دوشنبه 06 مهر 1394 , 12:52
از جان گذشتن برای جان دادن!
م.ر.ک.جانباز - سلام بر همه همرزمانم و ج.ش.1عزیز . قافیه های مصرع اول دهل؛ فکوران مصدر نشین تخلص معاب ؛ دراین روزگار رواج ملک الشعرایی دارد. تاریخ حماسی از جان گذشتگان مام دیار خون و شهادت ؛ اخلاقی و تعلیمی همچو مثنوی عارفانه ؛ همچو ویس و رامین اسعدی جرجانی عاشقانه ؛ همچو بوستان ؛ اخلاقی وتعلیمی ؛ همچو شاهنامه تاریخی و حماسی بود. جانبازان هربیت از آن اشعار دل دادگی را بریک وزن متعادل بنا نهاده و بنیان گذاری کردند.
قالب های شعری ایثار در دفاع مقدس ؛ از جان گذشتن برای جان دادن به درخت رسای هل من ناصر حسین زمانه شان بود ؛ در آن روزگار ....غم عشق آمده بود ؛ تا غم های دگر پاک کند ؛ مردان غیوری که جان را اندک سرمایه اهدایی خویش در دفاع از مرز وبوم خویش می دیدند؛ پا به عرصه های نبردی نابرابر علیه کفر مطلق افلقی نهاده ؛ و نهال نورس و نوپای انقلاب را باخون خویش آبیاری کردند.
آری ؛ آری ؛ هشت سال دفاع جانانه را هیچ یک از مصدر نشینان نتوانند هجی کنند! مگر روزی مرد میادین نبرد و دفاع بوده باشند. روزگار ارجح نشینی ناسپاسیست ؛ روزگار به کنج عزلت کشاندن ماشه چکانان بی خور وخواب هورالهویزه است ؛ روزگار اقتضای مفهوم نیست ؛ روزگار ؛ روزگار انتهای رباعیات و مصادره به نفع خویش در قالب مضامین دیپلماسیست. درد من و تورا نق معنا می کنند. دل شکستگی همرزمان دشمن شکن را؛ پرخوری معنا می کنند ؛ امان و امان از تفسیرهای تازه بدوران رسیده ...
بی خوابی شبانه، ریختن دندانها، بر افروختگی عصبی و خس خس سینه های شیمیایی را عوارض کهولت سن می نامند. همرزمم ؛ همرزمانم! شما فکر می کنید هشت سال دفاع رزمندگان را در آینده چه می نامند؟! والسلام
فاش نیوز تشکر
همیشه پر محتوا و با کلمات دلنشین سخن میگویی . تقدیمی از بنده که سروده ام
خاطراتت مانده بر دل کی فراموشت کنم سالها در کنج سنگریوسف سومار من
رفتی و خالی نمودی سنگر و فرماندهی عاقبت خالی نمودی کلبه احزان من
چون شدی مجروح عشق اندر وطن نام تو باشد همیشه بر سر دیوان من
سالها جنگیده ای با دشمنان بد سیر این بود رسم سپاه و ارتش و گردان من