18 ارديبهشت 1403 / ۲۸ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 91044
یکشنبه 05 تير 1401 , 09:43
یکشنبه 05 تير 1401 , 09:43
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
کلیسای گوگل و میسیونرِ مجازی
سید مهدی حسینی
وعده صادق و جنگ احزاب چه شباهت عجیبی؟!
حسین شریعتمداری
۱۴ وجه از مظلومیت امام صادق(ع)
سیدجواد هاشمی فشارکی
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
خستگیناپذیر
مریم عرفانیان
هر وقت دچار خستگی میشوم به یاد مهدی میرزایی و خستگیناپذیریهایش آرام میشوم. او نمیخوابید تا زمانی که هنگام کار خوابش میبرد. بارها دیده بودم از خستگی بیهوش میشد، حتی آب هم روی سروصورتش میریختیم؛ به هوش نمیآمد! اگر بقیة رزمندهها در شبانهروز ۵ ساعت میخوابیدند، او ۲ ساعت هم نمیخوابید. شب عملیات خیبر فرمانده که حاج اسماعیل قاآنی بود، گفت: «چون آقا مهدی امروز عصر برای شناسایی رفته، امشب رو استراحت کند تا برای تکهای فردا آماده باشد.»
اما مهدی قبول نکرد و گفت: «با شما میآیم.»
همراه مهدی که با لباس خیس از شناسایی برگشته بود، درحالیکه پتویی روی اوانداختیم به طرف نصر یک حرکت کردیم. میرزایی پشت سر من میآمد. او پیشانیاش را روی شانه من گذاشته بود و به همان شکل خوابیده بود. اول گمان نمیکردم خواب باشد، وقتی گلولهای آمد و من خیزش کردم آقا مهدی خلاف جهت من روی زمین افتاد! یک لحظه فکر کردم ترکش خورده؛ ولی بعد متوجه شدم خواب است! تمام مسیر را با همین حالت که راه میآمد خواب بود!
هیچوقت ندیدم برای استراحت پتو پهن کند یا اتاق و سنگری ویژه داشته باشد. به تعبیری او رزمندهای کوله به پشت بود. همین سادهزیستیاش باعث شد، کمتر او را بشناسند.
بر اساس خاطرهای از شهید مهدی میرزایی صفیآباد
راوی: ماشاالله آخوندی همرزم شهید
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب