یکشنبه 30 شهريور 1399 , 09:54
خاطرات عجیب کمیسیونی!
مرتضی قنبری وفا - دو خاطره متفاوت :
خاطره اول. او را از قدیم می شناختم، حتی پدرش و خانواده اش را و خبر داشتم مدتی کوتاه از سوی جهاد رفته جبهه. تا اینکه یک روز دیدم با پدرش آمده بنیاد، گونه اش قرمز و ورم داشت و با دستمال روی آن دست می کشید (نگو نشادر زده بود یا چیز دیگری مثل آن) گفتم چی شده فلانی؟ گفت زمان حضور در منطقه شیمیائی شده، راستش شاخ درآوردم چون می دانستم روزی بالای یک پاکت سیگار می کشید. بعد از مدتی فهمیدم رفته کمیسیون پزشکی و در مدارکش سی تی اسکن ریه یک پیرمرد که برونشیت حاد داشت برده و پزشکان را مجاب کرده به وخامت حال خودش. زنش را می فرستاد تا با مدیر بهداشت و درمان حرف بزنه که شوهرم وقتی حالش بد میشه منو میبره زیر کتک، شیشه ها و تلویزیون می شکند و هزار دروغ دیگه ... آخر یک درصد بالا گرفت. در ماه برای او دو اسپری ریه می دادند و اون اسپری ها مخصوص جانبازان شیمیائی بود و اصطلاحا" اسپری سبز و اسپری صورتی نام داشت و حتی چون اسپری تخصصی بود توان فروختنش را هم نداشت و آن را می نداخت تو زباله تا به او شک نکنند (حالا چند نفر محتاج اون اسپری بودند و نفسشان به اون اسپری ها بند بود). الان هم هست جالب بود اوایل خودش تعریف می کرد رفته زرنگی کرده و تیز بازی در آورده تا در صد بگیرد .بیکار بود شد حالت اشتغال و حقوق بگیر، ولی پس از آن یکدفعه رفت تو محافظه کاری و لال شده بود و دیگه حرفی از زرنگ بازی نمیزد راستش من پیش خودم گفتم چرا نان زن و بچه اش را من آجر کنم؟ این فرد پدر دو بچه بود، من که بهش حقوق نمی دادم خودش می دونست با بنیاد و دولت.
خاطره دوم . در تهران بستری بودم. یک مرد میانسال روبرویم بستری بود. جانباز 10 درصد بود. بچه تهران و خوشتیپ بود. هر وقت غذا میخورد بلافاصله دچار سکسکه می شد و هر چی خورده و نخورده را بالا میاورد. غروب همسرش به اجبار رفت و ما تنها شدیم. شام دادند نخورد، دو ساعت بعد غذایش را خیلی خیلی آرام خورد، غذایش که تمام شد، سکسکه هایش شروع شد بلافاصله از تخت آمدم پائین و ظرف بردم زیر صورتش، همه رو بالا آورد ولی باز هم سکسکه میکرد .به آن مرد گفتم هر وقت تهوع داری به من بگو و فقط سرش را تکان می داد که باشه، باشه. حالش که بهتر شد با هم گپ زدیم و گفت دو پسر بزرگ دارد هر دو بیکار و بخاطر درصد پائین، آنها از هیچ مزایای جانبازی بهره نبرده اند و فقط بنیاد هزینه های بیمارستانی او را متقبل می شود و فرزندانش بخاطر شرایط بیکاری خیلی تحت فشار هستند و خودش ترجیح می دهد بجای منزل در بیمارستان بستری باشد تا کمتر شاهد رنج و عذاب فرزندانش باشد و حرفهای دیگری که نشان از عمق فاجعه زندگی این جانباز زیر 25 درصد را می داد.
با حرفهای این جانباز شاهد خرد شدن یک مرد یا یک پدر درمانده بودم که عملا" از داشتن مسئولیت برآورده کردن نیازهای خانواده اش ناتوان و محروم بود و هیچ امیدی به رفاه و آسایش خانواده اش در آینده نداشت.
دیرتر از شب های دیگه داروهایم را خوردم، حواسم به اون مرد بود و دیرتر خوابیدم و آن مرد نمی دانم تا صبح چگونه تک و تنها سر کرد. فردایش مرخص شد چون پزشکان نتوانستند حتی دو روز او را با دارو نگه دارند و درمان کنند. اما در دل من رد پایش باقی ماند.
نتیجه گیری : این کمیسیون تشخیص درصد از کارآفتادگی جانبازان با چه رویه ای اقدام به محاسبه درصد از کارآفتادگی می کند که یک نفر با داشتن عافیت و سلامت کامل به حوزه امنیت مدارک بالینی دست می زند و درصد بالا می گیرد و عده ای دیگر با داشتن انواع و اقسام معلولیت های جسمی، روانی و شیمیائی شدید در لیست متروکه جانبازان زیر 25 درصد قرار می گیرند.
جانبازان زیر 25 درصد عملا" از هیچ حق و حقوقی برخوردار نیستند و به صراحت میتوان گفت دولت و بنیاد شهید اصلا" جانباز زیر 25 درصد را به رسمیت نمی شناسد و به گواه سه دهه پس از پایان هشت سال دفاع مقدس این گروه جانبازان در این شرایط بسیار سخت حال وخیمی را تجربه می کنند و متولیان امر رسیدگی به بازماندگان و آسیب دیدگان جنگ تحمیلی باید در اسرع وقت یک خط مشی واقعی و منطقی برای حل این معضل جانبازان زیر 25 درصد در نظر گرفته و بلافاصله اجرائی کنند.
دیگر شعار و تبلیغ کافیست و وضعیت فعلی بی نهایت بغرنج است و اگر نمایندگان بهارستانی به دنبال تسری قوانین حمایتی برای جانبازان زیر 25 درصد هستند از حق قانونی یک فوریتی یا دو فوریتی خود در مجلس بهره برده و بیش از این شاهد رنج و مرارت این مظلومان را نباشیم.
والسلام
چه بگویم که دلم پراز درد است برادر...
جناب آقای قنبری وفا
این قبیل مواردی را که مرقوم فرمودید متاسفانه وجود دارد
اما تمام آنچه در کمیسیون پزشکی اتفاق می افتد را اشاره نکردید
اکثریت قریب به اتفاق جانباران با صداقت و ایمان به رعایت حلال و حرام قدم به کمیسیون می گذارند اما متأسفانه عده ای از پزشکان یا از روی توهم توطئه و یا از روی تنگ نظری آنچه استحقاق جانباز است را در نظر نمی گیرند
از اینکه شجاعانه از حقیقت دفاع می کنید ممنونم
این واقعیت تلخ وجود دارد
و به دلیل تخلفات بالایی که در موضوع احراز مجروحیت شیمیایی انجام شده. در حال حاضر به جانبازان شیمیایی واقعی ظلم مضاعف می شود
بسیاری فوت کردند که اصلا شهادت انها را تایید نمی کنند
بسیاری به بیماری سرطان و کبد مبتلا شده اند
و ایثارگر نماها با توان بالایی ، همچو پلنگی هر نوع حمایتی را می بلعند
و جانبازان زیر 25درصد محروم از هر نوع حمایت
و متاسفانه در مجلس نماینده ها به دنبال ایجاد فراکسیون های موازی !
به همان اندازه جانباز نماها با فریب در صد می گیرند ، چند برابر جانباز واقعی بخاطر نداشتن مدارک بالینی همزمان از حق و حقوق مسلم خود محروم می شوند.
بنده به نظر تمام مخاطبان احترام گذاشته و آنان رابه رسمیت می شناسم.
بنده در حال حاضر الویت اول خدمات بنیاد شهید را رسیدگی به مشکلات جانبازان زیر 25 درصد می دانم
به نظر من وقتی مردم می بینند که شخصی ایثارگر نما با فریب درحال دزدی از بیت المال هست، باید این موضوع را اطلاع رسانی کنند
تا دوباره تکرار نشود
مثل اینکه ما ببینم یک نفر در حال بالارفتن از دیوار همسایه است و بی تفاوت عبور کنیم .
در کشور کانادا طبق قانون اگر شهروندی ببیند که همسایه اش با سگ خود رفتار بدی دارد، باید بلا فاصله گزارش بدهد
و به همین دلیل است که انها پیشرفت می کنند و ما هر روز بی تفاوت تر
بنیاد باید فراخوان بده
و همه ایثارگر نما را نه تنها قطع حقوق، بلکه مجازات کند
تا تکرار نشود
وقتی یک رفتار نادرست، باعث تشویق مجرم شودو حقوق مفت بگیره
جرم، گسترش و عادی سازی میشه
پس از هفت ماه از اپیدمی این ویروس منحوس ، خدا را شکر معاونت درمان برنامه ای را برای پدر و مادر شهدا و جانبازان تدارک دیده است و آنهم واکسن آنفولانزا است.اما اینجا هم درصد دست از سر ما بر نداشته است.آیا جانباز شیمیایی زیر بیست و پنج درصد در معرض خطر این ویروس است یا مثلا جانباز ۲۵ درصد ترکش؟
شیمیایی ها حساسترین قشر در برابر بیماری های تنفسی هستند و بنیاد باید بدون احتساب درصد همه آنها را تحت پوشش واکسن آنفولانزا قرار دهد.
امیدوارم و آرزو دارم افرادی مانند شما در رسیدگی به امور این گروه جانبازان دارای صلاحیت شده و نیازهای امثال بنده را تشخیص دهید.
اگر روزی شما کاندید ریاست جمهوری بشوید مطمئن باشید رای اول بنده شما خواهید بود.