پنج درصد اعصاب و روان داشته باشیم؟...
منظوراینست..که باید زیر بیست و پنج درصد نباشند و به انها ظلم شده است
سازمان مقدس ارتش نسبت به بنیاد شهید و امور ایثارگران خیلی بهتر هست متاسفانه جنگ خانمانسوز هستش خیلی ها مثل این برادر عزیز خوزستانی به گفته خودش حق و حقوش ازبین رفته و مستاجر هستند در این موقع بد اقتصادی کشور بنیاد هم هزار بار رفتو امد کنند ایثارگران به نتیجه ای نمیرسند بنظر من بنیاد تعدادی درارس امورند میخواهند خدمتی به یک جانباز کنند راضی هستند از گوشت بدنشان بگیرند اما خدمتی به ایثارگران نکنند برای اکثریت مردم روشن هستش وضیفه حکومت میباشد بفکر این عزیزان باشند چونکه برای این مملکت جان خودشان را تقدیم کردند
بنده ۲۶ ماه حضور در منطقه جنگی دارم و بیکار مستاجر هستم ترا خدا ی فکری به ایثارگران کنید الان ۳ سال هست که تشکیل پرونده دادیم هی می کند که صبر کنید برای شما اس مس می آید دیکه کی ۵۸ سال سن داریم همیشه شرمنده زنو بچه ها یم هستم آخه ما ایثارگران ستون نظام هستیم ما کهنه سرباز ان انقلاب هستیم حرف من به تمامی مدیران و مسعلین نظام است شما را بخدا حنا امروز هم دیر شده شما ها به چه حقی بی تو جوی به ایثارگران می کنید فقط مانده که ایثارگران را از نظام دور کنید هر وقت به بنیاد مراجع می کنیم به ما می گویند باید دستور از تهران ناجا درصد شما بیاید کی می خواهید درصد ما را مشخص کنید دیره دیره دیره دیگه تمام کنید ما ایثارگران شکایت شما را به خدا می بریم
شمارا بخدا حقوق یا کمک معشت ایثار گرانی که درصد شان معلوم نیست بدهد که این سربازان کهنه شمارا این مدیریت را داداند از خواب بیدار شوید وگر نه می روید به ۴۰ سال قبل خدا را در نطر بگیرید
سلام.ودرودخداوند.برشهدای اسلام.وبخصوص شهداوجانبازان هشت سال.دفاع مقدس.تمام.حقایقی.که برادر ردیف اول.گفته همه صحیع.میباشد.منم.جانباز۲۵رصد.عصاب.وروانم.وحالت اشتقال..ولی ازخداومسعولین.هیج.نمی خواهم.فقط.وفقط رفتن راازخدا طلب.میکنم ومرگ برای مابهتراست
واقعا کی می خواهیدبیدارشویدچرابه عصاب روانها پنج درصدکه زندگی شان دراین چندسال بعدجنک هنوزپانگرفت بخطراین جنک لعنتی نمی توانستن تصمیم درست بگیرن حالا باسن بالا وسه چهارتابچه ،25 سال بالاازدواج نکردخانه ندارجواب اینهاراکی بایدبدهد
سلام حقوق کم است ما در مزیقه هستیم حداقل حق بیست سال که حقوق نداشتم باید از کی بگیرم مسولین پیگیری کنید الان سنم بلا رفته توان کار گری هم ندا رم
سلام
من در روز بمباران شیمیایی سردشت مرخصی بودم و همان روز به سردشت رسیدیم . سال 98برای یک سری آزمایش ریه و چشم و پوست به ارتش مراجعه نمودم و اعلام شد که مشکلی ندارید . من مشکل اعصاب و روان دارم ، همه پزشکان و روان شناسان ارتش کاملا واقف به این موضوع هستند که نوع شیمیایی سردشت اعصاب است . و.من دچار این مشکل هستم . خانواده ام هم رعایت من را میکنند . کمی انصاف داشته باشید و در این مدت هیچ درصد جانبازی شامل من نشد . حتی طبق قانون ماده 87 که اعلام شده حداقل 5درصدجانبازی برای کسانی که در منطقه جنگی حضور داشتند تعلق میگیرد نیز رعایت نمیشه .واقعا به فکر کهنه سربازان وطن نیستند . هیچ کس جوابگوی من و امثال من که ناراحتی اعصاب داریم نیست .
با سلام درنهادهای انقلابی آنهای که خود را مدآفع حقوق وارزش جانبازان می دانند به جانبازان خیلی خیلی از سایر ین بی حرمتی و بی احترامی می کنند جانباز شیمیائی را بصورت کار معین نگهبان شب گذاشتند جالب اینکه این جانباز با مدرک کارشناسی ارشد نگهبان است
سلام من بسیجی دوره جنگ تحمیلی وقتی چهارده ساله بودم سال ۶۳ .۶٤ ۶۶ ۶۷ بارها مجروح شدم نقص عضو ترکش های متعدد بیضه و زانوی پا قطع انگشت گلوله پا ترکش پیشانی موج انفجار شدید شیمیایی و ...اما بنیاد ۲۳درصد تایید کرده این ۲۳درصد قبل از احراز شیمیایی و ترکش‌های بیضه بوده تا به حال هفت بار در بیمارستان صدر بستری طولانی مدت شدم در بیمارستان بقیه الله هم بارها بستری و جراحی شدم و حتی هفت فنر در قلبم کار گذاشتن پزشکان معتمد بیمارستان صدر و ساسان تایید کردند که صعب العلاج ازکارافتادگی دایمی حق پرستاری تایین درصد جدید و سایکوزی هستم اما متاسفانه بنیاد جانبازان در این خصوص بی مهری میکند من مستاجر و متاهل با درد های فراوان حتی کمر درد شدید و دستهای لرزان چه کار کنم دخترام و همسرم افسردگی گرفتن فشار زندگی خیلی سخته اما هنوز به این پرونده جدیدم پاسخ ندادند از آقای اوحدی رییس بنیاد شهید امور
ایثارگران خواهشمندم به پرونده من رسیدگی عاجل کنند ش ملی 5071904887
سلام جناب آقای قاضی زاده هاشمی ریاست محترم بنیاد شهید من نمی‌توانم چیزی بگویم فقط یک کلمه بنده حقیر جانباز اعصاب وروان باگذشت چند سال از جنگ من ناراحتی قلبی وبرداشت بیضه راستم به خاطر جمع شدن تمام رگهای اعصاب به گفته جراح لذا باتوجه به این که نمی‌توانم کار کنم ویک فرزندم دارای ۷۵درصد معلولیت ذهنی میباشد اول خدا بهد شما کمکم کنید دیگر عرصه برایم تنگ شده است ضمنا کد ملی اینجانب ۰۹۴۲۶۹۵۵۳۵ پیشاپیش از شما کمال تشکر دارم ضمنا نامبرده بسیجی رفته بودم وبرادر شهید می‌باشم از آحاد حقوقم خودتان در جریان هستید
با صلوات بر محمدو آل محمد
من جانباز اعصاب و روان 20 درصد شیمیایی دوران جنگ تحمیلی هستم خواب طبیعی ندارم با دارو درمان آرام هستم از همه نظر شرمند خانواده شدم فعالیت تامین هزینه زندگ ام کم شده است تک تک خانواده ام افسرده و بیمار شده اند لطفا جانبازان را دریابید.
جانباز زیر ۲۵ درصد باشگاه سابقه حضور درجه‌های بعنوان بسیجی بودم وکاردانی کتابداری دارم وزن دو دانشجو ویک پسر ابتدایی ومستآجرم چکارکنم
سلام، از هزینه دارو و درمانم گذشته، در چهل سال مجروح موج انفجار بودنم تا امروز که ۶۰ سالم است ببینید چقدر هزینه برای بنیاد شهید داشتم، مدیران بنیاد چقدر داشتند۰ حالت اشتغال مرا نمیدهند و رک میگویند حالت احتضار بودی بیا، مسئول بهداشت و درمان منطقه ۱۰ و ۱۱ بنیاد تهران میگه سرطانی باشی یا قلبت ۱۰ درصد کار کنه یا فراموشی داشته باشی که نتونی بنیاد را پیدا کنی و سرگردون کوچه و خیابون باشی، حالت اشتغال بهت تعلق میگیره، خدا را شکر میکنم میتونم به همه بگم اینها چقدر پستند، و اینکه چقدر تغییر کردم که بلایی سر آن نیاوردم لکن پای حقم هستم
باسلام ای کاش درمورد جانبازان اعصاب وروان از اول اطلاع رسانی میکردن که ازدواج نکنن بنده جانباز ۲۰%اعصاب وروان قبلا۴۵%بودم باکارمندبنیادمحل یه درگیری داشتم درصد جانبازی اومدزیر۱۰%حالازندگی خودم با۴فرزنددختر به خاطراعصاب وروان شده جهنم دخترانم عین خودم هستن داروی اعصاب وروان میخورم روز وشب مسئولین محترم لطفا جانبازان اعصاب وروان رو دریابید متشکرم ازشهرستان ماکو
باسلام وآرزوی توفیق وسلامتی .مسئولین محترم .بنده ازکارافتاده کلی اعصاب وروان ازسوی سازمان ب با۵درصدجانبازی ازسوی بنیاد هستم .مسئولین محترم حالم خیلی بده ۲۶ ساله مرتب داروی آلپرازولام ضداسترس واضطراب مصرف میکنم خوب که نشدم و روزبه روز بدترهم شدم خانمم وبچه هایم بدترازخودمن شدند ازلحاظ اعصاب .همگی دچاراسترس شدیدند ازاجتماع فراری هستیم .من چه گناهی کردم که این بلا رابرسرخانواده ام آوردم درسال۷۵ دکتری بنام خانم آذرشیخ الاسلامی گفتند شما دچار موج گرفتگی شدید بروپرونده درست کن جهت جانبازی وآن زمان خجالت میکشیدم برم بنیاد بگم منم مجروحیت دارم فکرمیکردم باید دست وپایم قطع میشد که پرونده تشکیل بدم نمیدانستم اعصاب وروان بدتراز قطع عضواست وهم اکنون ساعت چهارصبح است خوابم نمی برد وبایدصبرکنم تاحالت بیهوشی بهم دست بده برای خواب وبعدبخوابم ومث جنازه میخوابم تا۳یا۴ساعت مسئولین محترم خسته ام درمانده ام هیچ چاره ای ندارم میسوزم ومیسازم وجدیدا بنیاد بهم ۵درصدداده وقراره هفته آینده تشکیل پرونده بدم وبخدا انقدر استرس دارم که نمتونم پیگیری کنم خانمم بدترازخودم شده بچه هام هم به شکلی گرفتارند ومبتلا به ناراحتی بنده حقیر خدایا به لطف خودت کمکمان کن .دررحمت الهی رابه رویمان بازکن .خداوکیلی دچارطپش قلب بالا وفشارخون بالا شدم روزی یک دوبار اذیت میشم انقدربیمارستان امام حسین ع سبزدشت رفتم همه پرستارهاروخسته کرده ام ودکترها هم دراورژانس برایچندساعت بستری میکنندوطبش قلبم تنظیم میشه مرخص میکنند ویک آمپول مسکن هم برای دردرگ پشت گردنم طزریق میکنند وبرمیگردم .خسته ام
ازمعسرین زمان جبهه وجنگم
شیمایی نفسم به شماره انداخته ،اعصاب وروانم جزخودم روز چندنفرازاعضای خانواده ام درگیر وعاجزکرده،
من بی خبرودورازهرکمکی زندگی می کنم
جانباز اعصاب وروان بادوصورت سانحه صورت سانحه شیمیایی و ترکش خمپاره ۴ فقره صورت سانحه زندگی بر من و خانواده جهنم شده بابت نفس نفس زدن هایم خودم حوصله نمیکنم تا چه رسد به اطرافیان ۲۵ درصد ولی مستمری بگیر وهیچ دادرسی هم که نیست چه کنم نمیدانم اگر وجدان دارید شما بگویید که من چه کنم ؟
باسلام پرونده ام درکمیسیون پزشکی احراز شده والان درکمیسیون بنیاد استان تهران برای تعین درصد میباشد نسخه دکترمراتی زاده مربوط به نفس نفس وسرفه کردن مربوط شیمیایی ونامه حضوردرعملیات خیبروعکس راگفتند که تماس میگیرند برای تحویل میخواستم بگم منهم مثل همه عزیزان همه مشگلات رادارم خدا وکیلی خیلی سخته حال و روز این بچه ها رو ما و خانواده می دونند چقدر به خودمون وزندگی مون ضرر زدیم اینشاالله خداوند مهربون اجرهمه جانبازان روبا صبرکردن عنایت بفرماید
باسلام من ۱۵ درصد هستم بایک ایثارگری بیکار از هیچ اورگانی حقوق بگیر نیستم تمام مدارک را تحویل بنیاد دادم از سال ۹۹ خبری نیست از ایثار گران اقدام کردم میگن چون جانباز ۱۵ درصد بنیادی باید بنیا د بده اگه نبودی ما از طرف ارتش حقوق می‌دادیم بنیاد هم مراجعه میکنم میگه درنوبتی الان ۶۰ سال دارم چند سال دیگه باید درنوبت باشم این چه قانونی هستش خواهشن پیگری کنید
سلام منجانباز15درصدهستمازکارافتاگی حقوق من راافزاش ندادن چراگوشهایم نمیشنون هرجامیرم کاری برام نمی کنندفقط براعصابم درصددارم من الان توخونه افتادم دیسک کمرعمل کرددیکه نمیتونم کارکنم چرابدادما نمرسن
من ۴۰ سال مریض جنگ تحمیلی هستم عصاب روانی هستم ریه ام امبلی سه ناحیه بدنم لخته خون تخت نظر دکترها هستم چهار نفر خانوار هستم و کرایه نشین چرا بای د حق پرستاری حق وحقوق اولیا بندی حق اولاد وعایله بندی وحق مسکن به من ندهند پس از این تاریخ اگر بخواهند مسولین بنیاد حرف زور بزنند کاری میکنم که آر این دروغگویان شان پشیمان بشوند هیچ کدام از مسولین بنیاد شهید کل تهران هست تا استان کرمان و شهر ستانسیرجان دیگر جان به لب رسیده خجالت نمی کشم حق مو ازاین ها میگیرم حق گرفتنی هست چراغی به خونه روا هست به مسجد حرام هست
با صلوات بر محمد و آل محمد: جانباز مصدومیت شیمیایی دوران جنگ تحمیلی هستم از ناحیه اعصاب روان ریه چشم پوست ناراحتی جسمی دارم تحت درمان بنیاد شهید شهرستان شهریار هستم مشکلات جسمی از یک طرف مالی از طرف دیگر لطفاً در یابید.
باسلام جانباز ۱۵ درصد جنگ تحمیلی هستم در سن ۵۷ سالگی طبق مدارک صورت سانحه زمان مجروحیت بر اثر شدت جراحات موج انفجار وترکش هنوز یک شب رو بدون کاوس نخوابیدم هربار برای کمسیون به بنیاد مراجعه کردم جوابی قانع کننده نگرفتم بعد از گدشت ۳۶ سال از مجروحیت دوسال قبل بدون اینکه بنده رو معاینه کنند ویا به پزشک معرفی کنن بنده را به کمسیون فرستادن حتی از بنده سوال نشد چه مشکلی داری تنه پزشک کمسیون از پشت ویترین شیشه ای نگاه کرد وگفت برو تا جواب بیاد ایا طلمی که در حق ما میشه چه کسی جوبگو است ان روزیکه در اروند زجر تمامی عمرمان رو کشیدیم این است جواب ما بعد از ۳۶ سال فقط دوبار منو به کمسیون فرستادن این چه طلمی است ایا خدا انتقام خواهد گرفت
من رزمنده دفاع مقدس هستم اعضای کمیسیون ۱۴۰ و ۱۴۱ ناجا حق کشی کردن در مورد من نظرم اینه که‌ هرچه زودتر پمپ هسته‌ای به اعضای این کمیسیون ها و خانواده شون بخوره و نابود شوند انشالله
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi