می رسد روزی که خودتان یقه‌تان را دراختیارمان می‌گذارید!

 فاش نیوز - باسلام خدمت شما عزیزان؛ عرض شود که دیگه به آقای رئیسی هم امیدی نیست. بخداقسم من حاضرم همین الان بگن شما باید جان ناقابلت را به آقای رئیسی بدهی. به جان خودم نه نمیگم؛ ولی از آقای رئیسی عزیز می پرسم چرا از آقای قاضی‌زاده و مدیدان ایشان نپرسید که پس صاحبان اصلی اینجا که خانواده شهدا و ایثارگران هستند چرا کسی اینجا نیست و باید از خودش می‌پرسید که حتما خبری در این سازمان هست که حتی یک نفر از این همه تشکل های ایثارگران در این مکان نیست.

ما کارخانه رب گوجه و فلان و بهمان نمی خواهیم؛ چون هیچ کدام از این کارخانجات سودش به جیب ما ایثارگران نمی‌رود. همش در اختیار مدیران بنیاد شهید و امورایثارگران است که یا بازنشست شده اند و یا مدیر این کارخانجات هستند و در آخر سال هم همشون بدون استثنا ضررده هستند و در آخرهم باید چیزی هم از بودجه بنیاد شهید و امورایثارگران در اختیار آنها قرار بگیرد که ورشکست نشوند. خب این چه سودی به حال ما ایثارگران دارد؟ بندگان خدا بیشترشون خصولتی هستند. اگه بری بپرسی پس چرا حتی یک نفر از کارمندان و کارگران این کارخانجات از خانواده شهدا و ایثارگران نیستند، در جواب با پررویی می گویند ما خصوصی هستیم ولی در این اینطور مواقع میایند داخل بنیادشهید را اشغال می کنند و از بودجه بنیاد شهید و امور ایثارگران برای خودشان هم نمایشگاه می زنند و هم تبلیغات مجانی و مفتی انجام می دهند.

اگر این کارخانجات مربوط به بنیاد شهید و امورایثارگران است پس چرا تابه حال حتی یکی ازمحصولات اینها به دست ما نرسیده است و یا سودی از اینها به خانواده شهدا و ایثارگران نرسیده است.

وقتی که احتیاج به نمایشگاه و یا تبلیغات دارند، از بودجه و امتیاز بنیاد شهید و امور ایثارگران استفاده می کنند ولی موقع سوددهی همه این سرمایه می شود ارث پدرشان که بیشترشان هم اصلا سرمایه ای هم نداشته اند ولی از جیب بیت المال شده اند یکی از سرمایداران.

خلاصه ما از آقای رئیسی، رئیس جمهور محترم تقاضا داریم که یک حسابرسی از بنیاد شهید و امور ایثارگران انجام دهند که واقعا شده حیات خلوت خیلی‌ها. ما که در این دنیا زورمان به شما نمی رسد ولی در آن دنیا خیلی زور داریم؛ چون که جان عزیزمان را هم برای خدا و هم برای آبادانی این مرز و بوم داده ایم. پس بدانید که در آنجا خودتان یقه‌تان را در اختیارمان می گذارید و باور کنید دیگر آنجا جای فرار ندارید. دیگر ما می مانیم و شما مسئولین بی معرفت که در حق ماظلم کردید، دیگر آنجا باکسی شوخی ندارند و آنجاست که حق به حقدار می رسد.

پس تا دیر نشده بیائید حق را به حقدار بدهید. باور کنید بیشتر ما جانبازان رفتیم آن دنیا و برگشتیم؛ چون من خودم برای چندین ساعت رفتم و برگشتم. باور کنید که آنقدر تاریک بود که نمی توانم از سیاهی آنجا بگویم. بسیار تاریک که اصلا نمی توانید تصورش را بکنید.