شناسه خبر : 87725
یکشنبه 12 دي 1400 , 13:00
اشتراک گذاری در :
عکس روز

فضای مجازی، خطر دوباره ی یک سقوطِ اجتماعی

بعد از اینکه تُنگِ بلورینِ فرهنگ ایرانی اسلامی از رهگذر تکانه های الکترونیک مورد هجوم قرار گرفت و با خطر تبدیل شدن به هزار قطعه روبرو شد...

فاش نیوز- تأثیرِ اثیری و گریز ناپدیر فضای مجازی بر شیوه ی نگرش نسل وب به نظام اجتماعی (جامعه و فرهنگ)، به تدریج جامعه ی ایران را به مرحله ی برداشتن گامی بلند به سوی یک تنوع فرهنگی بی سابقه وارد می کند.

بعد از اینکه تُنگِ بلورینِ فرهنگ ایرانی اسلامی از رهگذر تکانه های الکترونیک مورد هجوم قرار گرفت و با خطر تبدیل شدن به هزار قطعه روبرو شد؛ جدالِ میان بساطِ کهنه ی قدما و طرح نوِ متأخرین، جایش را به ضرورت اندیشه ورزی نسبت به عملکرد پیچیده ی فضای مجازی داد.

 مباحث بنیادیِ مرتبط با مناسبات اجتماعی و خرده فرهنگ ها و سیاست و اقتصاد و... اغلب در بین متخصصان فن جریان می یابد. شایسته ی یادآوری است که بخش مرتبط با مناسباتِ اقوام، اقشار، اصناف یا گروه ها با مفهوم خرده فرهنگ توصیف می شود.

برای تبیین اوضاع و احوال امروز که فرهنگِ مشترکِ همه ی مردم ایران (فرهنگ عمومی)، در معرض چند پاره شدن قرار گرفته نیز می توان از همین مفهوم بهره گرفت.

نظام اجتماعی در دوره ی پهلوی ها، پرتاب شدگی به دامن فرهنگ و تفکر غربی را تجربه کرد. هنوز آلام این سقوط کاملا التیام نیافته بود که دریچه ی ورود به نوع خاصی از اندیشه به روی نسل وب گشوده شد؛ و اسباب وقوع یک سقوطِ اجتماعیِ دوباره فراهم گردید.

در این جستار می کوشیم برخی شرایط و خصوصیاتی را که فضای مجازی با ایجاد و بهره گیری از آنها ذهن نسل وب را مورد هجوم زشتی ها قرار می دهد، نشان دهیم.

با این پیش فرض که پس از به بار نشستن علم فرمانش (سایبرنتیک) در آمریکا، روش نوینِ شخم زدنِ زمینِ ذهن نوجوانان و جوانان با شیوه ی بمبارانِ افکار از راه دور آغاز شد.

 

مفروض است:

الف:  آثار اجتماعیِ القائات فضای مجازی حداقل دو شاکله ی رفتاری مخاطره آمیز در نسل وب ایجاد می کند:

  • دین ستیزی
  • سیاست گریزی

جامعه پژوهان، دو مورد فوق را پیش زمینه ی آغاز روند جدایی، بین نسل وب با ساختار سیاسی حکومت دینی توصیف می کنند. عواملی چون کژکارکردی برخی متصدیان امور، داستان بریدنِ سرِ دین به نام دین، فیلم لجام گسیختگی قیمت ها و غمِ نان، سریال دنباله دار اختلاس و ... این گمانه زنی را تقویت می کنند.

ب:  انتقال ناسازه های فرهنگ غربی در دهه ی 1320 باعث رونق فوق العاده ی مباحث مرتبط با نظریه ی تفکیک حوزه ی دینی از حوزه ی غیردینی شد. در سپیده دم دهه ی اول 1400، فضای مجازی تنور این مباحث را برای نوجوانان و جوانان گرم می کند.

ج: طرازِ طرفینِ نشسته بر الاکلنگِ مباحثِ مرتبط با خرده فرهنگ ها برابر نیست؛ در یک طرف مهندسان فراسیاسی و سوداگران بازار اندیشه قرار دارند و در طرف دیگر نسل وب که هنوز دارد املاء و انشای چرایی و چگونگیِ تغییر در صورت بندی نظام اجتماعی را مشق می کند.

طرح مسئله:

قدرت همواره در راستای دستیابی به هدفی که برای آن طراحی شده، تلاش می کند. بنابراین در واکاوی هر اندیشه، باید به شرایطِ اجتماعیِ پدید آمدنِ آن اندیشه توجه داشت. ایرانیان پس از یک مبارزه ی سخت و نفس گیر موفق شدند قدرت را با هدف اجرای احکام اسلام به اهلش واگذار کنند.

حال سؤال بنیادین این است: در گذرگاه محاصره شده از سوی طرفداران آزادی بی بند و بار به سبک غربی، حکومت دینی چگونه باید نظام اجتماعی را به سلامت به پیش برد؟

 جهان مجازی که به قول « کاستلز » از دل سیاه چاله های حذفِ اجتماعی پدیدار شده است، برای دستیابی به هدف، دو رهیافت و روش دارد:

  •  شکل دهی به محتوای اندیشه ی نسل وب؛
  • تهییج احساس و عواطف او نسبت به روند امور در نظام اجتماعی؛

 بحران فرهنگ سوزی؛ آشی است که فضای مجازی برای نسل وب پخته است. آمدن کره ی زمین به اطاق نشیمن، تبدیل به شمشیری دو لبه شده و علیرغم مزایای غیر قابل شمارش! به شکلی ناخواسته و نامطبوع مخاطره ی یک سقوطِ اجتماعیِ دوباره را ممکن ساخته است.

 هرچند رهبر فرزانه ی انقلاب با دور اندیشی، نسبت به شبیخون فرهنگی هشدار داده اند؛ اما به نظر می رسد مجریان و سیاست پیشه گان نیاز به سازمان بندی مناسب برای چاره اندیشی را احساس نکردند؛ و با بینشی آمرانه به مصاف امری فرهنگی رفتند. لابد تصور می کردند مشکل فرهنگی با شیوه ی سرهنگی! حل شدنی است.

بدون تردید اگر تدبیری به جا و به موقع اندیشیده نشود؛ این امر موجب پدیده ی وارونگی در روند حرکت نظام اجتماعی خواهد شد؛ یعنی جامعه شاهد دگردیسی در سبک زندگی ایرانی اسلامی و به چالش کشیدن برخی مناسک و مراسمِ مذهبی و ملی، و در نهایت تزلزل خواهد بود.

 نیمه ی اول از دهه ی دوم قرن پیشین در یک روز سرد زمستانی، از سوی استبداد سیاه رضاخانی پروژه ی کشف حجاب کلید خورد. دامنه ی این فتحِ بابِ دهن کجی به حکم صریح قرآن را، پهلویِ پسر به سینما و تئاتر و تلویزیون و کوچه و خیابان و ... نیز کشاند و اوج این بی تدبیری و ناتوانی در شناخت سیاست و جامعه، در جشن و هنر شیراز پدیدار شد.

هرچند جاهلیت مدرن نمی تواند منطق درونیِ تعهد و وابستگیِ نوجوانان و جوانان به اسلام و ایران را فهم کند، اما آوازه ی حماسه آفرینی این قشر دلاور و غیرتمند در هنگامه ی نبرد جانانه در هشت سال دفاع مقدس همواره در یاد آزاد اندیشان جهان خواهد ماند.

  طنز تلخ ماجرا اینجاست که اکنون فضای مجازی مثل موش به انبان باورهای نسل وب افتاده و مکّارانه فساد و تباهی را با هدف تخریب ارزش ها و ربایش اعتقادات! از آرشیو خاک خورده بیرون کشیده و کاملا مجّانی در منظر او قرار داده است.

مولانا چه زیبا گفته:  

ما در این انبان گندم می کنیم/ گندم جمع آمده گم می کنیم

می نیندیشیم آخر ما به هوش / کین خلل از گندم است یا مکر موش

موش تا انبار ما حفره زدست / وز فَنَش انبار ما ویران شده است

پرسه زدن در کوی و برزن؛ بودِ فضای مجازی را در تحمیلِ محتوا به شاکله ی رفتاری نسل وب، نمود می دهد! موفقیت آن در تغییر محتوا و مایه های رفتار سیاسی و مذهبی، از اثرِ گرداب بر روی پوششِ جماعتِ نوپدید کاملا نمایان است.

از رهگذز تراشه های الکترونیک نه تنها پای نسل وب به جهان سانسورها کشیده شد! بلکه چشم او به روی مقولاتی باز شد که پیش از این برایش حالت تابو و رازوارانه داشت و چاره ای جز انتظار کشیدن تا زمان رسیدن به بلوغ جسمی و بلوغ عقلی نداشت.

هنگامی که سیاست گذاران امور فرهنگی با هم دعوا دارند؛ به قول « پستمن » در بحث از تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، سگ خانگی، آرام و خوشحال به خوردن گوشت اهدایی سارق مشغول است؛ و سارق با خاطری جمع سرگرم چپاول کالای مورد نظر خود است.

در این خصوص بهترین راهکار، پند حافظ است:

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار/  بگذارند و سر طره ی یاری گیرند

 

نتیجه گیری:

بدکارکردی برخی سیاست پیشگان و متولیان امور، به ویژه در بخش سیاست گذاری اقتصادی که منجر به گسترش غم نان و بیرحمانه شدن زندگی شده، با ایجاد موانع جدی بر سر راه تلاش معاش؛ هیزم تنور بحران های دوره ای را فراهم کرده است؛ فضای مجازی نیز بر آتش این تنور می دمد.

بیش از یک ربع قرن است که تقریبا برای همه روشن شده که خصلت ایسمی/ آموزه ای بلندگوی دیجیتال موفق شده از همه ی تریبون های رسمی از منابر و مراکز متعدد فرهنگی گرفته تا رسانه ی ملی و غیره؛ صرفا از حیث نفوذ در اندیشه ی نسل نوظهور، پیش بیافتد.

این سرزمین اوهام و زشتی ها که امروز چنین آشناست و مثل بختک برزندگی روزمره ی نسل وب افتاده، پیش از این حتی برای مدیران بالای فرهنگی و فن آوری نیز ناشناخته بود.

اشتیاق فزاینده ی نسل نوظهور به حضور فضای مجازی و چنانکه شایگان توصیف می کند "رویارویی با تجربه ای ره نشناس"؛ متصدیان امور را دچار دستپاچگی در تصمیم گیری و سیاستگذاری کرد.

امروزه فضای مجازی تبدیل به مدرسه ای به وسعت کل کره ی زمین شده و در کلاس های آن همه نوع شرّ و بدی  آموزش داده می شود.

مهم ترین ویژگی های این مدرسه ی شبانه روی عبارتند از:

  1. تدریس همه چیز به همگان!
  2. آزادی ورود به کلاس بصورتی دلبخواهانه؛
  3. نداشتن تفکیک جنسیتی و شرط سنی؛
  4. ارائه ی دروس به صورت ترکیبی (مجازی/ حضوری)؛
  5. برگزاری امتحان به صورت آنلاین بوک!   
  6. تمام هزینه ها را برادر بزرگتر در قبال گرفتن یک سری امتیازات، پیشاپیش پرداخت کرده است.

 دانشِ تثبیت شده همواره بر اموری صرفا انسانی چون مهربانی، خیرخواهی و نوع دوستی، مهر و عشق ... تمرکز دارد و شیوه های خوب بودن را می آموزد؛ اما در کلاس های پرهیاهوی این مدرسه؛ تأکید اصلی مربیان بر آموزش راه های چگونه بد بودن است! و این از عجایبِ بی سابقه ی جاهلیتِ مدرن است.

 سخن آخر اینکه، بدیهی است فضای مجازی ماهیتا نتیجه ی اندیشه ورزی و فرزند تکنولوژی است؛ اما امروز فرزند ناخلفی شده که نقاب علم بر چهره دارد، و اسباب شرمساری تکنولوژی را فراهم کرده است. این بچّه ی بد متوهمانه می پندارد که می توان از رهگذر پدیده ی بحران فرهنگی به جدایی نسل نوجوان و جوان از نظام جمهوری اسلامی دل بست؛ و نظام اجتماعی را به دهه ی 1320 برگرداند.

اینستاگرام
سلام دکتر جان . میخوام راحت باهات حرف بزنم .
فاش لطفا دلیت نکن اگه بکنی سر چهار بعدی میپیچم جلوت بزنی به ژیانیه !!!!
دکتر جان خیلی دیر آساتو رو کردی این جامعه از سال 72 به بعد سر خورد بسمت دین ستیزی بطور کل داخل آموزهای دینی خرافه اضافه شد تا ملت در اواخر دهه نود دین ستیز شدن . چند تا کلیپ دیدم آخونده داشت میگفت اصلا پیغمبر و ائمه دستشویی نمی رفتن انقدر کم میخوردن که فضولات نداشتن و دشتشویی نمی رفتن بنابر کم بخورین دستشویی نرید !!!!!!!!!
یه جا دیگه کسی دیگه میگفت حضرت علی در مسجد کوفه خطبه میخوند یک دفه ... یک دفع .‌.. یکدفه مردم دیدن یه مار عظیم الجثه بیست متری وارد مسجد شد از بین مردم رد شد ورفت درگوش حضرت علی یه چیزی گفت و حضرت هم در گوش اون چیز دیگری گفت و مار تشکر کرد و رفت !!!!!!
مردم پرسیدن مارچی گفت یاعلی حضرت فرمودن یک سوال علمی داشت پرسید و رفت !!!!!!!!!
یا یه نفر دیگه میگفت حضرت با دوستانش در حال رفتن بسمت مسجد بودن که دیدن در داخل پهن گاو چند دانه انار افتاده پهنها رو کنار زدن و دانه را جدا کردن و انارها را خوردن و گفتن انار میوه بهشتیس !!!!!!
خب دکتر ملت پا منبر گیریم نمیفهمن . بیرونیا که سواد و شعور بالا دارنم نمیفهمن ؟ عاقبت این حرفا چی میشه ؟ تمسخر !!! ولا غیر تمسخر !!!! فرار از چرت و پرت شنیدن !!!!
تعدادی از جووونا حشیشی . شیشه ایی . گراس باز . گل کش . استخر پارتی . و... . شبا بیاید منطقه بالا با چشم حودتون ببینید

همه از دم شیشه . حشیش . من چند روز پیش با سادات خانم رفتیم تکیه خودمون برای مراسم شهادت سر خیابون دوبس دوبس و صدای اکوی ماشینا نمیذاشت بهش بگم نیم ساعت دیگه بریم من جایی کار دارم . اومدیم بیرون صدای بوق ماشینای عروس ...!!!
دین گریزی تبدل شده به جنگ علنی با دین . آخر صفر اومدیم بریم یه چند کیلو میوه بخریم از غلام آشغال فروش دمه در مسجد انقدر شمع روشن کرده بودن که مسجد آتیش گرفت بابا اینا کارا چند سال پیش نبود یهو چطوری مد شد . یهو از کجاشون اینارو در آوردن . این کارا مال سقا خونه بود نا درمسجد . تو پیاده رو که پارفین لیزش میکنه میخوریم زمین . آخه خرافه یه حدی داره .
زنه اومده چشبیده به علم کش هفده تیغ !!! یه ده تومنی بچسبونه به علم . هیکلی پسره رو جوری کشید بسمت خودش تا برسه به یه جا تا پولو سنجاق کنه که پسره با علم کوتل و زنه و مردم ماشینا داغون شدن کمر ممر پسره رفت واسه یه عمر تیمپو بزنه زنه ام ابروش یه شکاف بیست سانتی خورد کلیم ملتو زخمی کرد خب ننه جان ده تومن به علم میخواستی بدی واسه چی ؟ میخواستم دخترم سال دیگه شوهر کنه !!!!
دکتر جان پوکیده ! فقط مونده بوش در بیاد . پوکیده فقط نشتیس ظاهر نشده . پوکیده دکتر پوکیده .
دختربچه ده ساله سمت ما تو سوپر دریانی با تلفن حرف میزد میگفت شب برنامس؟...بای تا شب !!!!

سیاست گریزی واسه ملت همیشه کارشناس ما شده نقل محافل ! فلانی میشناسیش آره یه پرستو داره آره چند وقت یه بار از طرف ادارش میره اونور واسه کارشناسی و غیره حالشو اساسی میبره با دلار ملت . فلانی توو فرودگاه لندن دیدن رفته واسه درمان و کارای دیگش تا بیشتر عمر کنه . چرا اونا که میگن فلان امام شفا میده فلان امامزاده شفا میده پس چرا رفتن لندن واسه دکتر دوا ؟؟؟؟
دکتر جان قصه غصه واعظان چون به خلوت میرونه ....
دیگری زغارت گریها گر مانده باقی ...... ز اسباب حجره درش مانده بافیه .... دکتر جان .
مشکل اساسی شده . لاستیک ترکوندیم داریم رو رینگ میرونیم .
مشکل نماینده مجلسیه که با دنا پلاس ار دم قسطش توو خط ویژ سرباز میزنه بعدم اجازه واسه مابقی میگیره . اون سربازم گفت دروغ گفتم من زدم توو گوشش .
ما مدعی ناب بودنیم که گیربکسمون دنده خورد کرده دیفرانسیلمون بد جوری زوزه میکشه . موتورمون شدیدا به روغن سوزی افتاده که دودش هممونو خفه کرده .
و در نهایت روی بدنه ماشین بد جوری خط کشیدن که با بتونه و رنگم‌ درست در نمیاد .
حالا دکتر جان ماشینو میشه درست کرد؟ یا کلا بدیم اوراقی و پیاده گز کنیم ؟

فاش با اون انگشتتت که پهلوون شده بزن دکمه دلیت قشنگرو که بد جوری خمارشم تییب ...
چشم آقای دکتر دیگه توو کوچه شما فوتبال بازی نمیکنم !!!!
فکر میکردم شمام میایی یه شوت به توپ ما میزنی ولی دیدم اهل هفت سنگ و گرگم به هوایی
با نام و یاد خدا
سلام عزیز دل برادر؛ قربون تو برم قهر نکن ؛ برا ما کوچکترا ممکنه بد آموزی داشته باشه
باور بفرمایید بدلایلی من همین الان موفق شدم نوشته ی زیبا و پر دغددغه ی تان را ببینم ؛ می کوشم تا ساعاتی دیگر اگه البته شرایطم مساعد شد پیرامون مطالب بسیار مهم که بخشی از اوضاع و احوال امروز که به نظر حضرتعالی ریشه در سال 72 داره را باهم واکاوی کنیم.
با تجدید احترام و النماس دعا

در ضمن برخی از متولیان حسینیه ی فاش نیوز پیش کسوتان ایثار و شهادت هستند و بیش از 36 سال تجربه ی کار فرهنگی دارند ... سلام نماز ( السلام علینا و علی عبادالله صالحین ) در در حوزه ی اندیشه ورزی اسلامی اشاره به ویژگی های چنین افرادی داره ...
با نام و یاد خدا
باسلام مجدد و تمدید احترام
چه قدر خوبه که آدما راحت با هم حرف بزنند. درود بر شما ؛ بدیهی است جامعه‌ای را نمی توان یافت که عاری از تضاد درونی باشد؛ حقیقتا رشد اجتماعی در واقعگرایی و ارزیابی بدونِ غرضِ امور مربوط به جامعه و فرهنگ نهفته است.
به منظور انسجام بیشتر، بهتر است بحث رو به دو بخش تقسیم کنیم:
الف: دین ستیزی:
- پدیدۀ پیوند انقلاب و معنویت و به هم ریختن معا دلات سیاسی یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر است. چنانکه پیتر آوری در جلد دوم کتاب تاریخ معاصر ایران صفحه ی 59 خاطر نشان کرده: پهلوی پدر بسیاری از صفات [معنوی] مردم را که موجب خردمندی و تمدن بیشتر آنها بر سایر ملل است از آنان گرفت و می خواست ایران را در کسوت تمدن غرب در آورد. پهلوی پسر نیز دقیقا پا جای پای پدر گذاشت.
- تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران به دست آن پیر سفر کرده که صد قافله دل همره اوست تحولی بنیادین یافت.
- رشد اخلاقی و معاشرتی، آماده سازی فضا برای رشد معنویت؛ پیشرفت مادی و تمدنی به برکت علم و فناوری و ... از اصول فرهنگ آرمانی بودند، یعنی ارزشهایی که باب طبع نظام اجتماعی بود و مردم ایران از آنها جانب داری می کردند هر چند ممکن بود برخی هم به آن عمل نکنند.
- بدیهی است که کارِ بزرگ، دشمنِ بزرگ را نیز به بار می آورد؛ متاسفانه عملکرد برخی متصدیان امور راه دشمن بزرگ را هموار کرد بطوریکه اندیشه بخشی از نسل وب را به راحتی دزدید!
- چرایی و چکونکی اینکه امروز بقول حضرتعالی گیربکسمون دنده خورد کرده دیفرانسیلمون بد جوری زوزه میکشه ، موتورمون شدیدا به روغن سوزی افتاده که دودش هممونو خفه کرده ؛ نیاز به تبیین علمیِ تمایز بین فرهنگ آرمانی و فرهنگ واقعی دارد که موضوع مطالعه ی اندیشمندان پرتجربه ی علوم سیاسی و علوم اجتماعی و اقتصاد دانان صاحب نظریه است.

ب: سیاست گریزی:

- به دلیل پیوند میان اندیشه های سیاسی و واقعیت های اجتماعی، بیش از همه از علاقه مندان به مسائل سیاسی انتظار می رود که با بررسی دقیق واقعیت ها و مقتضیات زمان ، مناسب ترین راه مو اجه یا مشکلات یا راه برون رفت از مشکلات را پیشنهاد کنند.
- به هیچ روی جدایی میان سیاست و آثار اجتماعی آن ممکن نیست.
- نکته ی مهم این است که مردم به درستی انتظار دارند سیاست مشکل گشا باشد.
- دانش پژوهان علوم سیاسی باید به مطالعۀ منظم و نظام مندِ گروه ها و نهاد هایی که ممکن است با آنها آشنایی داشته یا به آنها علاقمند باشند تشویق شوند.
- همانند اظهار نظر کارشناسانه نسبت به دارو و درمان ناخوشیهایی مثل سر درد و دل درد و اسهال و استفراق؛ بسیاری از ما هنگامی گه به روند امور در جامعه و زندگی روزمره می اندیشیم ؛ حقیقتا بدون آن که در بارۀ چگونگی تفکر دربارۀ جامعه و زندگی اجتماعی آموزش دیده باشیم ؛ حتی در مسائل کلان و پیچیده ی سیاست در دنیای امروز؛ اظهار نظر کارشناسانه با چاشنی احساس؛ می کنیم.
- در واقع به نظر می رسد که فرهنگ غالب بر باوری ارج می گذارد که در آن تفکر دربارۀ جامعه و زندگی اجتماعی هیچ نیازی به مطالعه وآموزش و تحصیلات نمی بیند.
- در مورد صدای اکو و دوبس دوبس و صدای بوق ماشینای عروس ؛ و هم زمانی با برگزاری مراسم شهادت ! باید اجازه داد فرهنگ خود برای خود سخن بگوید ؛ فرهنگ ایرانی اسلامی همواره مراسم شهادت یازده امام معصوم(ع) و حضرت صدیقه ی طاهره(س) و رحلت رسول اکرم (ص) را گرامی داشته و این امر ربطی به پیش یابعد از انقلاب ندارد. مورد استثنایی قابل تعمیم به کل فرهنگ نیست.

نکته: کتاب عظیم انقلاب بیش از آنکه خوانده شود در موردش حرف زده شده؛ در عصر سلطه ی فضای مجازی تآمل عمیق در معانی و مفاهیم این کتاب سرنوشت ساز به ویژه برای نسل وب چندان ساده به نظر نمی رسد.
با پوزش از اطاله ی کلام ؛
التماس دعا
باده غمگینان خورند و ما ز می خوش دلتریم

رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش

خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال

هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش

باده گلگونه‌ست بر رخسار بیماران غم

ما خوش از رنگ خودیم و چهره گلگون خویش

زنده باشی دکتر . باعث زحمت شدم .
من ۷ موسوی هستم توو کوچه بغلی روزا توپ‌بازی میکنم شبا جای گزمه جار میزنم ( شهر در امن و امان است ، ولی آسوده نخوابید ) .....

با نام و یاد خدا
سلام عزیز دل برادر ، چه جالبه که هردو به شعر علاقه داریم:
شما با مولوی روحم را نوازش دادی، و حظ وافر بردم ممنونم . منم می رم سراغ پروین، امیدوارم مورد پسند طبع باریک بین و لطیف حضرتعالی قرار بگیره .

محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست ، این پیراهن است، افسار نیست
گفت :مستی، زان سبب افتان و خیزان می روی
گفت: جرم راه رفتن نیست ، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانه ی قاضی برم
گفت رو صبح آی، قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانه ی خمار نیست؟
گفت: تا داروغه را گوییم ، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وا رهان
گفت:کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامه ات بیرون کنم
گفت: پوسیده است، جز نقشی زپود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهوده گو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هوشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست

... واقعا چه می کنه این گنجینه ی بی بدیل زبان و ادبیات فارسی

ایام بکام ، خوش باشی
التماس دعا
سپاس مجدد از سایت وزین فاش نیوز
روزگاریست که سودایِ بُتان دینِ مَنَ اسْت
غمِ این کار، نشاط دلِ غمگینِ من است

دیدن رویِ تو را دیده‌یِ جانْ بین باید
وین کجا مرتبه‌یِ چَشمِ جهانْ بینِ من است

یارِ من باش که زیبِ فَلَک و زینَت دَهر
از مَهِ رویِ تو و اشکِ چو پروین من است

تا مرا عشقِ تو تعلیمِ سخن گفتن کرد
خلق را وردِ زبان مِدحَت و تَحسینِ من است

دولتِ فقر خدایا به مَنَ ٱرزانی دار
کاین کِرامت سببِ حِشمت و تَمکینِ من است

واعظِ شِحْنه شِناس این عظمت گو مَفُروش
زان که منزلگه سلطان دلِ مسکینِ من است

یا رب این کعبه‌ی مقصود تماشاگه کیست
که مُغیلانِ طَریقَش گل و نسرین من است

حافظ از حشمتِ پرویز، دگر قصه مخوان
که لبش جرعه کَشٍ خسرو شیرینِ من است

زنده باشی دکتر جان ...
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است .
قم رفتی دکتر جان آرامگاه خانوادگی اعتصامیها هم برو . همه چی رو از نزدیک ببین ، و بیا برای پروین مطلبی بنویس .
بانام ویادخدا
سلام و تشکر از انتخاب کلام زیبای حافظ که نشان از اندیشه ی بلند و دید وسیع حضرتعالی دارد.
چشم، انشالله توفیق زیارت حصرت معصومه ( س) پیدابشه دعاگویتان خواهم بود.
ممنون ازپیشنهاد قشنگتون
خدا حافظ و التماس دعا
در ابتدا عذر خواهی میکنم از شما دکتر عزیز و محترم . سه یا چهار سلام بدهکار شما هستم که ادب وجدان حکم سنگینی برام بردیده .
سلام و هزاران سلام و سلامتی بر شما دکتر حسینی عزیز
سلام و هزاران سلام و سلامتی بر شما دکتر حسینی عزیز
سلام و هزاران سلام و سلامتی بر شما دکتر حسینی عزیز
سلام و هزاران سلام و سلامتی بر شما دکتر حسینی عزیز
این سلامها کپی نیستند و به حکم وجدان چهار بار نوشتم تا یادم باشد در محضر استاد ، تلمیذ عوامی همچو من اول سلام کند . زنده باشی دکتر جان .
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi