شنبه 05 اسفند 1396 , 11:23
خط آتش دشمن
حسام الدین برومند - رصد رفتار و مواضع آمریکایی ها در ماه های اخیر در مواجهه با ایران اسلامی نشان می دهد که فاز حقوق بشری را به عنوان یک تاکتیک موثر با هدف ضربه زدن به مشروعیت و اعتبار نظام و از سوی دیگر عملیات روانی بر ذهن مسئولان کشورمان کلید زده اند. البته این تحرکات تازه ، موضوع جدیدی نیست و تنها شیوه ها و روش های اعمال آن با قبل متفاوت است چراکه از دشمن جز انتظار دشمنی نابجاست و او هر لحظه، نقشه می کشد، دسیسه ساز می کند، به لطایف الحیل متوسل می شود، هرچه توان دارد سامان میدهد، عِده و عُده را به صحنه می آورد و جولان می دهد تا روش ها و شیوه های خود را به روز کرده و خط آتش جدیدی را عملیاتی نماید.
خط آتش دشمن در شرایط کنونی این است که انتقام شکست داعش – بخوانید شکست بزرگ پروژه خاورمیانه آمریکایی- و ضربه به امنیت نفوذناپذیرایران را دردو بعد منطقه ای و داخلی با اهرم حقوق بشری محقق کند. چگونه؟ لطفا در ادامه و در دو بخش بخوانید.
1- دربعد منطقه ای ،آمریکایی ها می کوشند با فاز به اصطلاح حقوق بشری در بعد کلان و منطقه ای ، ایران را عامل بی ثباتی در غرب آسیا جا بزنند و این ادعای واهی را پیش کشیده اند که ایران حامی تروریسم است! تحرکات نیکی هیلی و نتانیاهو در هفته ها و ماه های اخیر در همین راستاست. دی‌ماه گذشته بود که خانم هیلی در قامت نماینده امریکا در سازمان ملل، خبرنگاران پنتاگون را به پایگاه «آناکوستیا ــ بولینگ» فراخواند و آهن‌پاره‌هایی که پشت سرش بود را به عنوان لاشه‌های موشک‌هایی معرفی کرد که ایران در اختیار انصارالله یمن برای حمله موشکی به ریاض قرار داده است! نیکی هیلی، همچنین هفته گذشته طی یادداشتی در روزنامه «نیویورک تایمز» با تکرار ادعاهای بی‌اساس درباره ارسال سلاح از سوی ایران به یمن، خواستار اقدام جامعه بین‌المللی علیه کشورمان شد!
طرفه آنکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی هم یکشنبه گذشته در کنفرانس امنیتی مونیخ با نشان دادن تکه‌ای آهن پاره ( به تقلید از خانم هیلی) و با هدف ایجاد فضاسازی‌های تبلیغاتی علیه ایران اسلامی، ادعا کرد: "این قطعه ای از پهپاد ایرانی است و..."
گفتنی است؛ 6 سال پیش(مهرماه1390) آمریکایی ها با به میان آوردن طرح ادعایی ترور سفیر عربستان در خاک واشنگتن، ایران را متهم به تروریسم کرده بودند و پس از پمپاژ رسانه ای و پروپاگاندا ، حتی دادگاه نیویورک علیه کشورمان کیفرخواست صادر کرد!
نکته حائز اهمیت، استنادات و استدلالات سست و ضعیف آمریکایی ها در جنگ حقوقی علیه ایران اسلامی است؛ بطوری که نسبت تروریسم و بی ثبات کردن منطقه به ایران بیشتر به برخی از فیلم های تخیلی هالیوودی شباهت دارد. به عنوان نمونه، در کجای دنیا نشان دادن آهن پاره ای نشانه ارسال سلاح از سوی کشوری مشخص به کشور مشخص دیگری است که از قضا مرزهای کشور دوم در محاصره کامل قرار گرفته است؟!
یا در قصه طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا از سوی ایران، دلایل دادگاه نیویورک به اقرار و شهادت ختم شد با این توضیح که منظور از اقرار، اظهاراتی است که متهم ردیف اول (منصور ارباب سیر) در اداره اف بی آی آمریکا انجام داده و جالب اینکه در جلسه اول دادگاه سخنان خودش را تکذیب کرد.شهودی هم که دادگاه نیویورک به آن استناد کرده است یکی همان منصور ارباب سیر است که علاوه بر تکذیب اظهاراتش، بنا بر تحقیقات منتشر شده معمولا به علت مداومت در شرب خمر همواره در حال مستی بوده و تعادل روحی و روانی ندارد! خوشمزه تر آنکه شاهد دوم در این ماجرا که آمریکایی ها از او تحت عنوان «غلام شکوری» نام می بردندهیچ گاه وجود خارجی اش محرز نشد!
بنابراین ؛ علی رغم ضعف استنادات و استدلالات حقوقی در اتهام زدن به ایران در مساله ادعایی تروریسم و ثبات زدایی از منطقه، خط سیاسی و رسانه ای دشمن بر این موضوع اصرار دارد.
دوم- مساله فقط به بیرون از مرزهای ایران و منطقه ختم نمی شود. آمریکایی ها تلاش دارند مساله ناامنی را به داخل ایران بکشانند و در شرایط فعلی می خواهند از فازها و ژست های حقوق بشری در این زمینه بهره ببرند. نمونه های اخیر این مساله کاملا آشکار است. پروژه ای به نام دختران خیابان انقلاب را که ریشه ای بیرونی دارد؛ در فضای مجازی در قالب اعتراض به آنچه که حجاب اجباری نام نهاده پمپاژ می کنند و نهایتا حجاب را نقض حقوق و آزادی زنان جا می زنند! هر چند که این تحرکات در میان آحاد مردم ایران اسلامی، محلی از اعراب ندارد. و یا می توان به اغتشاشات اخیر خیابان پاسداران اشاره کرد که دشمن بیرونی با تحرک و سازماندهی تلاش کرد این مساله را در قالب اعتراض دراویش به نظام و در نهایت نقض حقوق اقلیت ها(دروایش) مانور بدهد ولی واقعیت های صحنه و شهادت نیروهای پلیس و بسیج ، رسوایی بزرگی برای مدعیان دروغین حقوق بشر رقم زد.
و بالاخره باید گفت ، دشمن در فاز حقوق بشری و متهم کردن ایران به تروریسم تا ادعای نقض حقوق بشر در کشورمان به بهانه طراحی های اخیر آشوب ها و اغتشاشات ، ناکام ماند همچنانکه نقشه آشوب ها و
ناامنی ها در دی ماه گذشته به بهانه اعتراضات اقتصادی با بصیرت مردم نقش برآب شد.اما این توطئه ها در فازهای دیگر ادامه خواهد داشت و هوشیاری بیش از پیش مردم و مسئولان را می طلبد.
فساد گسترده اداری و اخلاسهای نجومی در صورت اسکان خانواده و سفر مسئولان به خارج معنا پیدا میکند در حالیکه اگر سفر مسئولان غیر دیپلمات به خارج ممنوع شود انگیزه اختلاسها و هرگونه فساد از جمله تابعیت دوگانه و خیانت به کشور نیز از بین میرود.
در حال حاضر هرگونه فساد مالی و اخلاقی در قالب اصلاحات و لیبرالیسم یا مذاکرات اقتصادی برای بهبود وضع معیشت مردم کاملا عادی شده و هر نماینده مجلس یا وزیری میتواند هرگونه تمایل داشته باشد با مقامات و سرویسهای جاسوسی دشمنان خارجی رابطه برقرار کند و قراردادی امضا کنند که صددرصد بوی خیانت و ویرانی آینده کشور را میدهد.
هنگامی که حکومت بدست نا اهلان افتاد چطور میتوانیم به آینده و پیشرفت کشور امیدوار باشیم در حالیکه در داخل کشور خط فقر از بالای درآمد طبقه متوسط عبور کرده است. عده ای بدون توجه به اصول دین و مذهب چنان مشغول تجملات شدند که هرگز نمی توانند مشکلات زندگی مردم را درک کنند.
با چنین وضعیتی که عده ای از مسئولانی رانت خوار و اختلاسگر و جاعل قرآن و احادیث ایجاد کردند آیا تلاش مسئولان برای رابطه با دشمنان و رفع مشکلات اقتصادی کشور و مردم را باور کنیم یا تلاش برای براندازی و نابودی کشور را تحمل کنیم؟
آیا هنگامی که مسئولی بطور آشکار و علنی پشت پا به دین و مذهب میزند و مسئولان مربوط دست روی دست گذاشتند و فقط نظاره گر چنین فسادهایی هستند چه کسی باید مانع ادامه چنین شرایطی شود؟ آیا بنی صدر پس از آشکار شدن فسادش قدرت کمی در کشور داشت؟ آیا وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور در آن زمان مثل وضعیت تثبیت و قدرت نظام اسلامی بود؟ چرا چرا و چرا به هر دلیل باید شاهد ویرانگری و اجرای توطئه های دشمنان بر علیه کشور و مردم باشیم ؟
موضوع دیگر فرهنگ ایثار و شهادت است که همیشه تازه و طراوت بخش حاکمیت اسلامی میباشد لذا در تمام بن بستها فرهنگ ایثار و شهادت باعث سربلندی و اتحاد و فوران غرور ملی است. آمریکا با همراهی عواملش در داخل و خارج تلاش میکند رهبری واحد بین مردم مسلمان و شیعه را نابود کند اما مردم مسلمان و شیعه بخوبی میدانند امنیت الهی در حصن ولایت و اتحاد است.
حضرت امام رضا (ع) فرمود ولایت علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی یعنی هر کسی در قلعه مستحکم ولایت قرار داشته باشد از تمام عذابهای دنیوی و اخروی در امان و دارای پاداشی عظیم نزد حق تعالی خواهد بود. بنابراین دشمنان اسلام و تشیع با هر وسیله تلاش میکنند تا این قلعه مستحکم الهی را تصرف کند.
یکی از وسایل تصرف قلعه ولایت همین شبیه سازی در بالای شهر تهران است جایی که مستضعفان و عاشقان ولایت ساکن نیستند بلکه افرادی دنیا پرست و تجملگرا و سست ایمان ساکن اینگونه محلات شدند تا با ایجاد زمینه تشبیه مقام واقعی ولایت با ولی ثروتمند و کاخ نشین بین مرفهین بی درد بتوانند ضربه ای به حصن ولایت واقعی وارد کنند. آنها بجای تبعیت از ولایت فقیه و حضرت امام ولیعصر(عج) میگویند تابع مطلق قطب زمان خود هستند و قطب را تشیبهی برای مقام ولایت و امام عصر(عج) جایگزین کردند.
امام راحل (ره) همیشه برای حضور قدرتمند مردم بخصوص ایثارگران در صحنه تاکید ویژه داشت لذا در فضای کنونی که فتنه ها یکی پس از دیگری فرصت بروز و ظهور پیدا میکنند و عناصر اجنبی و نفوذی داخلی هیچگونه اقدامی برای روشنگری مردم انجام نمیدهند بلکه خودشان را حامی فتنه گران معرفی میکنند تا جایی که ایمان مردم مخدوش و بی اثر شود و قدرت تشخیص حق از باطل را از مردم سلب کنند. در این شرایط اکثریت مردمی که همیشه در صحنه بودند بتدریج دچار شک میشوند و از صحنه خارج خواهند شد.