شناسه خبر : 101059
یکشنبه 28 خرداد 1402 , 10:06
اشتراک گذاری در :
عکس روز

مأموریت مخفی سحرگاهی

فاش نیوز - آقا وحید، سومین پسرم بود، مادر بودم و نگرانش. وقتی می‌گفت می‌خوام برم سوریه، نگرانش می‌شدم، ولی چیزی بهش نمی‌گفتم، روزها حال خوبی نداشتم و شب‌ها تا صبح نمی‌خوابیدم‌، ولی با خودم می‌گفتم؛ بالاخره نیاز هست که این بچه‌ها برن.
پسرم آقا وحید زمانی‌نیا دوست داشت که بره. منم مایل بودم که وحیدم از خودش و کارش چیزی برای ما تعریف کنه. ولی او چیزی نمی‌گفت.بهش می‌گفتم:
- مادر! شما ساعت ۳ یا ۴ صبح کجا می‌ری؟ می‌گفت:
- مامان کار داریم!
بعد از شهادتش فهمیدم که صبح به اون زودی‌، برا بردن حاج قاسم و انجام کارهاشون از خونه می‌رفت بیرون.
موضوع: شهید مدافع حرم وحید زمانی‌نیا 
منبع: روایت مادر شهید، کانال قرارگاه شهدا
 
* ابوالقاسم محمدزاده
منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi