شناسه خبر : 87315
دوشنبه 22 آذر 1400 , 15:15
اشتراک گذاری در :
عکس روز

فر هنگِ دیجیتالی؛ اشتراک گذاریِ ذوق و شوق

گسترش سلطه ی دیجیتالیسم بر زندگی روزمره؛ باعث ایجاد تغییر در صورت بندی دانایی، تحول بی سابقه در جهان اجتماعی و بازاندیشی های عمیق در تعاملات فرهنگی شده است...

فاش نیوز - گسترش سلطه ی دیجیتالیسم بر زندگی روزمره؛ باعث ایجاد تغییر در صورت بندی دانایی، تحول بی سابقه در جهان اجتماعی (جامعه و فرهنگ) و روابط و مناسبات مرسوم، و بازاندیشی های عمیق در تعاملات فرهنگی شده است. باتوجه به بروز میدان داریِ فرهنگ های متعدد؛ می توان گفت که اساسا چندگونگی فرهنگی، قاعده ی اصلیِ بازی در عصر " دانش اینترنت چیزها  IOT "  است.

شاید بزرگترین شگفتی عصر دیجیتال، بروز شکل بدیعی از سخاوت و بخشندگی و عواطف و دوستی های نوجوانانه باشد! پیش از این و در هر جامعه و فرهنگی، دست زدن به کاری خارق العاده و به اصطلاح خودی نشان دادن و بَه بَه و چَه چَه شنیدن، مرسوم بود.

با انفجار اطلاعات بر پایه ی اینترنت، این شاکله ی رفتاری شکلی دیگر یافت. نسل وب در جامعه ی ایرانی، اطلاعات و علاقه مندی ها و نوع نگاهش به جهان را با شور و شوق با دیگران به اشتراک می گذارد و از این کار لذت می برد.

 ریشه های روانشناختی این شور و شعف، در مرام و منش خاص مردم ایران قرار دارد. همین ویژگی است که روحیات و خلقیات و سنت و فرهنگ ایرانی را از سایر فرهنگ ها متمایز می کند.

نشاط حاصل از این بخشندگی روحی؛ همانند نسیمِ پگاه لبخند رضایت را بر چهره ی نسل وب می نشاند! همواره اموری وجود دارند که به هر دلیلی روی می دهند، ولی علم نمی تواند چرا یی رخ دادن آنها را تبیین کند.

این شادمانگی لایه ی زیرینی هم دارد؛ "وایرال کردن" تبدیل به بلندگوی دیجیتالیسم برای تضعیف ارکان نظام نوپای جمهوری اسلامی شده است.

در این مقاله ی کوتاه می کوشیم پرتویی بر این لایه ی زیرین بیافکنیم. در اینجا صحبت از فضای تابع محاسبات و قاعده‌های ریاضی و زبان دیجیتال است. اساسا زبان دستگاهی است که هویت ها و روابط  اجتماعی را خلق می کند و در نتیجه جهان اجتماعی (جامعه و فرهنگ) را می سازد.

فرضیه:

الف: دیجیتالیسم، زبان مخصوص به خود را دارد؛ به دلیل ویژگی های این زبان نوپدید از جمله قابلیت آن در سهولت ذخیره سازی و انتقال اطلاعات، حتی دانش آموزان کلاس اول ابتدایی که هنوز الفبای زبان فارسی را به درستی نیاموخته اند، با آن آشنا شده اند!

ب: هیچ کتابی یک بار و برای همیشه نوشته نشده و هر نسلی، جهان و هرچه در او هست را با دیدگاه خودش تحلیل و تفسیر و تعریف و بازتعریف خواهد کرد. اکنون فضای مجازی، تبدیل به تریبونی آزاد برای ابراز مخالفت با سیاست ها و تصمیمات بالاترین مقامات سیاسی و مذهبی شده است.

ج: بخشی از نسل نوظهور، بدون توجه به پیشینه ی درخشان فرهنگ و ادب ایرانی اسلامی، نوعی هویت جعلی یافته اند. مؤلفه ی بازر این افراد که در حال فاصله گرفتن از پیکره ی سیاسی نظام اند، اعتراض به همه چیز و همه کس است؛ و به اصطلاح نِق نِقو شده اند.

« دیوید باتلر،گوتنبرگ روزگار نو و مبدع فن ویرایش متون الکرونیک »، در کتاب فرهنگ غربی در عصر رایانه، با اشاره به ارتباط تکنولوژی با ادبیات و فرهنک می گوید: این دستآورد همواره می تواند به عنوان یک الگو یا نماد بکار گرفته شود. اکنون فرهنگ دیجیتالی جلوه ای از این نماد است.

در حالی که به قول گوبینو "سنگ خارای ایران" با گذر از دوره های تاریخی خاص و چالش های مهم و  طی کردن جغرافیای فرهنگ های متفاوت، تمدن تولید کرد، این الگو، گوهر ایران را که در طی قرون و اعصار صیقل خورده و هرچه بیشتر قوام یافته بود؛ دچار مخاطره ساخته است.

 نسل وب که در معرض ورود انواع فرهنگ ها می اندیشد و زندگی می کند، اکنون در فضای مجازیِ لجام گسیخته که شیطنت های زیادی علیه حریم و حیا برمی انگیزد، رها شده و اگر از میزان قابل اتکایی از اعتماد به نفس و اطمینان خاطر برخوردار نباشد، بی تردید در هزارتوی آن حیران و سرگردان خواهد شد.

برخی از این جماعت که حتی در مقاطع بالای تحصیلات تکمیلی نیز مشغول به تحصیل هستند، در هنگامه ای که حواس نهادهای مسئول را مسائل دیگری پرت کرده است، آزادانه مرز اخلاق را شکسته و تصاویر پارتی های مختلطشان را وایرال می کنند.

حادثه ی انفجار مدرنیته و انتشار آگاهی های دروغین و دریافت فوری انواع اندیشه از جهانِ مجازی، در حال فروپاشاندن بنیان اندیشه ی  اسلامی نزد بخشی از نسل وب می باشد. ابزار بکار گرفته شده برای این شبیخون، کلیپ های بیشمارِ حتی کمتر از دو دقیقه ای است.

دجّالِ مجازی، بسانِ " یک سرود با صداهای متفاوت " همه ی گوش ها را تیز کرده است، اما مسئله اینجاست که بعضی صداها مانع از شنیده شدن نغمه های دیگر می شود.

در غوغای ساز ناکوک تریبون ها و صدای گوش خراش بلندگوها، ایران اسلامی نیز باید هرچه زودتر از حاشیه به متن بیاید و با قوت هر چه بیشتر، خطر فزاینده ی استحاله ی فرهنگی را دفع  کند، به قول معروف:

علاج واقعه قبل از وقوع بایدکرد/ بلا نرسیده دعا را شروع باید کرد

اقتضاء عصر iot ، نیاز مبرم به اندیشه ورزی، متناسب با جهان مجازی است. چاره ی کار در بحث از تفکر انتقادی نهفته است. یعنی همان  قضاوت علمی و بی غرضانه در مورد پدیده های اجتماعی که هدفش، تشخیصِ درست از نادرست و سره از ناسره است.

لازم به اشاره است که بنا بر تفکر غالبی در جامعه ی ایران، انتقاد کردن به معنای عیب و ایراد گرفتن و عدم پذیرش بوده و طنینی منفی دارد. درحالیکه اندیشه ی انتقادی عاری از ایرادگیری و طردکنندگی است.

 اندیشه ی نقاد در جستجوی فهم بیشتر منطق درونی پدیده ها و همدلی بهتر با یک نظام فکری و فرهنگی است. در چنین رهیافت و روشی افراد با پیش داوری های خود قضاوت نمی کنند، بلکه بر شناسایی اهداف کوتاه مدت و درازمدت پدیده ها تمرکز دارند. شالوده ی این تفکر بر اصول و مهارت های خاص قرار دارد و آموختنی است.

نقش تعیین کننده ی ایران در تمدن کلان اسلامی و امتزاج آلیاژگونه با تاریخ قدسی، مانع از آسیب دیدن چهره ی ایرانی بودن از زیر و زبرهای فرهنگی شد اما امروز عزم فرهنگ دیجیتالیسم بر تغییر مرام و مسلک ایرانی جزم است.

بلندگوهای دیجیتال؛ اندیشیدن به سبک غرب را که خودش از دهه ی 1960 وارد نوعی بحران جدی در بنیادهای تمدنی اش شده، بی وقفه در کوی و برزن فریاد می کنند.

مهمترین دلیلِ اصرار بر ضرورت آموزش تفکر نقادانه به نسل وب، این است که در کشور ایران برای نخستین بار دولت و حاکمیت بر اساس اسلام برقرار شد. حفط حریم احکامِ الهیِ اسلامِ ناب و خالصی که بتوان دستورالعمل های آن را به اجرا در آورد، نیاز به تدبیر مناسب دارد.

 

نتیجه گیری :

راهکار کاربردی در مدیریتِ ارتباطِ نسل وب با جهان شبکه ای، آموزش اندیشه ی انتقادی است. با فراگیری این رهیافت و روش، نسل نوظهور، منطق ِدرونی ِرواداری ( امور مُجاز و غیر مُجاز ) را فهم خواهد کرد و در نتیجه نسبت به اهداف دیجیتالیسم هوشیار خواهد شد.

کاوش و پژوهش بسیار لازم است تا دلیل لذت بخشی شاکله ی رفتاریِ " بامرامی " را بیابد. نسل وب، امروزه به روشنی چیزی را می داند که سقراط گمان می کرد نمی داند؛ و به بیان « لارنس کهون » آن مارِ نامدار کهن، روزگاری آموزاندنش را وعده کرده بود ...

تقویت گفتمان بین مروجان اسلام سیاسی و اتخاذ هدفی واحد، گذر از حاشیه به متن را تسهیل می کند. به قول « ناصرخسرو » خلق جهان یکسره نهال خدایند، حل معمای چگونگیِ نقش آفرینی در روزگار نو، در گرو شیوه ی ادراکِ این نهال های الهی از فرهنگ دیجیتالی است.

 بنا بر قاعده ی عقلی، دشمنی و تخاصم، همواره وجود داشته و در آینده هم خواهد بود. آیا بدون شکستن چند تا تخم مرغ، املتی درست می شود؟

به راستی در فرض نبود فضای مجازی، نسل نوظهور چه مسیری را در پیش می گرفت؟ در حالی که پس از حادثه ی انفجار مدرنیته، حتی ریشه دار ترین قطعیت ها نیز دستخوش حادثه شده اتد! حدس و گمان در این مورد راه به جایی نخواهد برد.

 منطق درونیِ قانون عقلِ جهانداری، نکات ذیل را پیش نیاز آموزش تفکر نقادانه می داند:

  • شناخت هرچه دقیق تر و عمیق تر خواست ها و علایق نسل جدید.
  • آزمایش و ارزیابی دائمی بازخورد تصمیم های سیاسی و رفع نارسایی ها و معایب.
  •  آمادگی برای شرایطِ در پیش کشیده شدنِ پای مفاهیمِ چالش برانگیزِ  دوست / دشمن .

اندیشه ی سیاسی، رهیافتِ متحد همیشگی/ دشمن دائمی، را مثبت ارزیابی نمی کند. به قول « کارل اشمیت » دشمن ضرورتا به مثابه ی رقیب سیاسی یا فرهنگی نیست. گفتمان سیاسی می تواند راه مبادلات فرهنگی / تجاری با برخی از دشمنان را تسهیل کند.

 البته این امر به معنی تأیید تفکر ساده اندیشانه ای نیست که خیال می کند دشمن دست از سر ما برمی دارد، بلکه صرفا از حیث تئوریک و ناظر به چگونگی مواجه شدن با دوگانه ی دوست/ دشمن در " عصر اینترنت اشیاء " است. در روزگار نو؛ دشمن دیگر به لحاظ زیبایی شناختی زشت و بد قواره و به لحاظ اخلاقی دارای شرّ ذاتی دیده نمی شود.

 سخن آخر اینکه به دلایل قابل بحث! شادمانگی حاصل از اشتراک گذاریِ ذوق و شوقِ دیجیتال محور، جای خالی بسیاری از سرگرمی های شادی آفرین و متناسب با اقتضای سنی نوجوانان و جوانان را پرکرده، و باید نسبت به مکر دیجیتالیسم که از رهگذر صفحه‌ی صاف و بی نوعی گرد و غبار بر روح لطیف نسل جدید می نشاند، هوشیار بود.

| سید مهدی حسینی

اینستاگرام
استاد بزرگوارم ، آقای دکتر حسینی . عرض سلام ، ادب و احترام
بنده همچنان بشدت پیگیر مطالب ادیبانه و روشنگرانه شما بوده و هستم ، آنچه تقریبا" در تمامی بحث هائی که ایراد می فرمائید ، وجود دارد بحث (تفکر انتقادی) می باشد که بسیار جای توجه و تامل دارد و شما این موضوع را بارها از شروط تکوین نظام تفکری ، انقلاب اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب برای نسلهای جدید بخصوص (نسل وب) یاد کرده اید ، که مبین موضوع (آسیب شناسی) جامعه امروزی ، نسل جدید پس از انقلاب ، در میان انبوه رسانه های اینترنتی و دیجیتالی می باشد. استاد ضمنا" سعی نمودم در این مطلب از اصطلاحات عامیانه تر و ساده تر، بهره ببرم تا سایر مخاطبان عزیز هم بیشتردر این حوزه ، مطلع شوند .
استاد بزرگوار در بحث همین تفکر و آسیب شناسی بنده در یک حوزه به تلاقی رسیده ام ، که در صورت امکان خط فکری و مرز این موضوع را مشخص فرمائید . پس از پیروزی انقلاب و شرایط حال که اکثر رسانه های داخلی کشور مانند رسانه ملی ، وزارت ارشاد و ... در انحصار حاکمیت وجود دارد و به نوعی در بحث رسانه های داخلی دچار اکثریت و اقلیت جامعه قرار گرفته ایم و در حوزه رسانه های دیجیتالی ، اجتماعی اکنون مانند اینستاگرام ، هر فردی با هر سن ، سالی و هر میزان سواد آکادمیک ، سیاسی ، برای خود یک پیچ اینستاگرامی فراهم نموده و به مثابه یک کد ملی را دارا می باشد و چون این فضا به مانند فیسبوک یا توئیتر ، فیلتر نمی باشد و تنها با یک گوشی ، به سهولت تمام در دسترس می باشد ، در این رهگذر، بدترین ادبیات سیاسی و اخلاقی را شاهدیم ، که گاهی تحمل دیدن این ادبیات بشدت ما را آزار می دهد ، به بحث (نزاکت سیاسی) "احترام به نظریات دیگران" و "آنچه که می دانیم و آنچه که می توانیم بگوئیم" رسیده ایم ، چون در کشور ما در بسیاری از رسانه های قانونی ، داخلی مطالب "تابو شده" به وفور وجود دارد ، که نیاز به تفکر انتقادی بشدت قابل محسوس است .
از ابتدای دهه 1990 میلادی بحث (نزاکت سیاسی) در قشر دانشجویان و روشنفکران آمریکا و اروپا ، رواج پیدا کرده و شما خیلی خیلی بیشتر از بنده ، به این بحث اشراف نظر دارید ، به همین سبب از شما تقاضا دارم در موازات (تفکر انتقادی) و (نزاکت سیاسی) مرزهای این دو موضوع را تشریح بفرمائید . چون نیاز به ورود به این مباحث هر روز بیشتر مورد نیاز می باشد . سپاس فراوان از نظرات شما استاد گرانقدرم که مزاحمات این شاگرد همیشگی خود را ، تحمل می فرمائید .
با احترام شایسته
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi