شناسه خبر : 105340
چهارشنبه 17 آبان 1402 , 10:56
اشتراک گذاری در :
عکس روز

با سربازها سفره‌ام یکی‌ است

فاش نیوز - یکی از همکارانش می‌گفت: «وقتی حاج‌آقا ارومیه بودند، یک شب فهمیدم تب کردند. به یکی از همکاران گفتم که بهتره بریم برای ایشان سوپ و غذا بخریم که حالشان خیلی بد است. همکارم گفت: قبول نمی‌کند. گفتم: چرا قبول نکند؟! رفتیم و کمی سوپ و یک‌پرس برنج گرفتیم. وقتی برگشتیم حاج‌آقا شوشتری مشغول نماز خواندن بودند. غذا را روی میز دفتر کار ایشان گذاشتیم و رفتیم بیرون. بعد از نماز صدایم زد: این چه کاریه کردی؟ گفتم: چون حال نداشتید، رفتیم و غذا خریدیم. گفت: امشب به سربازهای پادگان هم همین غذا رو می‌دهید؟ با اشاره به غذا گفت: این‌ها رو بردار ببر، نمی‌خورم. پولش رو اگر از بیت‌المال دادید پس بده؛ اگر هم پس نگرفتند، پول غذا رو بدهید و باشد برای خودتان. من با سربازها سفره‌ا‌م یکی‌ است. غذا رو برداشتیم و آمدیم بیرون. آن شب غذای سربازهای پادگان آش بود. آقای شوشتری هم با آن حال بیمار همان آش رو خوردند!»
خاطره‌ای از شهید نورعلی شوشتری
راوی: طیبه دُرری سرولایتی، همسر شهید
 
* مریم عرفانیان
منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi