شناسه خبر : 94667
شنبه 07 آبان 1401 , 13:09
اشتراک گذاری در :
عکس روز

عرف و فرهنگ ، چتر محافظ از رایانش ابری

فرهنگ؛ موز و پرتقال نیست که بتوان آن را با یک بخشنامه وارد کرد.دعا کنیم که رهنوردان با روح ساربانی بر پشت رنج رُووِر ننشینند؛ وگرنه وای بر بیگناهانی که بر سر راه باشند...

فاش نیوز- " اگر نسل جوان کنونی ایران از فرهنگ  گذشته ی خود بی اطلاع بماند چه خواهد شد" این موضوع را « محمدعلی اسلامی ندوشن» در کتاب فرهنگ و شبه فرهنگ و نزدیک به شصت سال پیش؛ به اشتراک گذاشت.

تبیین علمی و ترسیم زندگی روزمره بر مبنای خصال خویشتن و در چارچوب زیستِ  عرفی و فرهنگی ایرانیان، می تواند بخشی از یک  طرح پژوهشی با هدف دفع مخاطره ی شبیخون فرهنگی باشد.

پس از توفان رعد و برق رایانش ابری در شهریور 1370؛ و رویش قارچ گونه ی آنتن های ماهواره ای  بر پشت بام ها؛ تماشاخانه ای سراسری افتتاح شد «که در آن  نمایش های مشغول کننده، قلقلک دهنده، به هیجان آورنده و میخکوب کننده! به تماشا گذارده می شود.»

 امروزه مهندسان فراسیاسی و شعبده باز؛ ابعاد این تماشاخانه ی هالیوودی/ سیلیوودی را به اندازه ی موبایل درآورده اند!

پرمخاطره ترین کارویژه ی این دست آورد امکان نظاره ی آنلاینِ:

  • کوچ کلمات به تصاویر؛
  • برچیدن « مرز میان فضای خصوصی و عمومی» و حیازدایی؛

است که در قالب فرهنگ مونتاژ شده ای از « بنجل های فکر دیگران و اجزاء خارجی و لحیم کاری داخلی» در معرض دید نوجوانان و جوانان قرار گرفته است.

اگر ابر و باد و مه و خورشید همه دست بدست هم داده اند تا امکان زندگی آدمیزاد بر روی کره ی زمین فراهم باشد؛ اما عرف و فرهنگ تنها عناصری هستند که خود انسان ساخته است!

مفروض است:

عرف و فرهنگ در قلمرو سرزمینی ایران؛ تحت تأثیر معنادارِ سازو نوا و قدرت اغوا گرِ محتوای« آوازِ جادوییِ پری های دریایی، و عو اطف قلابی وکلیشه ای» در شبکه های اجتماعی قرار دارد.

 حداقل دو دلیل:

اول: سهل انگاری مربیان امور تربیتی در تعلیم معنای خصال خویشتن؛

دوم: بهره برداری نامناسب از ظرفیت عظیم فرهنگی و حتی منابع معدنی؛

باعث شد تا ابتکارِ عملِ صورتبندی دانایی در " نازپروده تنعم" ها به دست امر دیجیتال بیافتد! اما « کلید آینده در دست ایمان و جماعت مؤمنان است؛» و باید این نکته که کارِ بزرگ، دشمنِ بزرگ نیز به بار می آورد را تبیین علمی کرد.

 

فرضیه

الف:  جایگاه قدیمی ترین میراث فرهنگی و روشنفکرانه در جهان!  از وزش توفان رایانش ابری به شدت در حال آسیب دیدن است.

ب: پیامد بی اطلاعی نسل جوان از گذشته؛ تبدیل زندگی روزمره به یک میدان مبارزه است که درگوشه ای از آن حتی معنای خود زندگانی نیز مورد منازعه قرار می گیرد.

ج: اعتماد به رهیافت و روشِ" کلامْ محور/ واژِه بارانْ " عامل ترجیح آن بر کوچ کلمه به تصویر؛ نزد نسل جوان کنونی خواهد بود.

 

 رویکرد شُبه افکنانه و ترویج بی اعتمادی و بدبینی نسبت به اهداف درونی شده و مورد تأیید عرف و فرهنگ و به درو دیوار زدن! نشان ازتوهم جدید دیجیتالیسم دارد؛...

خردمندان پیشین راست گفته اند که  هرگز نباید در محافظت از عرف و فرهنگ یعنی روال زندگی روزمره و روش معنادار و پذیرفته شده ی ادب و آداب دانی، غفلت کرد!

بنا بر استدلال« بِنِت» در کتاب فرهنگ و زندگی روزمره؛ صفحه 88 « معنا دادن به منابع فرهنگی، بخشی از استراتژی های افراد برای معنادار کردن زندگی روزمره است.» این راهبرد دیرینه؛ ارتباطی مستقیم با تغییر صورتبندی دانایی دارد.

 با تغییر زمینِ بازیِ قدرت در یک لحظه ی نادرتاریخی! و سرنگونی حکومت ناروای طاغوت؛ آزاد شدگان از استبداد ستم شاهی، به شیوه ای انقلابی نظامی سیاسی و سرشار از جاذبه و عاطفه ی شدید به خاندان عصمت و طهارت (ع) را بنیان گذاردند:

زینهار از دور گیتی و انقلاب روزگار

در خیال کس نیامد کانچنان گردد چنین

 این ملت بزرگ که پای شعار"جان فدا می کنیم زِ بَهرِ آزادگی" سرسختانه ایستاد و پیروز شد؛  نقشه ی راه زندگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خود را نیز از نو ترسیم کرد....

 و در ابتدا بدلیل مقتضیات تحول حکومت داری « سیاست گام کوچک» را درپیش گرفت، و پیه « جفای زمانه» و تحمیل هزینه های فرا نجومی برخی مجریان را به تن مالید!

 ولی« هیچ رژیمی نمی تواند از چیزی به غیر از جامعه ای که از آن نشأت یافته؛ سرچشمه بگیرد... (شالیان، اسطوره های انقلای جهان سوم،ص291)» یعنی ایده ی ایجاد یک جهش ناگهانی وکنار گذاشتن خوی غرور و خود محور بینی از سوی برخی از راه یافتگان به بدنه ی اجرایی نظام؛ بیشتر به افسانه شباهت دارد!

اما به لحاظ نظری پیامد این تجربه نشان داد که:

« انتخاب های دولتمردان و تصمیم گیرندگان تا چه میزان تحت نفوذ ارزش ها، اولویت ها، باورها و گرایش های داخلی است، و تا چه حد از عوامل بیرونی تأثیر پذیرفته است. ( کاظمی؛ روابط بین الملل،ص580)»

و بر همین اساس با از سرگذراندن برخی کارگزاران تاجر پیشه و سوداگر؛ و سپس یک جنگ تمام عیار و دفاعی مقدس و پر افتخار و...؛ اکنون هنگام اتخاذ " سیاست گام های بزرگ"  فرا رسیده است....

ایران می تواند به خود ببالد که تقریبا تمام مواد معدنی شناخته شده را در اختیار دارد و درگذر زمان میراثی بی بدیل از منابع فرهنگی و متون و اشیاء و تصاویر و... را به عنوان پشتوانه ی عرف و فرهنگ انباشته است.

در عرف سیاسی، مهمترین کارویژه های نظام؛ اجرای هنجارهای انسجام بخشِ اجتماعی ( قانون، قاعده، روش و...) و فراهم نمودن زمینه ی استمرار قدرت است.

همین کارویژه، از عرف و فرهنگ ( نیک رفتاری، عادت های خوشایند و متداول در زندگی روزمره و...) چتری محافظ برای جلوگیری از آسیب رایانش ابری می سازد.

در اندیشه ی سیاسی اسلام " انتظامِ دنیا و سعادتِ آخرت" وابسته به دین است؛ و انسان های خردمند علی رغم طبایع گوناگون، اصلاح معاش و معاد خود را در این چارچوب جستجو کرده اند...

از این رو؛ در میدان مبارزه ی نوپدید؛  گروه " سواران بر اسب های زین کرده و پای در رکاب" در خروش علیه مبلغان بی بند و باری برج عاج نشین؛ هوشمندانه اعلام می کنند:

گردن چرا نهیم جفای زمانه را

راضی چرا شویم به هرکار مختصر

یا با مراد بر سر گردن نهیم پای

یا مردوار در سر همت کنیم سر

درک عمیق از منطق درونی این خردورزی  صرفا از رهگذر عرف و فرهنگ میسر می شود.... اشاره ی فوق ارتباط مستقیم با سبک زندگی رو زمره و نفوذ شبکه های اجتماعی  و تفریحات و ترجیحات نوین در قشرنوجوان و جوان دارد!

به نظر می رسد کم توجهی به این ترجیحات؛ موجب پدیداری شکل جدیدی از کنش سیاسی – اجتماعی در نسل جدید شده است.

 عقلِ سلیم؛ در جستجوی شیوه ی برخورد علمی با این کنش؛ « نظریه ی مبادله » را ترجیح می دهد؛ زیرا این نظرگاه دو ویژگی مهم دارد:

  •  تعصب گریزی؛
  •  تأکید بر یاد گیری؛

 جامعه پژوهان واقع گرایی سیاسی بر مبنای این نظریه و با سَرَک کشیدن به برخی مباحث بین رشته ای به ویژه مشاوره؛ آن را برای « کم کردن منفی گرایی و بدبینی »  و ارزیابی سیاست گذاری ها پیشنهاد می کنند.

آن ها با هدف ایجاد نگرش و دید وسیعتر به جهان؛ استعاره ی" قاب عکس" را از علم روان شناسی وام گرفته اند؛ یعنی ساختن یک قاب جدید برای تصویر ذهنیِ کنونی:

«  یک مشاورِ ماهر می تواند از طریق قاب گیری مجدد در مورد تصویر، دید مُراجع را نسبت به وقایع و موقعیت ها عوض کند. ( گلدارد؛ مفاهیم بنیادی و مفاهیم تخصصی در مشاوره،ص79)»

این راهکار می گوید:

 هرچند به لحاظ زیبایی شناختی تصویر همان است، اما با قرار دادن آن در قاب جدید قشنگ تر به چشم می آید! بر این اساس؛ به فردی که روند زندگی روزمره  را با نگرشی کاملا منفی ارزیابی می کند می توان با همدلی و " کلامْ محوری و واژه بارانی" و به شیوه ای علمی کمک کرد تا « دید وسیعتری نسبت به  وقایع پیدا کند و از بدبینی او بکاهد؛» و درنتیجه موجب افزایش حس اعتماد شود.

نزد ایرانیان این حس همواره درونمایه ی اصول بنیادی امنیت، عشق،  محبت، تعلق پذیری، احترام مقابل،...بوده؛ و عرف و فرهنگ ایرانی همواره از تار و پود این اصول چتری محافظ در برابر باد و بوران حوادث روزگاران ساخته است.

  آسیبِ شُبه افکنی و بی اعتمادی و بد بینی دیجیتال محور صرفا در بیگانه سازی و تاریخ زدایی از گذشته خلاصه نمی شود بلکه قادر است با شعبده بازی؛ "حوزه ی سیاست گزاری فرهنگی- آموزشی" را به گردابِ « یک تکامل فرضی؛ خیالی ناواقعی و من در آوردی» پرتاب کند.

به قول «اسلامی ندوشن»:

 « فرهنگ؛ موز و پرتقال نیست که بتوان آن را با یک بخشنامه وارد کرد...، دعا کنیم که رهنوردان با روح ساربانی بر پشت رنج رُووِر ننشینند؛ وگرنه وای بر بیگناهانی که بر سر راه باشند....

من یقین دارم ایران می تواند آنگونه که درخورفرهنگ و تمدن اوست نکته های بسیاری به جهان بیاموزد.»

 مزیت اصلی اطلاع رسانی درست به نسل جوان کنونی از پیشینه ی فرهنگی؛ ایجاد خود باوری و بکارگیری همت و جدیت در حفظ غیرت و حریم و حیا و...؛ است.

این امر؛ حد اقل، توان او را در تشخیص اولویت " کلامْ محوری/ واژِه بارانی" می افزاید! شرط دستیابی به این هدف باز اندیشی در سیاست گزاری فرهنگی - آموزشی و ارزیابی از نتایج آن است.

به راستی که « نباید بن بست هایی را که دیگران آزموده اند؛ دو باره آزمود،  اما می توان با بعضی از آجرهای آنها بنای خود را ساخت.» ابعاد کارگاه ساخت این بنا به وسعت همه ی قلمرو یکپارچه ای است که زیر یک پرچمِ همواره در اهتزاز! پای در مسیر پویایی و بالندگی نهاده است.

 

نتیجه گیری

بنا بر جامعترین تعریف؛  فرهنگ، "بخشِ انسان ساخته" ی محیط است؛ (تریاندیس؛ فرهنگ و رفتا اجتماعی،ص 26)» با پیروزی انقلاب اسلامی، فرصتی نوین برای " فلک را سقف بشکافتن و طرحی نو درانداختن " فراهم شد...

کلام امام خمینی ( ره ) چراغ راه بود:

« رفع گرفتاری ها و محرومیت ها؛ و دگرگونی در نظام پر پیچ و خم اداری از انتظارات به حقی است که باید آنها را جدی گرفت.»

 تأکید بر این خواست از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی؛ و رفع گرفتاری و ایجاد دگرگونی در نظام اداری در جهت تأمین آسایش و آرامش مردم در حقیقت احساس و نحوه ی نگرش به مسائل ایران را خلاصه کرده است....

پرتو افکنی به امر خرد ورزی فرهنگی و حالت درونی سازی رفتار از رهگذر عرف و قانون نانوشته مصادیق عملیِ روشن و تجربه شده در زندگی اجتماعی را پدیدار می کند.

به نظر می رسد درس تجربه ی " انقلاب روزگار" و چرایی و چگونگی تغییر تاریخ سیاسی و اجتماعی، برای نسل جوان کنونی به درستی توضیح داده نشده است.

وگرنه جوان نیک اندیش و سنجیده کردار ایرانی که همگان او را به صفاتی چون غیرت و مرام و هوشمندی و ذکاوت و... می شناسند امروزه نیز از دعوت برای حضور در زیر چتر عرف و فرهنگ خودی و تأمل در خصال خویشتن استقبال می کند.

 تحقق این امر به درک و فهم  از " ترجیحات فراغتی" او وابسته است....

البته این امر به معنای نادیده گرفتن یافته ی « افریت » در نگرش جامعه شناسانه و اشاره به سلسله مراتب ترجیحات نیست؛... ممکن است تعدادی افراد ناهنجار نیز درهمه ی جوامع پیدا شوند که قادر نباشند با اهداف مورد تأیید عرف جاری  و فرهنگ و دلبستگی های درونی همگان سازگار باشند! و دلبخواهانه خلاف موج شنا کنند.

« [به لحاظ نطری] آنچه در مورد واکنش بشری جالب است میزان ارزشمندی هرچیز برای فرد، به مقدار ارزشی که توسط وی ( نه ناظر) به آن داده می شود؛ بستگی دارد...؛»

پاسخِ پیامدهای هر نوع بی اطلاعی از صلاحیت های عرفی و فرهنگی؛ و راهکار آن دردانشکده های علوم اجتماعی قرار دارد! ( از جمله تأکید« ماکس وبر» بر ترجیحِ آگاهی و هدفِ کنشگران بر قضاوت ناظران...)

این نکته ی مهمی است که « حفظ جامعه فقط به شرطی امکان پذیر است که یک ایمان مشترک اعضای اجتماع را به هم پیوند دهد؛ (آرون؛ مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ص 350)» عرف و فرهنگ عامل ایجاد این باور مشترک و ضامن پایداری و تداوم آن هستند.

به نظر می رسد ابهام زدایی از ذهن پویا و پرسشگر نسل جدید که حتی برای لحظه ای آرام و قرار نمی گیرد؛ باید متولیان امور را وادار سازد تا خلاقانه تر و خردورزانه تر با این مسائل بر خورد نمایند.

 اشاره به این نکته از این رو حائز اهمیت است که در کلان روال در حال وقوع؛ اذهانِ در حال شکوفایی نسل نوظهور تبدیل به عرصه ی تاخت و تاز" تناردیه " های نشسته در کلبه ی الکترونیک شده است.

بجای سخن آخر

 ماهیت تغییر و تحول ساز رویداد های طبیعیِ ابر و باد و باران  و شباهت آن با کارویِژه ی علم در جامعه...؛ محققان را بر آن داشته است تا برای توصیف خدمات میزبانی بر روی اینترنت با چاشنی دگرگون سازی؛ بر روی مفهوم کلی رایانش ابری توافق کنند.

اثر گریز ناپذیر رایانش ابری، در سه دهه ی اخیر بر خانه های فاقد سقف شیروانی! به تدریج نگرش ساکنان را به سبک زندگی و عرف رایج و حتی فرهنگ ملی دگرگون کرد.

 امروز و با مهار سیل ناشی از شکستن سد حریم و حیا در کف خیابان و باز شدن معابر! رسانه های نوپدید در تداوم طرحی پیچیده راه پشت بام در شبا هنگام را نشان داده اند!

این اولین بار نیست که دیگران در صدد تعیین سرشت و سرنوشت جامعه ی ایران اسلامی افتاده اند....

و نکته ی پایانی اینکه:

  رسانه های معاند با غرق شدن در رؤیاهای سوداگری و تبلیغات دروغین؛ هرگز به رفتار چندش آور مُبشر بی حیایی و بی بند و باری یعنی آخرین ملکه که به سان رفتار همسرش با ملکه ی انگلیس؛ دست در بازوی رئیس جمهور آمریکا جلوی دوربین قدم می زد؛ که درخور فرهنگ و تمدن ایرانیان نیست! اشاره ای نخواهند کرد.

از عجایب روزگار یکی هم این است: کسانی که همواره ریشخندی پایان ناپذیر بر سر دین و اخلاق و عرف و فرهنگ فرو ریخته اند امروز دایه ی مهربانتر از مادر شده اند.


* جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi