پنجشنبه 09 دي 1400 , 12:53
اگر به یک اعصاب و روان احترام قائلید...
خلیل جنامی- خواهشا به مشکلات جانبازان اعصاب و روان رسیدگی شود. همسرم جانباز اعصاب و روان ومرتب در بیمارستان شهید رجایی نجف آباد اصفهان بستری می شود و مدت مدیدی است که از کارش احراج شده و گفتن برگه بستری از یگان خدمش که سنندج بود برایمان بیار.
رفتم پادگان سنندج و یک برگ به من دادن که در بیمارستان به مدت یک شب بستری شده و بعد درسال ۷۳ که پالایشگاه آبادان کار می کرده حالش بد میشد و دیگه نتوانست سرکار برود و در اهواز زیر نظر دوتا دکتر معرف قرار گرفت و مدارک مراجعه از اهواز گرفتم.
خواهشا اگه خدا و پیغمبرشو قبول دارید و احترام قائلید به این جانباز اعصاب و روان که یک ترکش در بازوی راست ویک ترکش در جمجمه سرداره رسیدگی شود. چون نود درصد دکترای اعصاب و روان اصفهان اونو از کارافتاده معرفی کردن.
شایان ذکر است که هم انگشتاش مشکل پیدا کردن هم یه غده در قسمت چپ شکمش دراومد و از لحاظ شنوایی شدیدا مشکل پیدا کرده که باید سمعک بگیره. زندگی سختی باید جانباز اعصاب و روان دارم ولی به خاطر بچه هام تحمل می کنم خواهشا رسیگی شود.
خواهرم یه تجربه من دارم بگذریم که چقدر از سن ۱۳ سالگی تا ۱۵ در منطقه عملیاتی که اکثر سردارانی که امروز ادعا دارند در ده کیلومتری که ما بودیم جرات ماندن نداشتن خدا شاهده اونا که زرنگ و شجاع بودند شهید شدند و باقی مانده های جبهه ندیده برای من و تو تصمیم میگیرند بعد از رحلت امام کبیر همه چیز دگرگون شد و حتی جایی بفهمند رزمنده یا جانبازی کارت را خراب میکنند توکل کن به خدای متعال که همه کارها و مصلحت دست خودش است واقعا اینها خجالت هم نمیکشند که یک ایثارگر که تمام هستی خود را بخواهد از مشتی افراد جنگ ندیده که همه اروپا بودند طلب کرد پیشگامان خون و قیام با رحلت امام تمام شدند بهترین راه اینه که یک دکه یا دست فروشی بزنید و خدا روزی رسان هست و اونها را بذار برای قیامت یا حق