12 ارديبهشت 1403 / ۲۲ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 105340
چهارشنبه 17 آبان 1402 , 10:56
چهارشنبه 17 آبان 1402 , 10:56
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
هنر رهبری شکستن قدرتهای بزرگ است
احمد رضا بهمنیار
به دانشگاه مردمی فلسطین خوش آمدید
محمدحسین آزادی
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
با سربازها سفرهام یکی است
فاش نیوز - یکی از همکارانش میگفت: «وقتی حاجآقا ارومیه بودند، یک شب فهمیدم تب کردند. به یکی از همکاران گفتم که بهتره بریم برای ایشان سوپ و غذا بخریم که حالشان خیلی بد است. همکارم گفت: قبول نمیکند. گفتم: چرا قبول نکند؟! رفتیم و کمی سوپ و یکپرس برنج گرفتیم. وقتی برگشتیم حاجآقا شوشتری مشغول نماز خواندن بودند. غذا را روی میز دفتر کار ایشان گذاشتیم و رفتیم بیرون. بعد از نماز صدایم زد: این چه کاریه کردی؟ گفتم: چون حال نداشتید، رفتیم و غذا خریدیم. گفت: امشب به سربازهای پادگان هم همین غذا رو میدهید؟ با اشاره به غذا گفت: اینها رو بردار ببر، نمیخورم. پولش رو اگر از بیتالمال دادید پس بده؛ اگر هم پس نگرفتند، پول غذا رو بدهید و باشد برای خودتان. من با سربازها سفرهام یکی است. غذا رو برداشتیم و آمدیم بیرون. آن شب غذای سربازهای پادگان آش بود. آقای شوشتری هم با آن حال بیمار همان آش رو خوردند!»
خاطرهای از شهید نورعلی شوشتری
راوی: طیبه دُرری سرولایتی، همسر شهید
* مریم عرفانیان
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب