شناسه خبر : 99086
دوشنبه 14 فروردين 1402 , 12:46
اشتراک گذاری در :
عکس روز

رشادت خلبانان ایرانی برای شکستن محاصره فرودگاه سنندج توسط ضد انقلاب

فاش نیوز - در کتاب «در کمین گل سرخ» به شرح زندگی سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» به قلم «محسن مؤمنی» که انتشارات «سوره مهر» آن را منتشر کرده است، پرداخته شده است.

 

 

روایت فرود خطرناک هواپیمای C۱۳۰ در فرودگاه سنندج/ اتونشر عید/ 13/ ناقصبه گزارش دفاع‌پرس، شهید «علی صیاد شیرازی» به‌همراه شهید «مصطفی چمران» وزیر دفاع وقت در روز ۱۷ مهر ۱۳۵۸ برای بررسی ابعاد حادثه تروریستی ضدانقلاب در سردشت راهی آن منطقه شدند سروان صیاد پس از ۱۷ روز بازگشت.

مجموعه نوشتار زیر با عنوان «نجات کردستان» مربوط به بحران کردستان است که از کتاب «در کمین گل سرخ» انتخاب شده‌ و روایتی است از زندگی سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» به قلم «محسن مؤمنی» که انتشارات «سوره مهر» آن را منتشر کرده است که در زیر می‌خوانید:

اکنون بعد از ۵۰ دقیقه پرواز، زمان فرود آمدن در فرودگاه سنندج بود، اما شنید: جناب سرگرد، با فرودگاه سنندج هیچ تماسی نداریم؛ هر چقدر که پرچ می‌کنیم، جوابی نمی‌شنویم.

آنان برای فرود آمدن، نیاز به هدایت از برج مراقبت فرودگاه داشتند، اما کدام فرودگاه؟ فرودگاهی که در محاصره دشمن بود و مدت‌ها بود صدای هواپیما نشنیده بود؟ آیا در چنین شرایطی کسی انتظار فرود هواپیمایی را داشت تا در محل خدمتش باشد و...؟

سرگرد با نگرانی پرسید: حالا باید چه‌کار کرد؟

آنچه را که از آن واهمه داشت، شنید: چون هوای سنندج ابری است و بدون هدایت خارجی نمی‌توانیم باند را پیدا کنیم، مجبوریم در کرمانشاه فرود بیاییم.

با این حساب، تمام طرح‌هایشان نقش بر آب می‌شد؛ زیرا جاده کرمانشاه به سنندج در دست ضدانقلاب بود و دشمن با موانعی مانند جوش دادن تیرآهن و تخریب جاده، آن را بسته بود که پاکسازی آن مدت‌ها طول می‌کشید.

خواهش کرد هرطور که شده، هواپیما را در فرودگاه سنندج بنشانند. البته این درخواست، خلاف اصول و مقررات بود، اما به نظر کادر پرواز، مگر همه چیز این پرواز، مطابق مقررات و اصول بود؟

آن‌ها آموخته بودند که هواپیمای C۱۳۰ مجاز است حداکثر ۶۴ نفر چترباز را با تجهیزاتشان یا ۹۲ نفر مسافر و یا مجروح را حمل کند، ولی اکنون آن‌ها بیش از یکصد رزمنده را با مقدار قابل توجهی مهمات و سلاح‌های نیمه‌سنگین حمل می‌کردند.

به‌گونه‌ای که مسافران، سلاح در دست و در هم فشرده، روی جعبه‌های مهمات نشسته بودند و، چون کمربند ایمنی به تعداد کافی نبود، در هر تکانی، روی هم می‌ریختند. این همه در حالی بود که آن‌ها شنیده بودند روی بام‌های سنندج تیربار ضدهوایی کار گذاشته شده است تا هواپیما‌ها را بزنند. اتفاقاً تا آن روز هم دو فروند بالگرد را در آسمان شهر سرنگون کرده بودند.

همه‌چیز حکایت از این داشت که آن‌ها در اجرای یک مأموریت استثنایی هستند. پس در انجام درخواست سرگرد مقاومت نکردند و به‌دنبال راه فرود گشتند. ناوبر هواپیما پیشنهاد کرد: اگر ۱۸۰ درجه مسیرمان را به‌سمت شهرستان ملایر برگردانیم، آنجا سیستم NDB است. می‌توانیم تماس برقرار کنیم تا هدایتمان کنند.

خلبان پذیرفت و چنین کردند. سرانجام بعد از بیش از دو ساعت و نیم سرگردانی در آسمان، ارتفاع را از ۲۰ هزار پا به پنج هزار پا کم کردند و بعد از گذر از یک رشته‌کوه و چند تپه، فرودگاه دیده شد و پرنده C۱۳۰ به زمین نشست.

سرگرد آن‌ها را در آغوش کشید و صورتشان را بوسید.

اینستاگرام
سلام خدمت شمابرادران وخواهران آدم بایدبی انصاف باشه که قدرخلبان های ایران عزیز رانداند من یکی دوتا ازخاطرات دوتاازعملیات هارادردوران دفاع مقدس راهرچندکوتاازرشادت های خلبانان عزیز هوانیزوز ونیروی هوایی رابرای شمانقل میکنم درعملیات والفجرمقدماتی عراقی هاخیلی سخت مقاومت میکردن ولی خلبان های شجاع رامن میدیدم که بدون ترس درروز روشن میامدن نیروهای عراقی رامیزدن وبرمیگشتن بخدامانیروهای بسیجی به بی ترمزی معروف بودیم ولی بی ترمزترازبسیجیها خلبانان بودن ماازترس درحفره روبا که زمین رامیکندیم درانجاپنامیگرفتیم ولی من خودم دروسط عملیات دوتاخلبان هلیکوپترکبرا رادیدم دروسط روزموقع نمازازهلیکوپتر آمدن بیرون وروی زمین بدون حتا یه ذره ترس شروع کردن به نمازخواندن که وقتی ماانهارادیدیم خیلی روحیه گرفتیم وخاطرات بعدی مربوط به عملیات کربلای ۵ هست دروسط عملیات فکرکنم روز۴چهارم عملیات۱۳۶۵/۱۰/۲۳ دراین روزجنگ خیلی شدیدبوداصلانمیشدادم سرش ازخاک ریز بیاره بالا تک تیراندازهای عراقی کاسه سرادم رابلند میکردن اونهاکه اونجابودن ميدونند چی میگم اونجاجزیره بوارین بوددراین موقعیت که عراقی هانمیزاشتندادم سرش بالا بیاره تغریبا ساعت ۱یک بعدازظهربودکه دیدیم یک صدای خیلی شدیدی آمد که صداش گوش آدم رابدون دروغ کرمیکرد مافقط یه چیزدیدیم تمام نی های داخل آب همه آتیش گرفته بود ازبس که هواپیماهای ایران ازروی زمین حرکت میکردن وتمام خط مقدم دشمن رابه آتیش کشیدن که بعدازان دیگرصدایی ازسنگرهای عراقی ندیدیم که همون شب به خط دشمن زدیم وخط دشمن را فتح کردیم شمارابه خدا بگید کجای دنیا این طور خلبان های شجاعی سراق دارید فکرکنم اگه بگیم بیشترجنگ روی دوش همین آدمهای شجاع بودگزاف نگفتیم
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi