13 ارديبهشت 1403 / ۲۳ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 96816
دوشنبه 12 دي 1401 , 11:38
دوشنبه 12 دي 1401 , 11:38
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
هرچه داریم از تو داریم ای....
جانباز ع. شاطریان
مراحل هشتگانه تبدیل شدن ایران به ابرقدرت
حجت الاسلام سید محمدحسین راجی
کابینه تناقضها و کلاهی که سرشان گذاشتند
سید محمدعماد اعرابی
ای نشسته صف اول
علیرضا ضابطی
امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
سید مهدی حسینی
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
وقتی پدر شهید پرده از راز سعادت فرزندش برمیدارد
امنیت هر روز و هر شبمان را مدیون کسانی هستیم که برای دفاع از این آب و خاک از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. در این میان اما، گروهی مظلومانه و با کمترین امکانات در نقاط مرزی کشور خدمت میکنند و چه بسا با خطرات فراوانی از جمله حمله گروهکهای معاند و اشرار مواجه هستند. جوانانی چون مهدی بومری که با تمام وجود از مرزها حراست میکنند. جوانانی که نه به دنبال پست و مقام هستند و نه دیده شدن در رسانهها. کسانی که اخلاص را با عملشان معنا کردند و در نهایت مزد نیات پاکشان را از دستان مبارک سالار شهیدان دریافت کرده و به خیل عظیم شهدا پیوستند. این خلوص را در کلام شیردل، پدر شهید بومری هم میتوان به وضوح دید، آنگاه که از پاسخ دادن به سؤالاتم در باره ویژگیهای خوب خانواده طفره میرود که مبادا ریا کرده باشد. شاید همانجا بود که جواب تمام سؤالاتم را دریافت کردم و رمز عاقبت بهخیری فرزندش را یافتم...
سیدمحمد مشکوهًْ الممالک
لطفا خودتان را معرفی کنید.
شیردل بومَری هستم پدر شهید مهدی بومری
چند فرزند دارید؟
۱۲ فرزند دارم، هفت پسر و پنج دختر که یکی از آنها شهید شد و یکی دیگر در اثر آتش سوزی آبگرمکن فوت کرد.
شهید متولد چه سالی بود؟
متولد 12 تیرماه سال 1363 و نهمین فرزندم بود.
درباره خصوصیات اخلاقی شهید بگویید.
خیلی مهربان بود و باهمه گرم میگرفت. در خانه اخلاق خوبی داشت. مردمدار بود. مهدی همیشه به نیازمندان کمک میکرد، ماهیانه قسمتی از درآمدش را کنار میگذاشت و با کمک دوستانش مایحتاج زندگی را فراهم میکرد و به افراد نیازمند میرساند. او از وقتی که سن کمی داشت به همراه دو برادر دیگرش عضو پایگاه بسیج فروشگاه اتکا بود. همچنین در مراسم مذهبی و هیئتها شرکت میکرد.
اگر کودکی شهید را بخواهید تعریف کنید چگونه کودکی بود؟
مانند دیگر کودکان بود.
مدرک تحصیلی شهید چه بود؟
تا کلاس دهم درس خوانده بود.
در کجا به شهادت رسید؟
در چشمه زیارت در مقر سپاه و نیروی انتظامی.
آخرین دیدارتان را به یاد دارید؟
یک هفته قبل از شهادتش به منزل ما آمد. مادرش میخواست شله زرد نذری درست کند. مهدی پول داد و گفت من را هم در نذری سهیم بدانید. روزی که شهید شد؛ مادرش درحال پخت شله زرد بود که از نیروی انتظامی تماس گرفتند که بیایید. من رفتم و یکی دوساعت آنجا بودم که اطلاع دادند که شهید شده و من هم به مادرش خبر دادم.
چگونه به شهادت رسید؟
در درگیری با اشرار به شهادت رسید. گویا اشرار در حال حمل مواد مخدر بودند و نیروها هم در
جست وجوی آنها بودند. اشرار کمین میکنند و زمانی که نیروها به بلندی میرسند، به سمتشان تیراندازی میکنند.
درباره شهادت صحبت میکرد؟
گویا به او الهام شده بود، به مادرش میگفت شهید شدن چقدر خوب و زیباست است.
آخرین روزهای محرم بود که گفت: آرزوی شهادت دارم. مادرش عصبانی شد و گفت: این چه حرفی است که میزنی، بعد هم الان که جنگ نیست که به شهادت برسی، مهدی گفت: وقتی جنازه دوست شهیدم را دیدم، بسیار لذت بردم، زیرا شهادت نصیب هر کسی نمیشود، سعادت میخواهد، در همان لحظه دعا کردم که خدا به من نیز سعادت شهادت بدهد.
به نظر شما چه خصوصیتی در شهید بود که به این عاقبت بهخیری رسید؟
نیت پاکی داشت، همچنین خیلی خوش برخورد و خوش زبان بود.
چه سالی شهید شد؟
در سال ۸۲، در سن ۱۹ سالگی به شهادت رسید.
خدمت رفته بود؟
خیر. از چون بسیجی بود، جذب نیروی انتظامی شده بود و نیاز نبود که به سربازی برود. من خودم هم در شهربانی بودم و دو سال هم در نیروی انتظامی خدمت کردم.
درباره انقلاب و رهبری حرفی میزد؟
آقا ورد زبان همه ما بود، همه ما ایشان را دوست داریم و پسرم هم همین طور بود. در راهپیماییها هم شرکت میکرد.
از فرزندان دیگرتان هم بگویید.
اگر من بخواهم بیشتر از این بگویم خودنمایی است. اما در واقع همه فرزندانم خوب و خوشاخلاق و بامحبت هستند، الان که مادرشان بیمار است هر کدام ۴۸ ساعت با همسر و فرزندانشان میآیند و بعد از ۴۸ ساعت دیگری میآید و به این ترتیب از مادرشان مراقبت میکنند.
لطفا از خاطراتی که از شهید دارید برایمان بگویید.
پسرم در اوقات فراغتش همیشه به ورزش کردن مشغول بود. یک هفته قبل از شهادتش برادرها باهم کشتی میگرفتند. یک بار هم شهید با من کشتی گرفت، اما او خودش را زمین زد که من او را بزنم، این بهترین خاطرهای است که از او دارم.
شهید وصیت نامه داشت؟
خیر.
چه لقبی از نظر اخلاقی برایش در نظر میگیرید؟
خوبی و مهربانی.
در کنار درس خواندن کار هم میکرد؟
فقط بسیج میرفت و کار دیگری نداشت.
از شهادت پسرتان احساس غرور دارید یا دلتنگی؟
هر پدری هم جای من باشد از دوری پسرش احساس دلتنگی میکند، اما از نظر اینکه برای وطنش رفته و شهید شده، باعث افتخار است.
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب