شناسه خبر : 84807
جمعه 29 مرداد 1400 , 11:53
اشتراک گذاری در :
عکس روز

عظمت اسرا قابل محاسبه نیست!

تا سال های مدیدی دولت صدام، هیچ اطلاعی از سرنوشت خلبان لشکری بروز نمی دهد و این در حالی ست...

فاش نیوز - تاریخ هشت سال دفاع مقدس در ایران، پر از خاطرات تلخ و شیرین است، اما در هر حالت از سرافرازی، مظلومیت، ایثار و فداکاری رزمندگان ایرانی حکایت می کند.

در این ایام، مصادف با بازگشت آزادگان به کشور و میهن، دو خاطره به منظور نشان دادن استواری آزادگان، برای مخاطبان بازگو می شود.

اول: سردار شهید حسین لشکری، از آزادگانی بود که به مدت 18 سال در اسارت بعثی ها بود و حتی قبل از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق به اسارت در آمده بود. سردار شهید خلبان لشکری، یک هفته قبل از 29 شهریور 59 هنگام پرواز شناسائی، جنگنده اش مورد اصابت پدافند ضد هوائی عراق قرار گرفته، سرنگون می شود و خلبان لشکری با چتر نجات، در خاک کشور عراق فرود آمده، به اسارت بعثی های عراقی در می آید.

تا سال های مدیدی دولت صدام، هیچ اطلاعی از سرنوشت خلبان لشکری بروز نمی دهد و این در حالی ست همسر خلبان لشکری که باردار است، تا سال های زیادی از زنده یا شهید شدن خلبان لشکری، هیچ اطلاعی ندارد.

در این بین که هیچ کس از سرنوشت خلبان لشکری، هیچ اطلاعی ندارند، دولت وقت عراق در حالی که خلبان لشکری را پنهانی به صورت انفرادی در حبس داشته، شکنجه می دهد به خلبان لشکری، یک پیشنهاد می دهد و با او می گوید: شما فقط بیا جلوی دوربین و اعلام کن 5 روز قبل از 29 شهریور 59، با جنگنده نظامی، به فضای هوائی عراق وارد شده ای، در برابر در هر کشور یا شهری که خودت انتخاب کنی، به شما امکانات داده و سر تا پایت را طلا می گیریم و نهایتا" پیشنهاد ما، پاریس در فرانسه است و فقط موافقت بکن. هدف کشور عراق نشان دادن تجاوز نظامی و آغاز جنگ تحمیلی از سوی ایران بود.

خلبان لشکری 18 سال زندان و اسارت در کشور عراق در حاکمیت صدام را تن داده، ولی از اینکه در دو دقیقه جلوی دوربین، چنین اعترافی بکند، امتناع می کند و پس از این همه سال اسارت، پردرد و رنج با پیشنهاد ایران به کشور عراق، خلبان لشکری تنها خودش با 5 هزار سرباز عراقی، مبادله می شود و به آغوش کشور خود، جمهوری اسلامی ایران باز می گردد، اما پس از گذراندن 18 سال اسارت، پر درد و رنج و آسیب های در آمده بر اثر شکنجه های دشمن، ابتدا جانباز تلقی شده و سپس به درجه رفیع شهادت نائل می شود. روحش شاد

دوم: البته این خاطره کوتاه است، اما ارزش شنیدن دارد:

 روزی (ژنرال ماهر عبدالرشید) از مقامات بسیار برجسته کشور بعثی عراق، در یک اردوگاه اسرای ایرانی در حال گذر است و مشاهده می کند چند سرباز عراقی در حال ضرب و شتم یک نوجوان 14 ساله ایرانی هستند. از اطرافیان دلیل این موضوع را می خواهد،  به او می گویند: هر چه می گوئیم به (امام خمینی) ناسزا بگوید، این نوجوان امتناع کرده و به زیر بار نمی رود.
ژنرال عبدالرشید می گوید
: ولش کنید این نوجوان سن و سالی ندارد و مهم نیست، سربازان عراقی می گویند: قربان آخر این نوجوان ایرانی مسلمان نیست، بلکه از ارامنه است.
در نهایت ژنرال ماهر عبدالرشید سرش را به کناری می کشد و به مامور نزدیک خود می گوید: ببینید، صدام ما را با چه کسانی، به جنگ وا داشت؟!
 

منبع: فیلم مستند (مظنه)

جانباز مرتضی قنبری وفا

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi