شناسه خبر : 88501
سه شنبه 19 بهمن 1400 , 12:20
اشتراک گذاری در :
عکس روز

به بهانه ی چهل سالگی دفاع مقدس؛

چرا جنگیدم!

بدیهی است من هم برای نوشتن‌ چنین خاطراتی چالش ها یا به عبارتی کشمکش های درونی و بیرونی خود را داشتم؛ چالش هایی که هر کدام می توانست نظرم را عوض کرده و از ادامه مسیر باز بدارد...

فاش نیوز - در زمانه ای که علیرغم کسب بسیاری دستاوردها و فداکاری هایی که همچنان هم در جامعه و هم در میان برخی مسئولان وجود دارد، فساد و اختلاس، رانت های اقتصادی، اطلاعاتی، سیاسی و ...

«ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن خواهد بود.»

نوشتن درباره ی چهل سالگی دفاع مقدس در این شرایط و در این زمانه متاسفانه بسیار سخت می نماید.

در زمانه ای که علیرغم کسب بسیاری دستاوردها و فداکاری هایی که همچنان هم در جامعه و هم در میان برخی مسئولان وجود دارد، فساد و اختلاس، رانت های اقتصادی، اطلاعاتی، سیاسی و ... فراگیر شده، بی‌کفایتی و بی‌تدبیری برخی از مسئولان، عرصه را بر مردم تنگ کرده، ریا و دو رویی و نفاق به ابزاری برای رسیدن به قدرت و ثروت تبدیل گشته و بی‌صداقتی و بی‌کفایتی برخی از مسئولان ناامیدشان کرده، نوشتن در این خصوص بسیار سخت می نماید؛ چرا که سوء استفاده های مکرر برخی مسولان از ارزش های دفاع مقدس که در بسیاری از موارد با عملکردشان همخوانی ندارد، مردم را به هر نوشته ای که در راستای دفاع از ارزش ها باشد حساس کرده و ممکن است هر نوشته را هم در راستای همان سوء استفاده ها تلقی کنند.
 

و اما چرا با وجود آگاهی از مطالبی که عنوان شد، تصمیم گرفتم خاطرات جنگ و جبهه و دفاع مقدس را بنویسم؟

بدیهی است من هم برای نوشتن‌ چنین خاطراتی چالش ها یا به عبارتی کشمکش های درونی و بیرونی خود را داشتم؛ چالش هایی که هر کدام می توانست نظرم را عوض کرده و از ادامه مسیر باز بدارد.

چالش هایی از این دست که:
«ای بابا اینم چه دل خوشی داره ها! هنوز تو فکر جنگه و تو  جبهه و جنگ مونده!»
یا اینکه عده ای بگویند: «خب اینا چون جوونی و جونشون رو گذاشتن، هنوز دلشون میخواد تو اون حس و حال بمونن»!
یا اینکه عده دیگری بگویند: «خب بر فرض این خاطرات رو نوشتی، که چی؟ جز اینکه مردم را غمگین کنه و تو این دوره ی سخت اشکشون رو در بیاره چه فایده دیگه ای میتونه داشته باشه؟!»

و پرسشی که این روزها بخصوص از نسل جدید بسیار شنیده ام:
«آیا پشیمون نیستی از اینکه جوونیتون رو گذاشتین و به جبهه رفتین؟»

و من که باید صادقانه و بدون تعصب به این پرسش ها و مشابه آن پاسخ بدهم!
برای نمونه یک روز به همراه چند نفر دیگر داخل آسانسور دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بودیم، دخترخانمی با همین تیپ های آزاد امروزی، بدون مقدمه از من پرسید:
«ببخشید! شما جانباز هستید؟»
با لبخند گفتم بله.
او با همان صراحت مجدد پرسید:
«یه سوال ازتون بپرسم ناراحت نمیشید؟»
گفتم نه؛ چرا ناراخت بشم؟!
گفت: «آیا‌ پشیمون نیستید رفتید جبهه که حالا یه عده اینجوری سوء استفاده کنند؟»
گفتم‌: تو این نیم دقیقه که نمی تونم نظرم رو بگم. ولی اگه مایل بودی پاسخم رو بدونی، هر وقت خواستی بیا جلو اتاق جانبازان دانشکده تا کامل برات توضیح بدم.‌
یک ربع ساعت بعد دیدم در اتاق را می زنند و همان خانم جلو در اتاق است.‌
به او گفتم: اول یه پرسش دارم؛ تا حالا سمت بستان و سوسنگرد رفتی؟
طوری گفت نه که انگار تا حالا اسم آنجاها را هم نشنیده!
گفتم‌: پس حتما یکسر برو! سوسنگرد که بری اون طرف ها‌ یه قبرستان غریب و غمناک می بینی به اسم گلستان زینبیه؛ قبرستانی غریب با قبرهایی پراکنده که دخترکان و زنان مظلوم این سرزمین در آن آرمیده اند؛ دخترانی که با اولین هجوم غیر منتظره دشمن بعثی، از اونها هتک حرمت شد و بعد از تجاوز، همونجا گور ابدیشون شد ...
به او گفتم: تو یه دختر دانشگاهی هستی؛ آیا تا به حال اسم کتاب «حکایت دختران قوچان» نوشته ی "افسانه نجم آبادی" به گوشِت خورده؟ برو و اون کتاب را هم بخون تا ببینی در زمان قاجار چگونه و برای چند سال دخترکان این سرزمین را به دشمن اجاره می دادند!
گفتم من الان به این کار ندارم که عده ای سوء استفاده کرده اند و عده ای همچنان سوء استفاده می کنند؛ در زمان جنگ هم عده ای چند شهید داده بودند و در همان موقع عده ای وطن فروشی می کردند و حتی نقشه عملیات را لو  می دادند؛ همان موقع هم در حالی که بمب و موشک بر سر مردم می بارید، عده ای بودند که احتکار می کردند، دزدی می کردند و از قدرتشان سوء استفاده می کردند!
وقتی اینها را برایش می گفتم، عجیب این بود که  ساکت بود و کلمه ای حرف نمی زد؛
فقط دیدم چشمانش گریان شده و قطرات اشک است که از گونه هایش سرازیر می شود!
به او گفتم خب خواهرم! حالا باید من و امثال من پشیمون باشند یا آنها که نرفتند؟
فکر می کنم بغض به او اجازه پاسخ گفتن نداد؛ فقط سرش را چند بار تکان داد و رفت و از آن روز تا مدت ها که شاید پایان تحصیلش بود، هر وقت من را می دید با لبخند جلو می آمد و سلامی می داد و ابراز محبتی می کرد  می رفت...

| رضا کریمی، جانباز نخاعی دفاع مقدس

اینستاگرام
آقای کریمی ، درود به منطق و استدلالت ، جای هیچ شبهه ای نذاشتی که اگر دیگران چه کردند ، ایثارگران از خاک و ناموس این وطن جانانه دفاع کردند .
ممنونم از بیان صریح شما ، ایکاش همه تریبون داشتند تا مردم بدانند ایثارگران ، برای وجب به وجب این وطن ، از جان و دل مایه گذاشتن و با ارزشترین وجود زندگیشون را تقدیم مردم و کشور کردند . ممنونم و ممنونم
با نام و یاد خدا
درود بر دکتر حاج غلامرضا؛ عزیز دل برادر
به راستی که «ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن خواهد بود.»ایران از نخستین کشورهای پذیرنده و منعطف در مقابل غرب است که اولین بار دولتی براساس دین اسلام، یعنی سنتی معنوی ایجاد کرد ... پیام همیشه زنده ی انقلاب اسلامی در گسترۀ تاریخ، بازگشت به حریم احکامِ الهی و بقول امام (ره) اسلامِ نابِ محمدی(ص) است.
به نظر می رسد زمینه ی شکل گیری سوالهای مورد اشاره البته پر تکرار و به جا و قابل تآمل ؛ علاوه بر علت اصلی یعنی بد کار کردی متولیان امر فرهنگ و سیاست پیشه گان ؛ اصطکاک فرهنگ و هویت ایرانی اسلامی با فرهنگ وهویت جهان غرب باشد ، غربی که امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی را غالبا با محوریت مشرب فکری جامعه شناسان شهریِ شیکاگو و در قالب نظام لیبرال- دنیوی با خوانش دیوید اپتر تحلیل می کند؛
همانطور که بخوبی اطلاع دارید این مکتب که در دانشگاه علوم سیاسی در شهر شیکاگو ی امریکا و در دهه ی 1930 توسط میلتن فریدمن ، و چارلز مریام و دیگران براساس عقاید ماکیاولی بنیانگذاری شد؛ همواره وجه مشخصۀ زندگی مدرن را روابط صوری و قراردادی می داند، و مُهر خود را بر بسیاری از تحلیل های اجتماعی می زند.
امروز مدرسه ی شبانه روی فضای مجازی اصول این مکتب را به اهالی فضای مجازی از رهگذر بکار گیری پیشرفته ترین شیوه های تآثیر گذاری از جادوی نور و رنگ و صدا و تصویر گرفته تا شعبده ی هنر سیلیوودی و هالیوودی تعلیم می دهد ...
- « فراگیر شدن فساد و اختلاس، رانت های اقتصادی، اطلاعاتی، سیاسی و ...، بی‌کفایتی و بی‌تدبیری برخی از مسئولان، که با تنگ کردن عرصه بر مردم ، و تبدیل کردن ریا و دو رویی و نفاق به ابزار رسیدن به قدرت و ثروت! از بی‌صداقتی و بی‌کفایتی برخی از مسئولان»اگربرخی از جوان ایرانی علی رغم چهل سال تبلیغات بی وقفه ناامیدشده اند؛
- و اینکه « سوء استفاده های مکرر برخی مسولان از ارزش های دفاع مقدس که در بسیاری از موارد با عملکردشان همخوانی ندارد، مردم را به هر نوشته ای که در راستای دفاع از ارزش ها باشد حساس کرده و ممکن است هر نوشته را هم در راستای همان سوء استفاده ها تلقی کنند.» واقعیت های بسیار تلخ امروز است ؛
-اما بی تردید برای سیاست پیشگان و و اعظانی که ابتدا جلوه بر محراب منبر کردند و لی در خلوت کاری دیگر! و بد تر از همه قر آن را دام تزویر کردند ؛ لعن و نفرین امروز و تاریخ فردا را به دنبال خواهد داشت.
البته این به معنای گریز از کیفر امروز نیست. به نظر می رسد آینده ی نزدیک خبرهای غافل کننده ای را باخود خواهد آورد.

راستی پیشاپیش روز مرد به شما برادر عزیز ، بزرگوار ، مهربان و دوست داشتنی و فاش نیوزیهای پرتلاش و همه ی دوستان و پیشکسوتان جهاد و شهادت که حقیقتا تفسیر عینی مفهوم مردی و مردانگی هستند؛ مبارکباد.

با تجدید احترام و ارادت
بله برادر عزیز این واقعیت تلخ جامعه امروز ماست که باتمام مشکلات وبی مهری مسئولان خصوصا بنیادیها قرارگرفته ایم،ومجلس محترم اینقدر ماده و تبصره تراشیده اند،وهمون هم اجرا نکردن که ظلم بزرگی است درحق جانبازان خصوصأ جانبازان تبصره یک،
حالا از کسایی که جنگ ومصائبش بی خبرن چه انتظاری...؟
آقای کریمی عرض سلام و ادب دوباره
عزیز بنده جانباز 70 درصد هستم ، البته اینجا دوستان ما رو می شناسند ، حدود یکسال و نیم پیش بازنشسته شدم و الان اکثرا" منزل هستم ، البته یکسره آنلاین هستم و بگذریم !
الان هم هر زمانی از منزل خارج می شوم برای کاری یا تهیه نسخه و دارو ، همیشه و همه جا از من سئوال شما را می پرسند ، اگر بگویم همیشه ، اغراق نکرده ام و خودم هم استدلال شما را دارم که با دیگران کاری ندارم و من هستم ، خدای خودم و تکلیفی که داشتم و از هیچ کسی هم طلبکار نیستم .
حالا میخواهم از شما اجازه بگیرم این خاطره شما را برای دیگران تعریف کنم و آدرسهای شما را بدهم ، مانند : قبرستان غریب ، گلستان زینبیه یا کتاب حکایت دختران قوچان ، با این آدرسها حرفهای ما سندیت بیشتری خواهد داشت.
همین که نسل جدید بداند ما چه دوران خاصی از این تاریخ معاصر ایران را اینگونه رقم زدیم ، برای آنان باور پذیرتر خواهد بود .
مطمئن هستم این اجازه را به بنده خواهید داد و این از منش و ادب شما در ادبیات شما کاملا" مشخص است و این درخواست بنده فقط یک ادای احترام به شخصیت شماست.
موفق و سربلند باشید ، دلاور پر افتخار کشورم
یاد این شعر زمان دفاع مقدس افتادم که:
تو چرا می‌جنگی؟
پسرم می‌پرسد،
من تفنگم در مشت،
کوله‌بارم بر پشت،
بند پوتینم را محکم می‌بندم
مادرم،
آب و آیینه و قرآن در دست،
روشنی در دل من می‌بارد
با تمام دل خود می‌گویم:
تا چراغ از تو نگیرد دشمن
البته همیشه کسانی هستند که از این حرف ها بزنند و با هر مشکلی که پیش بیاید نمکدان نمکی را که خورده اند بشکنند و همه چیز را زیر سوال ببرند.
اما خب برای همین است که می گویند کار را باید برای خدا کرد که اگر اینطور باشد مردم هم از آن منتفع می شوند وگرنه کار برای، یعنی برای رضای مردم کردن شرک است. کسی که برای رضای خدا کاری را کرده از این برخوردهای افراد کوته نظر هم ناراحت و مغموم نمی شود و در هر حالتی و وضعیتی خود را بازنده نمی بیند
عین این به اصطلاح نمایندگان و مجلس انقلابی که نه حق را میشناسند نه حقوق را فقط دغدغه و فکر شون شده خودشون و اطرافینشون و الا کسی که عقل سلیم داشته باشه نمیتونه زیر حرف خودش بزند اینها خودشون تصویب کردند حداقل حقوق به جانبازان زیر بیست وپنج درصد الان میاند دو میلیون ودویست میدهند خدا وند کسی که در حق ایثارگران ظلم میکنه ذلیل هر دو دنیا کنه در هر لباس منصب
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi