شناسه خبر : 96566
یکشنبه 04 دي 1401 , 11:11
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گلوله‌ی برفی و آش درهم‌جوش

زندگی در دو فضا (واقعی و مجازی) به تعبیر «اسلامی ندوشن» مثل «مرد دو زنه» دردسرهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... خاص خود را دارد!...

فاش نیوز- در گذر تاریخی و فراز و فرودهای آن، اگرچه فرهنگ ها دچار تغییر و تحول می شدند، اما از یک خط سیر معین و مشخص خارج نمی شدند و یک سری عناصر تقریبا ثابت، پایه ی آنها را تشکیل می داد. چند فرهنگ گراییِ در حال گسترش، ریشه در سه دهه ی اخیر دارد.

 دگردیسیِ معنای اینترنت از رسانه به « فضا رسانه» همه ی مواهب جهان مجازی و «نوازشگر امیال و حواس» را در اختیار نسل نوظهور قرار داد تا به زندگی روزمره نظم خود ساخته و دلخواه بدهد.

 پر واضح است که گسترش بی اندازه ی افقِ توانایی و تغییر در صورت‌بندی دانایی امری بسیار ستوده و خوشایند است اما زندگی در دو فضا (واقعی و مجازی) به تعبیر «اسلامی ندوشن» مثل «مرد دو زنه» دردسرهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... خاص خود را دارد!

 از حیث نظری؛ هرج و مرج و آشفتگی، فرصتی نیز برای برخی از اعضای گروه های سیاسی فراهم می کند تا به فکر تجزیه و تشکیل گروهک های کوچک بیافتند...

 این گروهک ها گاهی از فرط کوچکی چیزی بیش از حاشیه ی حاشیه به شمار نمی آیند! البته تاریخ معاصر به تعبیر تافلر « شانسِ محضِ گروهک هایی را در چهار راه سیاسی استراتژیک» به خود دیده است. از جمله یک ماشین ساز به نام « درکسلر» در 1919 که برای اولین نشستِ گروهکش دنبال یک سخنران می گشت،... یک نفر را یافت تا نیم ساعت مجلس را گرم کند، نام او « هیتلر» بود.

مفروض بنیادین جستار حاضر عبارت است از اینکه:

 برخی افراد با ترک کشور و ورود به مرکز اضداد و ساخت و پاخت! برای امتحان شانس خود هم که شده" ژست شهامتِ سیاسی و از خودگذشتگیِ ملی" می گیرند؛ و زبان به یاوه گویی های مجرمانه! می گشایند.

 به دلیل جمع شدن افراد مختلف و گروهک ها از سرتاسر دنیا زیر سایبان امریکا؛ این جامعه "دیگِ همجوش" توصیف شده است! مهم‌ترین ویژگی چنین جامعه ای، مهارت عجیب و غریب ر سانه ها در سرگرم کردن همگان از رهگذر ساخت گلوله ی برفی است!

 مفهوم گلوله برفی، در روزگار شتاب رسانه ای شدنِ جامعه و فرهنگ و «در شرایطی بکار برده می شود که موضوع مورد مطالعه، دارای حساسیت اجتماعی و اخلاقی خاص باشد... » (1)

فرضیه

الف: زندگی نسل جدید در دنیای دیجیتالی شده، روش های اندیشیدن به امور واقع را تحت تأثیر معنادار قرار خواهد داد.

ب:  با فراتر رفتن اینترنت از کارویژه ی رسانه ای؛ نسل نوظهور فضایی منحصر به فرد برای زندگی روزمره، مهارت آموزی، گذران اوقات فراغت، و... را تجربه خواهد کرد.

ج: مقتضیات گریزناپذیر نظم خودساخته؛ برخی از مناسبات مرتبط با ضرورت ساختاری و نهادهای تهذیبی و تربیتی را دچار تغییر و تحول بنیادین خواهد کرد.

 

« در زبان فارسی؛ هیچ کلمه ای به اندازه ی فرهنگ مفهوم وسیع و گرانمایه نداشته [است.] معانی بسیار متنوع فرهنگ باز می گردند به فضیلت انسانی که از طریق تربیت احراز می گردد.»

این فرهنگ و فضیلت و تربیت در حال ابتلا به نوع جدیدی از عارضه ی" تکنیک زدگی" است که اگر علاج نشود!" کار به غیر انسانی شدن رفتار اجتمای می کشد.

برخی صاحب نظران« هیتلر» را محصول " رویه ی تاریک تکنیک" می دانند. علمِ جدیدِ نظام هایِ نامتعادل؛ با توضیحی جالب در تبیین پدیده هایی چون « هیتلر»، می گوید:

« در لحظات بی ثباتی سه چیز اتفاق می افتد:

  • شانسِ محض، نقشی عظیم پیدا می کند؛
  • فشارهای جهانِ خارج، وزن بیشتری می یابد؛
  • بازخورد مثبت مثل گلوله برفیِ غلتان مؤثر می افتد؛

 به عنوان مثال به تعبیر« تافلر» گروهی «اراذل و اوباش» با یک گزارش به سرخط خبرها آورده می شوند، سپس با تفسیر دلبخواهانه ی خبر و « حلقه ی بازخورد و دسیسه و توطئه، یک گروه بی اهمیت [اما] سمی و خطر ناک، به ناگهان "محوری" می شود؛ »(2) و افکار عمومی را  شدیدا به خود مشغول می دارد!

خطرناک ترین نمونه ی این مغز شویی آلمان هیتلری است. « هیتلر قصیده ی روستایی ماقبل صنعت را در خاطره ها زنده کرد:..." کشاورز بار دیگر گاوآهنش را به حرکت در می آورد و آهنگر بار دیگر پشت سندان خویش می ایستد."»

اکنون امر خطیر تعیین جهت عقربه ی افکار عمومی با فضای مجازی است.« آنچه در کار است [صرفا] تصویرسازی دیجیتال و تصویر سالاری! نیست؛ بلکه درآمیختگی رسانه ها است.»

این امر موجب تضعیف نظارت و کنترل کامل دولت بر زیستِ فرهنگی نیز می شود؛ و چشم انداز تازه ای برای مطالعه ی سیاست مقایسه ای ایجاد می کند.

از همین روست که پژوهشگران هشدار داده اند که در نتیجه ی مصاف دو نیروی غیر همجنس یعنی:

  • ساختارهای قدرت سیاسی مستقر؛
  • دیجیتالیسم و « نشر و نفوذ پیام از حفاظت شده ترین مرزها»؛

بیش از هرچیز؛ به ناچار خود معنا و مفهوم مرز و ضرورت های ساختاری و فرهنگی پیشین مخدوش خواهد شد.

پیش از این، بشریت « نگران افسار پاره کردن و رهایی چهار سوار سرنوشت (یورش، جنگ، قحطی، گرسنگی و مرگ بود؛» (3) وهمین نگرانی، ذهن چاره اندیش را به سوی تعیین مرز و سر حدات راهنمایی کرد؛ امروز نیز فضای لجام گسیخته ی مجازی نیاز به چاره اندیشی دارد.

اساسا« ابداع پدیده ی بی نظیر مرز و مرزبندی، (محل پایان اقتدار یک دولت و آغاز اقتدار دولتی دیگر)؛ روندی بسیار دشوار و طولانی در تاریخ بشر بوده و دارای اهمیت بسیار بالایی است.» (4 )

اما اکنون؛ از رهگذر یکپارچه سازیِ امر واقعی و مجازی و زندگی در دنیای دیجیتال و دسترسی به ابزار ارتباط هوشمند...؛ نسل نوظهور به موقعیت "فضا رسانه" ای پرتاب شده است. ویژگی اصلی این موقعیتِ بی درو پیکر؛ بیگانگی با مفهوم حد و مرز است.

این شرایط هنگامی بیشتر غافلگیر کننده و خطرناک شد که نسل جدید بدون دیدن آموزش انتقادی؛ مجوز «زیست آنلاین» را کسب کرد!

بنا بر داده های جامعه شناسی سیاسی؛ این امر می تواند ضرورت های ساختاری و فرهنگی را هرروز با چالش جدید تری مواجه سا زد.

 مفهوم ضرورت ساختاری دارای چارچوبی جامع برای تحلیل و مقایسه است که در سه بُعدِ:

  • لایه بندی اجتماعی
  • حکومت
  • گروه های سیاسی

مورد بر رسی قرار می گیرد.

روال صحیح برای کار کرد این ساختار؛ بستگی به تبیین علمی سویه های بیگانه ساز امر دیجیتال! بر ذهنیت نسل جوان؛ و  ساده سازیِ نسبتِ ربطِ برخی "رویدادها یِ حساسیت برانگیز" از دید او!  دارد.

به ویژه با کوچ معنایی اینترنت از رسانه به« فضا رسانه» امکان توضیح این ارتباط بیشتر فراهم شده است.

 مخصوصا در اغتشاش اخیر، حداقل از این منظر به قول معروف عدو شده سبب خیر! و خدا خواسته تا حداقل سه کارکرد شارلاتانیسم رسانه ای برای نسل جوان هوشمند ایرانی بر ملا شود:

  • رساندن پر شتاب یک سینماگر خود بلندگو بین!  به سرخط اخبار؛
  • قرار دادن دستان یک زن شایعه ساز! در دستان یک رئیس جمهور؛
  • تعظیم ( مایل به رکوع ) یک صرفا توپ زن! به رئیس جمهوری دیگر؛

در همین راستا اشاره به دو نکته خالی از لطف نیست:

 اول: آیا به راستی یک رئیس جمهور در ممالک محروسه ی افرنگ! اینقدر بیکار تشریف دارد!"

دوم: در اغتشاش اخیر، بنگاه های خبرسازی و خبرپراکنی از دروغ بزرگ دموکراسی؛ بیشتر دور رئیس جمهورش چرخیدند! و بر آن تکیه کردند!

 حتی بر طبق اصول دموکراسی با خوانش ارباب! یکی هم از جنس اناث و بدسابقه ! برای ملت بزرگ ایران برگزیدند؛ که البته از شانسِ اعتنا برخوردار نبود!

و صد البته در نتیجه ی این برف بازی؛ بخش قابل توجهی از نسل جدید برای چندمین بار در نوعی سر درگمی قرار گرفت و در نگرش و انتخاب امور بسیار مهمی چون:

  •  آداب بازدارنده ی اجتماعی؛
  • نهی از شاکله های رفتاری نا متعارف؛
  •  برخی از مناسک و آئین و رسوم مذهبی؛

 بادشواری عجیبی رو برو شد! و در کشاکش مرز  بین "صفای عقل و ادب؛ و سراب سبک زندگی غربی" هر روز هروله می کند!

بنابراین، اگر برای ویژگی سیل گونه، ویرانگر و منهدم کننده ی رسانه های نوپدید و سینما چاره ای پیدا نشود بلوای قابل پیش بینی بعدی، پرهزینه تر خواهد شد!

دقیقا به همین دلیل است که متولیان امور تربیتی و تعلیمی و تهذیبی بیش از پیش باید سنجیده رفتار کنند تا نسل نوظهور خودش نادرستی القاعات این رسانه ها را دریابد؛ علی الخصوص آنجا یی را که اصرار دارند:

زیان کسان از پی سود خویش

بجویند و دین آرند پیش

در غیر این صورت؛ چنان که « اسلامی ندوشن» خاطر نشان کرده « جامعه می شود " یک صحنه ی سردِ رقابت مکّارانه برای بُرد " و همه ی استعدادها و هوش ها، حتی علم در این راه به کار خواهد افتاد.» (5)

طرفه اینکه :

به قول سخنگوی وجدان ایرانی:

چو بسیار از این داستان بگذرد

کسی سوی آزادگی ننگرد

در نتیجه اکنون که حوزه ی عمومی مشترک پدیدار گشته و معنای فاصله ی مکانی و جغرافیایی از دست رفته است؛ احتمال تبدیل مفهوم پیشین قلمروی سرزمینی و فرهنگی به مفهومی ناممکن و منسوخ بالا می رود!

البته و بدون تردید، این روی تاریک رسانه فضا؛ زیر نور اندیشه ی اسلامِ ایرانی محو خواهد شد.

 هر چند کیفیت زندگانی تجربه ای ذهنی است و حتی دونفر نیز ممکن است بر سر آن با هم توافق نداشته باشند؛ اما سرشت ایرانی همواره در زمینه های مهم سرنوشت ساز از جمله حفظ شأن و شرف؛ و گزینش کیفیت زندگانی منطبق با آداب و رسوم فرهنگی، یکپارچه و هماهنگ است! 

 در عصر دیجیتال نیز متولیان امور از رهگذر فهم علمی ازکارکرد شخصیت پرداز رسانه و بویژه سینما که صنعت سرگرمی را تکان داد؛ در خواهند یافت که چگونه باید سکان فرهنگ را ماهرانه تر در اختیار بگیرند.

نتیجه گیری

معنا و مفهوم گلوله ی برفی؛ ناظر بر کارکرد رسانه های نوپدید است. این حقیقت را نمی توان نادیده گرفت که:

"دیجیتالیسم جهان را وادار به سازمان یابی مجدد کرده است."

 امروزه دیگر؛ هیچ یک از هنرهای ششگانه (سخنوری، معماری، پیکره سازی، نقاشی، شعر، موسیقی) و سینما به مثابه هنر هفتم؛ امکان گریز از کمند و سلطه ی دیجیتالیسم را ندارند!

پس با ید برای  این امور که حتی از دلایل « تأیید، تبرّک و به خدایی رساندن وجود» (6) نیز توصیف شده اند و جنبه ی ماورایی و روحانی انسان را نشان می دهند؛ هر چه زودتر چاره اندیشی مناسب تر کرد!

چرا که یکی از مهمترین کار ویژه های هنر؛ توان نمایشِ اندیشه و انگیزه ی کسانی است که روح خود را به شیطان می فروشند.

 طنز تلخ قضیه « در جهانی مملو از کوته فکری » در آن است که افرادی « احساسِ بی عدالتی را با خود از کشور قدیمی به کشور جدید می آورند؛ و به جای هزار نقطه ی نورانی با هزار نقطه ی خشم! مواجه می شوند؛» و انگار بر اثرگرسنگی در غربت! وادار می شوند به برخی از شبکه ها با زبان حال بگویند:

"مرا نان ده و کفش بر سر بزن"

این رفتار شبیه روحیه ی  عقاب های کیکاوس است، «...چون خواست به آسمان برود تخت خود را به چهار عقاب  گرسنه بست و چهار ران برّه بالای سرشان آویخت؛ عقاب ها به طمع رسیدن به طعمه به پرواز درآمدند و البته هرچه بالا تر می رفتند کمتر به آن می رسیدند.»

به جای سخن آخر:

در صدمین سال انتشار مقاله ای با عنوان « مسئله نسل­ ها (1923 )» توسط کارل مانهایم؛ باید گفت که حتی امروز (2023) توجه به ویژگی ­های فرهنگی و جمعیت­ شناختیِ نسل! از اولویت های اول مطالعات اجتماعی است.

« مانهایم برای اولین بار به تغییر فرهنگ طی نسل­ ها به عنوان موضوعی جامعه­ شناسانه توجه کرد، ایده اصلی او این بود که تجربه­ های دوره اصلی جامعه ­پذیری (نوجوانی و اوایل جوانی) بر گرایش ­های فرهنگی و ذهنی یک نسل؛ اثری مشخص و بارز دارد.»(7)

 دست آورد مهم نظریه ی اجتماعی؛ اصرار و تأکید بر کارکرد و نقش مادری در رشد فردی واجتماعی و حفظ فرهنگ خودی است. 

فرهنگ پژوهان عقیده دارند « اجتماعی شدن بیش از اینکه دراثر قانون پذیری روی دهد؛ از مقررات و قوانینی تأثیر می پذیرد که ریشه در کارکرد مادری ( قانونِ پیش از قانون ) دارند.» (8)

این امر اشاره به نقش مادر و اطاعت های دوره ی طفولیت و کودکی دارد. به شهادت تاریخ؛ هرگز و در هیچ قلمرو سرزمینی و فرهنگی ای؛ تأثیرات توصیف ناپذیر اجرای قانون پیشا قانونی! همانند ایران زمین تجربه نشده است!

 تداوم این اطاعت پذیری منحصر بفرد که فراتر از هر " قانون مُدَون" در تمام مراحل حیات زیسته است! یکی از هزاران نقطه ی درخشان فرهنگ اسلامی ایرانی است.

این امتیاز صرفا در انحصار مادران ایرانی قرار دارد تا سرآمدان فرهنگ و فضیلت و متخصصان بی بدیل در تربیت فرزندانی با غیرت برای حفظ این قلمرو و مرز و ساختار باشند ...

 به نظر نمی رسد این مادران! منتظر شکستن سکوت قانون یا چاره جویی قانون گزاران برای پیشگیری از تکرار هوس گلوله ی برفی شدن و  مزه ی آش در هم جوش را چشیدن؛ بمانند!

 

منابع و مآخذ

  1. گروه مؤلفین؛ مجموعه مشاوره و راهنمایی، دکتری Ph.D، ص308

(2) آلوین تافلر؛جا به جایی در قدرت،دانایی و ثروت و خشونت در قرن بیست و یکم، ص388

(3) مریدیث ثرینگ؛ سروران ماشینی یا بردگان انسان؟ انسان و ماشین در سال 2000، ص24

(4) آنتونی گیدنز؛ چشم اندازهای جهانی، ص85

(5) محمد علی اسلامی ندوشن؛ فرهنگ و شبه فرهنگ، ص120

(6) فردریش نیچه؛ اراده قدرت، ص628

(7) زهرا اجاق؛ ارتباطات سلامت در همه گیری کوید19، ص68

(8) الیوت،ترنر؛ برداشت هایی در نظریه ی اجتماعی معاصر، ص319

 

* جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
سلام بر ایثارگران،وهمرزمان،،همگی شکرگزار خالق هستی باشیم که گوهری نایاب را =سید العلماء،،سیدالاوصیاء،،سیف الله دودم ضارب شرق و غرب سیدعلی حسنی خامنه‌ای ،بزرگ ایثارگر جهان اسلام،جانبازی ازتبار شهیدان.فرزند خلف فاطمه زهرا.ع ،کل ایمان،منبع نورانیت شیعه،چراغ هدایت ایثارگران،سنگ صبور رزمندگان،اسدالله خیبرشکن خیبر جنوب،سیف الله دشمن شکن جبهه های غرب،،نورهدایت کشتی انقلاب ،،پرچمدار لشگر ظهور،،واصل انقلاب و شیعگی به انقلاب ظهور حضرتش ،،،حال وصل کنیدخود رابه سکاندار کشتی لشگر عشق حضرت امام خامنه ای...
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi