جمعه 14 آبان 1400 , 12:05
واکسیناسیونِ فرهنگ در مقابل ویروسِ دیجیتالیسم
چگونگی حفظ فرهنگ ایرانی اسلامی در هنگامهی ورود گریزناپذیر تکنولوژیِ فراپیشرفتهی مبتنی بر نور و رنگ...
فاش نیوز - چگونگی حفظ فرهنگ ایرانی اسلامی در هنگامهی ورود گریزناپذیر تکنولوژیِ فراپیشرفتهی مبتنی بر نور و رنگ و صدا و تصویرِ غربی، یکی از مسائل اساسی است.
پیشرفت فزایندهی تکنیک، دیجیتالیسم و فضای مجازی را بسان کتابی قطور پیش چشمان همگان گشود. این کتاب، ادبیاتِ منحصر به فرد و مخصوصِ خودش را دارد. درک اهداف نگارندگان و معنا و مفهوم مطالب این کتابِ پر حجم! صرفاً از رهگذر شناخت زبان و اصطلاحاتی که به کار برده، میسر است.
در غیر این صورت آدمی نمیتواند رمز و راز آن را دریابد و بدون تردید در هزارتوی آن گم میشود. داشتن «اندیشهی انتقادی»، کلیدِ فهم و اولین قدم برای شناخت این زبان است.
یکی از مهمترین معانی واژهی یونانیتبارِ نقادی، داوری کردن نسبت به پدیدهای اجتماعی است که تمایز درست و نادرست و خوب و بد را از بین برده و از مرزهای پذیرفته شدهی اخلاقی و اجتماعی فراتر میرود.
تقکر انتقادی امری ریشهدار است. به عنوان مثال رویکرد انتقادیِ «ابن خلدون» به شهرنشینان، یکی از نکات جالب توجه در سیر اندیشهی سیاسی است:
«شهرنشینان پیوسته در انواع لذتها و تجمل پرستی غوطه ورند. خویهای ناپسند در نهاد آنها رسوخ یافته. بسیاری از ایشان در میان بزرگتران و محارم خود سخنان زشت و دشنامها و کلمات رکیک بر زبان میآورند و به هیچ رو شرم و حیا، ایشان را از این روش ناپسند باز نمیدارد. در کردار و گفتار، از تظاهر به اعمال زشت و ناستوده امتناع نمیورزند.»
فرضیه:
الف: فضای مجازی تبدیل به مرکز ترویج افکار و آداب و رسوم غربی در بین جوانان جامعهی ایران شده و با پخش ویروسیِ افکار و تصاوبر نامتعارف سرایت به چرخهی زندگیِ خانوادگی، در روند طبیعی و مناسبات نظام خانواده تغییرات رابطهای پدید میآورد.
ب:این آقای جوان و از خود راضی که به همهی جنبههای زندگی سرک میکشد، با لطایف الحیل، نظامی را ساماندهی کرده که در آن اساساً جامعه سیستم ایمنی و قدرت دفاعی خود را از دست بدهد.
ج: اکنون حتی حقوق و آزادیهای فردی که در مراحل اولیهی پیریزی شالودهی جامعهی صنعتی وعده داده شده بود نیز به فراموشی سپرده شده است.
د: امروزه علم در بسیاری از زمینهها، حالتی شبه اسطورهای به خود گرفته و همین امر باعث شده تا هر نوع نگرش انتقادی در نزدیک شدن به آن جانب احتیاط را رعایت کند! ولی صدای تغییر پر شتاب در شاکلهی رفتاری نسل نوظهور، بالاخره برخی از متولیان امور فرهنگی را از خواب زمستانی بیدار خواهد کرد!
نتیجهی پرتو افکنی به قرن پیشین هجری شمسی، به روشنی نشان میدهد که با ورود تکنیک و صنعتِ غربی «عملا هیچ پدیدهای در حوزهی تربیتی و فرهنگی در جای قبلی خود قرار ندارد.»
به راستی چگونه میتوان بدون آموزش تفکر انتقادی، فضای ذهنی جوانان را در اختیار تکنولوژی تأثیرگذار با عنوان کالای فرهنگی و صوتی – تصویریِ فضای مجازی قرار داد و انتظار داشت که فرهنگ ایرانی اسلامی نیز کاملاً حفظ شود.
به سادگی سخن گفتن از این نوع پیشرفتِ تکنیکی و اثرات آن را در چند پاراگراف خلاصه نمودن، در واقع آب در هاون کوبیدن و گره بر باد زدن است.
حال که با کوچکتر شدن جهان و به قول «استوری» آب رفتن دنیا! کرهی زمین به اتاقهای نشیمن آورده شده و فضای زمین دمِ دست نسل نوظهور قرار گرفته، امرِ واکسیناسیونِ فرهنگِ مبتنی بر امور قدسی در مقابلِ ویروسِ منحوسِ دیجیتالیسم و فضای مجازی بیش از هر زمان دیگری ضرورت دارد.
به دلایل بسیاری تاریخ آمریکا پر از نقل طوفانهای طبیعی و غیرطبیعیِ مخربِ خانه و کاشانهی مردم است. طوفان سهمگین رایانش ابری که در درهی سلیکن یعنی قلبِ نوآوریهای الکترونیکیِ جهان شروع به وزیدن کرد، جدیدترین و پرمخاطرهترین طوفان است که با سرعتی عجیب و باورنکردنی تبدیل به سیلی عظیم شد و جامعهی ایران را نیز درنوردید.
از رعد و برق حاصل از این طوفان ابتدا نوعی قارچ سمی بر روی پشتبامهای بسیاری از خانهها روئید! و نوعی ویروس در جامعهی ایرانی شیوع پیدا کرد که مهمترین عارضهی آن، دشواری محافظت از فرهنگ ایرانی اسلامی است.
البته این ویروس، تاجدار نیست و در بینی و گلو ساکن نمیشود؛ بلکه با خوشرویی در اندیشه و انگیزهی جوانان مستقر میشود. متخصصین علوم اجتماعی اعلام کردهاند هر چند مدل تکثیر آن شبیه به رشد افقی و انشعابات ریشهوار گیاهِ زنجبیل است اما ارتباط هایی عمودی و اقتدارآمیز ایجاد میکند. یعنی قادر است سطوح پایینی جامعه را علیه طبقهی فوقانی و سردمداران تهییج کرده و زمینهی بروز بحرانهای دورهای را فراهم کند.
اندیشهی نقادانه، سنجش و ارزیابی نتایج پدیده های اجتماعی را نوعی داوری میداند و بر آن است که بدون سنجش و داوری نباید هیچ چیز را پذیرفت. بنابراین نیاز است تا یک معیار و میزان قابل اعتماد وجود داشته باشد تا با نگاهی باریک اندیش به تمایز بین امر صحیح و امر حقیقی، مرز بین درست و نادرست و نیک و بد را مشخص کند.
ویروسولوژیِ مرکز قدسیِ جامعهی ایرانی همواره نوعی واکسن بسیار کارآمد آماده دارد که قادر است ویروسهای ناشی از رایانش ابری را از بین ببرد. مصلحان اجتماعی اعلام کردهاند که حتی فرد مبتلا تا آخرین لحظه قبل از پا افتادگی اگر بخواهد، این آنتیویروس او را نجات خواهد داد.
ویژگی بارز جهان شبکهای اینترنت محور، پخش تصاویر و افکار ویروسی و صداهای بدآهنگ از صفحهی صاف وبی است. به هر حال خوب یا بد، این دنیای تازه چنان که «کاستلز» خاطرنشان کرده، «در برخی از نوشتههای آخرتشناسی به "دجّال" یا ضدّ مسیح[ع] تشبیه شده. علایمی مثل تراشههای الکترونیک، نشانههایی هستند که آخرالزمان را اعلام میکند.»
این دجّال از تدوین گرافیکی مفاهیمِ خامی و تمرکز بر روی روشهای بصری، جلوهای از زیباییِ کاذب به اندیشههای ناقص داده و بخشی از نسل نوظهور را به سمت سبک و شیوۀ زندگی ولنگار و به قول «کاستلز» سیاه چالههای نگونبختی بشر کشانده است.
نتیجه گیری:
هر چند با هیچ میزانی از تحلیل اجتماعی - سیاسیِ امر واقع، نمیتوان باریکیهای روندهای فکری را تبیین کرد ولی نسبت به مسئلهی سرنوشتساز سر و کار داشتن جوانان با فضای مجازی نباید برخوردی نسنجیده داشت. اندیشهی نقادانه در پی کشف قاعدهی منطق نیست؛ بلکه هدفش کشف منطق درونیِ خاصِ هر چیزِ خاص است.
اما در هنگامهای که نظام تعلیم و تربیت کشور مجبور به کوچ اجباری به فضای مجازی شده و کلیسای گوگل به مثابه مرجع پاسخگویی به هر گونه سؤالی میداندار است؛ فقدان آموزش نگرش انتقادی، بسیار هراسناک و فاجعهبار مینماید.
نکتهی جالب و البته تأملبرانگیز این است که واژهی بحران نیز از ریشهی واژهی نقادی آمده است. کاربرد اصلی مفهوم بحران در حرفهی پزشکی است. با شدت گرفتن بیماری، مرحلهی بحرانی آغاز میشود. یعنی بدن بیمار نمیتواند با ساز و کارهای درونیاش از خود دفاع کند.
امر دیجیتال با تکیه بر اثربخشیِ ترکیبِ صدا و تصویر و نور و رنگ و دست در دست هم دادن اینستاگرام و واتساب و تلگرام و فیس بوک و... از رهگذر هالیوود و سیلیوود، خوب و بد این دنیای تازه را هنرمندانه در معرض دید نسل نوظهور قرار داده است.
به جای سخن آخر
- دیجیتالیسم و فضای مجازی پدیدههایی هستند که هم به روزگار ما وابسته شدهاند و هم بخش عظیمی از حیات زیستهی ما را به خود وایسته کردهاند. اساساً ویژگی معجزهآسای تکنیک این است که اگرچه از رهگذر روشهای عقلی تحقق مییابد اما به راستی عقل آدمی قادر به پیشبینی هر چه دقیقتر رشد بعدی آن نیست. تکنیک، «باز آفرینندهی انسان است.»
- از یک منظر پروژهی انسانیت در تلهی تکنیک و قفس آهنین فضای مجازی گیر افتاده است. فرض اینکه انسان میتواند همهی مسائل خود را از طریق خردورزی حل کند، صرفاً به معنای ادامه راه فن مداری است. بنابراین کار چندانی نمیتواند انجام دهد، جز اینکه چشم به راه سرنوشت جدیدی باشد و به قول «هایدگر» فقط یک خدا میتواند انسان را نجات دهد.
- محصول آنچه که اصطلاحاً اندیشه مدرن نامیده میشود را نویسندهی کتاب سانتا ماریا، در داستان ویروس به تصویر کشیده است: هیچکس حضور خوکها را در شهر جدی نگرفت. ما که خوکها را ذاتاً نجس میدانستیم، اعلام خطر کردیم. گفتند: نباید احساس نگرانی کرد. ویروس خوکی شایع شد. دخترها به محض ابتلا لباسهایشان را میکندند و در خیابانها میدویدند. پسرها در ملأعام بیسرسوزنی شرم و حیا قضاء حاجت میکردند. این واقعیت است، ولی همهی واقعیت این نیست.
| سید مهدی حسینی
سلام علیکم و رحمت الله
عزیزِ دل برادر ؛ این نظر لطف شماست
یاید از سایت وزین فاش نیوز تشکرکنیم که این فرصت را برای بنده و جنابعالی و سایر دوستان فراهم کرده اند تا در هیاهوی رسانه های نوپدید ؛ بتوانیم حرف دلمان را به عالّم مخابره کنیم ....
استاد بزرگوارم ، بی تعارف و بی تردید ، بحث (سواد رسانه) در این هیاهوی متراکم فضای اینترنت و فضای مجازی ، به یک چالش اساسی و نیاز مبرم مبدل گشته و کل مردم بخصوص نسل جدید ، می بایست با مسلح بودن ذهن خود با اصالت و فرهنگ ایرانی ، اسلامی خود ، نسبت به (شیطنت های رسانه ای) مسلح باشند .
دیگر زمان توقیف ماهواره ، فلیترینگ اینترنت ، به پایان رسیده و حتی حاکمیت و رسانه ملی هم باید به آنچه شما اشاره فرمودید (اندیشه انتقادی) تن دهد و بصورت تخصصی به (فیدبک) "بازخوردها" در علم ارتباطات ، کار کارشناسی کرده و بجای خودسانسوری یا "توجیه در مطالب فضای مجازی" بعنوان یک (مکانیسم دفاعی) در علم علوم روانشناسی ، اندیشه زیگموند فروید(1894) و آن فروید(1936) ، بجای توجیه و تقابل ، به تحلیل مسائل روز به زبان نسل نیازمند ، تکنولولوژی دیجیتالی امروز دنیا بپردازد ، چون این مباحث دیگر کهنه و نخ نما شده ، شاید در ظاهر حتی مورد تائید گروهی قرار بگیرند ، اما در (اندیشه انتقادی) دیگر جائی ندارند و نسل جدید ، حرف جدید می طلبد.
استاد بزرگوار ، فعلا" به دلایلی ، قادر به بحث بیشتر نیستم ، امیدوارم در یک فضای مقتضی ، به این موضوع (سواد رسانه ای) بصورتی که به زبان ساده تر که برای عموم به راحتی قابل تشخیص باشد با ذکر تجربه های عامه مردم ، بیشتر به این بحث مبادرت خواهم نمود .
با تجدید احترام و تشکر بی نهایت از سایت وزین فاش نیوز که این فضا را به این امر اختصاص داد .
عزیز دل برادر ؛ نوشته ی شما کوناه و گویاست:
(دیگر زمان توقیف ماهواره ، فلیترینگ اینترنت ، به پایان رسیده ... ) اما این رویکرد
شاید به این دلیل بود که این ابزارها می توانند مزاحمت مژثر در روند رشد تربیتی داشته باشند ... ، همه ی آزاد اندیشان جهان شاهدند که این دستاوردهای جدید دانش بشری چگونه اقدام به یورشی همه جانبه علیه چارچوب های دینی و اخلاقی می کنند ....
بدیهی است که این ابزارها بمثابه امتداد بازوی پرتوان نسل نوظهور عمل می کنندا و به او امکان می دهند تابه « مخزن آگاهی های کاذب و انواع کژ اطلاعات » نیز دست رسی داشته باشد که بسان سمی مهلک حیات زیسته ی اورا به نابودی می کشاند ...
البته همه دیدند که این شیوه ی بر خورد تأثیری منفی گذاشت ! هماطورکه به درستی اشاره کرده اید نسل جدید ، حرف جدید می طلبد و البته حل این معما تا کنون به تآخیر افتاده و ذهن دوگانه اندیش نسل نو ظهور را دچار بحران معنی کرده است.
... به نظر میرسد باید متولیان اومور فرهنکی طرحی نو دراندازند، تمرکز بر آموزش تفکر انتقادی می تواند یک پیشنهاد راهگشا باشد.
اکنون معماریِ باز و غیر سلسله مراتبی اینترنت و ماهواره و فضای مجازی و ... موجب شده تاجامعه بازتر و دارای سلسله مراتبِ کمترشود،
کتابی با عنوان تکنوپولی، اثر دانیل پستمن و ترجمه ی صادق طیاطیایی نمونه ای از ارزیابی انتقادی نسبت به تأثیر تکنولوژی بر جامعه در اختیار قرار می دهد ...
همچنین :
کتاب طلوع ماهواره افول فرهنگ، اثر صادق طیاطیایی
و
مقاله ی « ماهیت صنعت فرهنگ و رسانه های فنی از دیدگاه اندیشه و نظریه ی انتقادی» نوشته ی سیاوش جمادی .
و بسیاری از منابع علمی و معتبر دیگر
با تجدید احترام و مِهر
مانند سابق و گذشته ، بی نظیر بود !
با تجدید احترام : شاگرد همیشگی و مستمر شما ...!