سه شنبه 03 تير 1399 , 12:23
دلنوشته ای برای همسرجانباز شهید "رجبی"
سلام دختر دریا !
دختر دریا با ذهنى مستقل مى داند چه مى خواهد و در آن مسیر پایدارى به پیش مى رود. اجازه نمى دهد دیگران برایش تصمیم بگیرند.
م پرواز - سلام دختر دریا مى داند از زندگى چه مى خواهد باید چه کار کند، چگونه در آن مسیر گام بردارد و براى رسیدن به آن به صداى درونى خویش که از آرمان ها و ارزش هاى درونى اش سرچشمه مى گیرد گوش فرا مى دهد.
دختر دریا با ذهنى مستقل مى داند چه مى خواهد و در آن مسیر پایدارى به پیش مى رود. اجازه نمى دهد دیگران برایش تصمیم بگیرند. مصمم و قاطع تصمیم مى گیرد و مسئولیت تصمیم هایش را نیز مى پذیرد.
دختر دریا هرگز نگران قضاوت هاى دیگران نشد و فشارهاى خارجى بر روى تصمیم هاى او اثرى نداشت. او راه خود را رفت حتى اگر در این میان تصمیم هایش ناخوشایند دیگران شد.
و مگر مى شود بدون وجود معنویت و معنا قدم در این راه پر تلاطم گذاشت؟
و معنویت است که به ما کمک مى کند تا اعماق زندگى خود را در مفهومى ژرف و عمیق قرار دهیم.
و معنویت است که به ما کمک مى کند تا ارزیابی کنیم که کدام اقدام و مسیر زندگى معناى بیشترى از دیگرى دارد.
و چه زیباست رنگ زندگى تو اى دختر دریا!
" صبغه الله و من أحسن من الله صبغه "
و معناست که مى کشاند تو را به سوى یک خود انگیختگى و خودسازى که تو را منتظر پاداش بیرونی نیست.
و چه زیباست یادآورى کلام أمیرالمؤمنین در توصیف مؤمن مى فرمایند" ... شکور صبور بفکرته ".
و جمله اى که همیشه مى گویى ! به برکت ولایت حالمان عالى است !
برایتان سخت نبود ؟ ................ نه !
برایتان سخت نبود؟ ................ نه !
و باز هم پرسید !
برایتان سخت نبود ؟
و باز هم پاسخ تو .......................نه !
و حالا این روزها و برایت سخت نیست؟
و پاسخ تو به این سؤال آخر
اگر روزى خانه ام در آتش بسوزد و از بین برود، مى گویم مهم نیست!
اما هیچ گاه فکر نمى کردم نبود حاج آقا مرا اینقدر اذیت کند.
و جمله اى که من مى گویم.
" حال همه ى ما خوب است اما تو باور نکن " .
جدی نگفتم . خواستم مثل ان دفعه حرص حاجی در بیارم . حالا من فضول نیستم چرا چاپ می کنند یا نمی کنند . نظرم میگم .
بببیییین !
دختر دریا انقدر شانس و اقبال داشت که داماد غیر انقلابی شونم حمایتش کرد . دوستش حمایتش کرد .
هیچ کس ذهن مستقل دختر دریا را زیر خاک نکرد . هیئت امنای مسجد جمع نشدند آرزوهای بدیهی دختر دریا را خاک کنند . آیت الله ها مثل مور و ملخ نریختند وسط زندگی دختر دریا که دست و پاش ببندند . رزمنده ها و جانبازان کمک کردند به دختر دریا .
شانس مهمتر دختر دریا این بود که جانبازشم با حال بود . جانبازشم دریایی بود . ولی دختر طوفان چی ؟ هر چه آدم ریخته دور و برش یه پا ..... هستند . این دختر طوفان و دختر دریا در دو قطب مخالف حرکت کردند . اینه که دختر طوفان کارش از دختر دریا باارزش تره . منتظر خبر بعدی باشید . مطمئنم اینبار دو تا شاخ درمی آورید .