شناسه خبر : 89366
دوشنبه 15 فروردين 1401 , 13:35
اشتراک گذاری در :
عکس روز

ماه مبارک رمضان؛ تأملی نظری بر زمان قدسی و ساعت مکانیکی

جنابِ عشق را جایگه بالاتر از عقل است! وجدان اگر بر پایه ی دلیل و خرد ورزی شکل بگیرد، مطمئن ترین راه کشف حقیقت در تلاش های انسانی است.

فاش نیوز - جنابِ عشق را جایگه بالاتر از عقل است! وجدان اگر بر پایه ی دلیل و خرد ورزی شکل بگیرد، مطمئن ترین راه کشف حقیقت در تلاش های انسانی است. زیرا تنفس در فضای پرسش های ابدی درباره ی معنا و هدف زندگی؛ اصلی ترین وجه تمایز آدمیزاد از سایر موجودات است.

از ویژگی های دنیای امروز آزادای بی حد و مرز و افسار گسیخته و مخاطب های پر شمارِ ره گم کرده است؛ در چنین جهانی:

  •   کوشش های معنوی روح ممکن است از تکامل بازبایستد؛
  •  بر روی احساس مذهبی بیش از همه گرد فراموشی بنشیند؛

پژوهشگران، هدف اصلی جامعه شناسی را حل مسئله ی سامان دانسته اند؛ یعنی همان چیزی که نظام را با وجود منافع گوناگونی که همه را علیه همه می راند؛ یکپارچه نگه می دارد.

در اینجا دین نیز به عنوان نیروی اجتماعی طراز اول:

  •  نقشه ی راه زندگانی را تنظیم می کند؛
  • زمینه ی شکوفایی اندیشه را فراهم می کند؛
  •  سلامت و امنیت روان را تضمین می کند؛

اساسا باور به مشیت الهی باعث پویایی و اطمینان به آینده و زنده نگه داشتن امید می شود؛ از این روست که «آدمی در مقابل کمالِ خردمندیِ خداوند به ستایش می افتد.»

از حیث تاریخ اندیشه، در نامه ی تنسر می خوانیم که دین و مُلک هر دو از یک شکم زاده شده اند. یونانیان نیز مفهوم  شهر (پولیس ) را آمیخته ای از سیاست و مذهب توصیف می کردند؛ در عصر حاضر نیز:

  •   الکسیس کارل با اعلام نیایش به مثابه کشش روح به سوی کانون غیرمادی جهان؛ می گوید: بسیار ضروری است که معنویت را دو باره احیا کنیم و رونق بخشیم.
  •  اینشتین که مذهبی می اندیشد، و دارای احساسی مذهبی گونه است، این احساس را شاه فنر همه ی تحقیقات علمی می داند.

 مفروض نوشتار حاضر از این قرار است: می توان با مطالعه و کنکاش در تاریخ قدسی؛ چرایی و چگونگی بسیاری از مسائل و رویدادهای امروز را تبیین کرد. ساختارهای اجتماعی و شاکله ی رفتاریِ مبتنی بر جهان بینی ادیان ابراهیمی، همانند سکه هایی هستند که هر چند در لحظه ای تاریخی به ضرب رسیده اند ولی ذوب شدنی نیستند و در طی قرون و اعصار موجودیت خود را حفظ می کنند.

زمانِ معادی و قدسی که در تمام آناتِ زندگی اهل ایمان ساری و جاری است، ضمن قاعده مندیِ فعالیت جمعیِ آنها؛ بیانگر تکرار آن فعالیت ها نیز می باشد.

 

فرضیه:

الف: فاجعه ی تکنیکِ به ظاهر برتر، نسل نو ظهور را با دو خطر بنیادین مواجه ساخت؛

  •  دستگاهی از اندیشه ها و اعمالی را که هیچ دخلی به دین ندارند دینی بنامد؛
  •  ار کنار امور واقع دینی بگذرد بدون آنکه بتواند سرشت راستین آنها را بشناسد؛

ب:  سراب فضای مجازی که سرشار از آمیختگی و آلودگی نیز می باشد؛ بیشترِ مخاطبان خود را از میان نوجوانان و جوانان برگزیده؛ به طوری که به آن با دیدی تکریمی نگاه می کنند و انگار در آن ذوب شده اند!

ج:  از حیث منطقی؛ باور، ارزش و عقیده از مباحث مربوط به تصورات هستند. تصدیق این امورذهنی؛ در برهوت آگاهی مبتنی بر دیجیتالیسم، کار متولیان را دچار مشکل کرده است.

 

علم؛ شکلی از شعور اجتماعی و نمایانگر دستگاهی از آگاهی است که در بستر زمان و مکان رشد و نمو یافته و از رهگذر تجربه ها ی عملی و ارزیابی های متعدد؛ در حال هرچه دقیق تر شدن است.

 با پدیداری اصطلاح غیر دقیق و بحث برانگیز مدرنیته؛ به تدریج روایات الهی و آسمانی در مورد سرشت انسان و اقتضاعات زندگی او جای خود را به روایات کلانِ غیر دینی و یا علمی داد و این تغییر با نماد هزاره جدید و فضای مجازی شتابی غیر قابل محاسبه یافته است.

 در برخی از  احادیث از قول رسول اکرم (ص) آمده یک ساعت تفکر معرفت افزا و تعالی بخشِ روح؛ از هفتاد سال عبادت برتر دانسته شده است، ( نقل به مضمون ). همواره اهل ایمان ماه مبارک رمضان را فرصتی مغتنم برای چنین تفکری می دانند.

 روح حاکم بر این روایت ناظر بر زمان معادی و قدسی است. این زمان کیفی است و با ساعت مکانیکیِ مچی! که نمایانگر بازی گردش ایام است و همه ی واحدهای آن ( سال، ماه، هفته، روز و ...،) قابل انطباق به اعداد بوده و علمی و منطقی است، اشتراک لفظی دارد.

 بنا بر زمان معادی و قدسی از روز ازل همه ی چرخ های نظام هستی به منظم ترین وجه ممکن می چرخند! و تا ابد با دقتی خارج از درک و فهم آدمیزاد امر زندگانی را تنظیم می کنند.

 به نظر می رسد تبدیل این امر کیفی به یک امر کمّیِ مبتنی بر عدد و رقم و جمع و تفریق از سوی برخی وعاظ جوانتر در جعبه ی جادو، امروزه نوعی کج سلیقه ای باشد؛ تأکید بر تمایز این دو مفهوم مهم است. به بیان دورکیم «چنین برداشتی به هیچ دردی نخواهد خورد و حتی چیزی که اندیشه بدان بیاویزد، نخواهد داشت. »

  این برداشت، به قول تاملینسون « هنگام عبور یک پرواز بین المللی از آسمان عربستان سعودی، [با] اعلام مهماندار که در طول پرواز برفراز حریم هوایی این کشور نوشیدن مشروبات الکلی در هواپیما ممنوع است. ( جهانی شدن و فرهنگ، ص، 18)» نیز دیده می شود:

دلایل قوی باید و معنوی

نه رگ های گردن به حجت قوی

برآن صد هزار آفرین کاین بگفت

حق تلخ بین تا چه شیرین بگفت

 اختراع ساعت مکانیکی، عامل مهمِ انتقال جامعه ی سنتی به جامعه ی مدرن بود. زمان سنجی که بر مبنای زمان اجتماعی مصنوعی کار می‌کرد و اتفاقا یکی از مهمترین دست آوردهای تکنیک بودکه ادراک انسان را از مقوله ی فهم زمان متحول کرد ...

 این کشف؛ نقشی بسزا در محاسبه ی دقیق زمان و نظم دهی به تلاش معاش داشت، و ابزار تغییر بنیادین در صورت بندی دانایی شد تا در نهایت مقدمات مراحل جهش علم از دهه های اولیه ی قرن بیستم فراهم شود:

  •  دست یابی به اتو ماسیون 1930،
  •  جهش های علمی در دهه های رشد 50-70،  
  • گذر از میکرو الکترونیک  و ورود به جهان دیجیتال 1990،
  • تداوم شتاب حیرت انگیز نوآوری در زمینه ی دانش دیجیتال 2022

با اندکی تسامح می توان سیستم اتوماسیون که « وحشت ناشی از بیکاری» را از بین برد نقطه ی عطف عصر  پرتلاطم و بحران الکترونیک، نامید.

هر چند تکنیک، « کششِ هوشمندانه ی مغز بشری و فعالیت دماغی او را به خستگی اندام ها، مبدل ساخت»؛ اما  نتیجه ی تلاش برای  امتزاج و تبدیل  سه انرژیِ:

  • عقلانی؛
  •  فنی؛
  • فیزیکی؛

در کارخانه هایی تمام اتوماتیک، امروز تکامل یافته ترین شکل میوه ای که از 1954 با تولید رایانه ی دیجیتالی بر شاخه های پرثمر درخت دانش روئید؛ را بسان جغجغه ی آرخیتاس! در دستان نسل وب قرار داد ه است.

 این ابزار که بر مبنای کار بیست و چهار ساعته تنظیم شده است:

-   با قداست زدایی از آموزه های دینی، نماز را ورزش؛ وضو را پاکی و بهداشت؛ و روزه را رژیم غدایی توصیف می کتد و با انحلال روایت های موجود! هر جهش معنوی را واپس می زند؛

- با حل مشکل مفت سوار بر ماشین دسیسه ی وب، نسل نو ظهور را به سمت نوع تازه و دلبخواهانه از سامان اجتماعی می کشاند؛

 -  از رهگذر شالوده شکنی از تجارب هزاران ساله ی انسان از حریم و حیا، زندگی نوجوانان و جوانان را می بلعد؛

این تحول به هیچ روی برای نسل های پیشین قابل تصور نبود. در ابتدا هدف از اختراع ساعت، تنظیم اوقات هفتگانه  مراسم عبادی کلیسا بود؛ اما چه کسی می توانست پیش بینی کند سرانجام کاربرد آن چه تآثیری بر زندگی بشر خواهد گذاشت و چگونه کار و تلاش معاش را از قید زمان و مکان رها خواهد ساخت.

اصحاب کلیسا هرگز به ذهنشان هم خطور نمی کرد که با اختراع ساعت، علاوه بر تنظیم زمان برنامه ی عبادت و نماز، زمان معاملات و حتی معامله و خرید و فروش انسان ( برده داری مدرن ) تنظیم و هماهنگ می شود.

 جامعه ی سیاسی یک تکاپوی انسانی هدفمند و مخلوق آگاهی بشر است که به منظور به انجام رساندن هدف مهم و عملی تشکیل و اداره می شود. بشر در بهشت عدن زندگی نمی کند  که هر چیزی را که آرزو کرد، بلافاصله برایش آماده شود! بقا و پیشرفت در گرو کار و کوشش است؛ و شرط ضروری بقا و پیشرفت یعنی امنیت اجتماعی روانی جامعه ی سیاسی را اندیشه ها ی قدسی و آموزه های دینی تضمین کرده اند.

نتیجه گیری:

رشد و نفوذ حیرت انگیز فضای مجازی به تمام جنبه های زندگی روزمره ی نسل نو ظهور، در حال جانشین کردن عقل ابزاری به جای عقل فطری و زدودن باور به مشیت الهی و زوال اجتماعیِ آموزه های وحیانی است! حتی تولد یک نوزاد نیز دیگر مشیت الهی محسوب نمی شود بلکه صرفا به عنوان فرصتی برای جشن و سرور زندگی به آن نگریسته می شود ...

از مهم ترین نتایج آب رفتن دنیا و بازشدن پای کره ی زمین به اطاق نشیمن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  •   سیطره یافتن تصویر بر کلان روایت!
  •  افسون زدایی از امور قدسی!
  • دادن کُد اشتباه به متولیان امور!

 ناتوانی منابع رسمی آگاهی بخشی در فهم عمیق و ارزیابی دقیق از پیامدهای کلان روال درحال وقوع نیز مزید بر علت شد تا در مواردی روح بلند پروازِ نوجوان و جوان ایرانی راه نابودی را در پیش بگیرد.

 فهم هر چه دقیق تر چرایی و چگونگی کارکردِ تابوشکنانه ی جهان مجازی؛ با تآمل و تدّبر بیشتر در موارد ذیل میّسَر است :

  • تمایز معنایی و مفهومی زمان معادی و قدسی با تقویم که ضمن قاعده مندی فعالیت های جمعی بیانگر تکرار این فعالیت ها است؛
  • عدم تبیین علمی دستورات و آموزه های دینی منطبق با مقتضیات امروز؛
  • دسترسی نسل نوظهور به منابع اغلب تحریف شده ی کلیسای گوگل؛

اینکه چرا و چگونه اینطور شد خارج از این مقال است؛ اما حداقل می توان به یکی دو زمینه پرتویی افکند:

  • پروژه ی انسانی شدن آثارِ هنری در عصر باز تولیدپذیری تکنیکی بویژه در زمینه ی فیلم و سینما؛
  • کژ کارکردی و ندانم کاری و بی مسؤلیتی برخی از متولیان امور قتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی؛ و نا آشنایی با مقتضیات زمان و عدم تبیین علمیِ آموزه های دینی؛

 

سخن آخر:

جهانِ کوچکِ جامعه ی سیاسی/ دینی؛ بسانِ یک نمایش؛ برای شهروندان؛ با توجه به زمان معادی و قدسی تعیین نقش می کند. فراگرد این نقش آفرینی به تدریج در ذهن اعضای جامعه نهادینه می شود تا از هدف های بزرگتر جهان اجتماعی حمایت کنند؛ این فرایند به شکل ذیل صورتنبدی شده است:

  •  سوگند وفاداری به پرچم و تعهد به آن؛
  •  خواندن سرود ملی در مدارس و آغاز مراسم متنوع رسمی،
  •  ضرورت ادای احترام به بنیانگذاران جامعه ی سیاسی و قدرشناسی؛ 

شرطی کردن از راه آموزش رسمی توسط خانواده و مدرسه، سپس مراکز آموزش عالی در بسیاری از کشورها امری مرسوم است و  به قول گالبرایت « با قوت تمام اعتقاداتی بوجود می آورد که [فرد] اعمال قدرت را جایز می داند. از همان بدو ورود به مدرسه به کودک یاد می دهند که  احترام به قدرت پدرو مادر  و معلم و اطاعت از قانون واجب، احکامِ حکومت حکمِ عقل، و قبول رهبری کاری درست و پسندیده است.( آناتومی قدرت،ص، 34 ) .»

 

| جانباز دکتر سید مهدی حسینی

اینستاگرام
جناب آقای دکتر مهدی حسینی عزیز با عرض سلام وارادت از رمضان فرمودید وگریزی نیز زدید به قدسی و زمان مکانیکی مقاله ای که فعلا حلال مشکل جامعه ایثارگری نیست فکر نان‌ باشیم ....که خر بزه آبه آنسان را سیر نمی کنه که اعمه سلام الله علیه فرموده ازدری که فقر وارد شد از در دیگر ایمان خارج میشود حل فرمول فعلا کارگشا نیست ماه ماه میهمانی خداست همان ماه که عملیات رمضان شروع شدکاش از فضیلت ها این ماه وان عملیات میفرمودین که چطور بعد از فتح پاسگاه زید و استقرار نیروها در پشت خاک ریز دشمن بعد از افطار شروع به آتیش باری کرد درطول خط شلمچه زید تاطلوع آفتاب صبح هنگام شروع به پاتک نمود کسی که از اول شب تاطلوع صبح زیر آن آتش سنگین به چه روزی میفته اونی که پاتک دیده میفهمه چه میگم اندک نفراتی که موندن همه مجروح صورت هیچکس دیده نمی شد همه به هم نگاه میکردیم که فقط دوتا چشم میدرخشند بقیه صورتها سیاه وروغنی ولی با آن وضع اسفبار که چند نفری بیشتر نمانده بود مردانه مقاومت بود تا ان تن مجروح نیز به شهدا بپیوندند که چنین نیز شد بقیه ماجرا را مردم درفیلمها دیدند خواستم بگم فکر بچه ها باشید اونی که از عملیات رمضان برگشته با بالی شکسته مثل سایر عملیاتها....ازسخن جانباز عزیزی وام می گیرم که برام، گفته بود ....سوهان شاید نتواند برد چیزی....ولی تیز کند آن چیز که می برد .از اه مظلوم بترسیم چون ترس دارد او داد نمی زند فریاد نمی کشد فقط کافیست یک آه بکشد ازته دل آن موقع دیگر طرف مقابلت آن جانباز مظلوم نیست بلکه قضب خداست که دامنت راگرفته تا تو به خودت بیایی میبینی آنکه تشریع اش میکردی والله اکبر ولا الله الا الله برایش می گفتی جزء خودت کسی دیگر نبود پس تا دیر نشده وسرمان به سنگ قبر صیقل نخورده به خودمان بیائیم شنیدی می گن آه مظلوم صدا نداره قصه اش اینه
با نام و یاد خدا
با اهداء شایسته ترین سلام و درود و احترام به ناصر تهرانی ، عزیز دل برادر
اجازه بده باهم پرتویی بر برخی از نکات نوشته ی بسیار ارزشمندتون بیافکنیم:

1- درست فرمودی ؛ باید فکر نان بود که خربزه آبه و امروز غم نام غمیه بس بزرگ ! آنقدر بزرگ که بیم آن میره حتی بتونه بر مزاجِ شیر نیز تآثیر معنادار بذاره !!! البته اگه در به همین پاشنه بچرخه ...
2- به حکم عقلانیتِ دور اندیشانه ؛ در جامعه ای با ویژگی های تاریخ و تمدن ایران اسلامی به هیچ روی شایسته نیست که جامعه ی ایثار گری دچار مشکل باشد ...
3- به قول یکی از نویسنده های پیشین، برخی اززخمهای زندگی بسان خوره در انزوا روح را آهسته می تراشه و میخوره، این درد رو نمیشه به کسی گفت چرا که عموما باور نمی کنند ...
اشاره به تابستان داغ 1361و عملیات رمضان ( بزرگترین نبرد زرهی بعد از جنگ جهانی دوم) و روایت گری هوشمندانه و دقیق و کوتاه و گویای حضرتعالی از لحظه های این امتحان بسیار بسیار سخت؛ به راستی که چیزی برای گفتن باقی نمی گذارد غیر از اینکه معلوم نیست چرا بعد از گذشت این همه سال هنوز ابعاد بسیار مهمی از جنگ تحمیلی عراق علیه ایران فاش نشده تا شاید مرهمی باشه بر زخم سروقامتانی که دیروزمردانه مقاومت کردن و امروز با بالی شکسته و تنی مجروح؛ و صدالبته دلی خشنود از گوش سپاری به فرمان نایب امام زمان ( عج) که قدرشان را می دانست و نگران بود که مبادا در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپره شوند ...
امروز برخی از این مردترین مردان مرد ؛ بسان مدیران یک مؤسسه ی فرهنگی پر افتخار و منحصر بفرد ؛ با سابقه ی قریب به چهل سال کار فرهنگی با شرایط سخت بر صندلی چرخدار تکیه زده و اگر پایی مانده باشه روی پا انداخته و اگرچشمی که آخرین چیزی را که در این جهان مشاهده کرد اهمیت و اثر غیرت دینی و مردانگی بود؛ تخلیه نشده باشد! و.... نظاره گر بازی بزرگانند. ...
به نظر می رسد صرفا این هنر در انحصار برخی از سیاست بازانِ نامردمی است که با بی تدببری باعث شدند کسانی را که معنا و مفهوم هویت ایرانی اسلامی را درعصر فاجعه آمیز سلطه ی تکنیک بر اذهان و افکار؛ و در بهار عمر غیرتمندانه و مردانه با مصاف تن با تانک ؛ به زیبایی هر چه تمام تر برای جهانیان باز تعریف کردند؛ اکنون دچار مشکلات حل شدنی باشند ...؛ این امر واقعیت دارد اما همه ی واقعیت نیست ...
بقول فردوسی بزرگ ؛ همانهایی را که:
همه یکدلان و یزدان شناس
به نیکی ندارند از بد هراس
که در آزمون غیرت و شهامت فریاد بر آوردند:
چو ایران نباشد تن من مباد
بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
همه روی یک سر به جنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم
ازآن به که کشور به دشمن دهیم
اگر کّشت خواهد تورا روزگار
چه نیکوتر از مرگ در کارزار
و پژواک آوازه ی رزمشان در جهان پیچیده و امروز تحسین همه ی آزاد اندیشان جهان را بر انگیخته ، به اینجا برسانند که در پیچ و خم زندگی گم شوند....
انسانی نیست که از شنیدن ادامه ی این قصه ی پر غصه ی تلخ که گونا گونی واقعیت زندگی و عناصر آن تمام ظرفیت های اندیشه را به خود منحصر می کند، و در تصاویری زنده تر از خود زندگی بیان و نمایان می شود!!! وجدان درد نگیرد ...
نه عزیز دل برادر؛ به راستی مسببان این امر است که باید بگویند تا دیر نشده وسرشان به سنگ قبر صیقل نخورده به خودشان بیایند نه مردانی اسطوره ای چون شما که بسیاری در آن روز، حتی پشت لبهایشان نیز هنوز سیاه نشده بود ...
به یقین تاریخ فردا بی اعتنایی به قواعد بازی و کژکارکردی و بازی بد و حا ل به هم زن برخی از سوداگران بازار سیاست را نخواهد بخشید.

ایام بکام
با پوزش از تصدیع اوقات
با تشکر از گشودن باب تبادل اندیشه
با قدر شناسی از دوستان عزیز و پرتلاش فاش نیوز
التماس دعا بویژه در موقع افطار و سحر و شبهای قدر
جناب آقای دکتر سیدمهدی حسینی عزیز سلام وارادت خدمت بزرگواراتان شما که نویسنده وبیانگر توانا باان قلم شیوا و قابل فهم برا تمام این جامعه تشریف دارید خواهشی ازآن بزرگوار دارم درددل این قشر ضعیف را بطور خلاصه هرازچند گاهی نشر فرما ئید تا شاید فرمایشات شما را یکی ازاین مسئولین بی دغدغه را از خواب غفلت بیدار نماید شما سنگ هایتان رآ پرواز کنید شاید نه حتمآ یکی ازآنها به هدف خواهد خورد منظور از خلاصه بودن آن فضولی درنحوه بیان شیوا و گرانقدر زبانتان نبود بلکه بزرگان خفته وقت مطالعه ان را داشته باشند که وقت ذیقیمتشان هدر نره مخلص وارادتمندتان. تهرانی
اقا مهدی عزیز سلام و ودود ممنون از اظهار لطف بز رگ منشانه تان عزیزم درد زیاد است درمان گوهر شده برایمان انشآالله فرجی حاصل بشه دیگه ما برا اینا برا درمان آه ناله نکنیم بلکه اینا بیان طبق روال درهمه دنیا برا درمان ماها آقای کمیسیون بهداشت بجای پر داختن به حل مشگل عزیزان رزمنده وکل مردم گرفتار اومده در مو رد حل مشگل بنزین جانبازا اظهار فضل میکنه بنده خدا اگه خدائی داری اون بدبختی که پول نداره برا درمان بچش اقدام کنه میتوانید به صفحه پرونده فاش نگاهی بندازید و اظهار فضل آقا مسطفویض گردید آقا مهدی خیلی مخلصیم و خوشحال ازاشنائیتان انشالله بیشتر درخدمت شما سروران بوده باشیم
اقا سید عزیز سلام درود به حضور شریف ونجیبتان یادم رفت علت این فاجعه رادرنظر قبلی خود خدمتان عرض نمایم هیچ میدانی پاکی وصداقت کار دست انسا ن میدهد آن طور که در بالا بیان فرمودید وجزئیات عملیات را بطور دقیق کالبد شکافی کردید حتمآ یا از بچه های لشگر ۷۷ امام رضا هستید که جانم مدیون آنهاست یا از بچه های اقا مهدی قم که دراین صورت که درسپنتا چه گذشت را به خوبی درمورد جاسم بعثی میدانید نمیدانم اسم این کار را صداقت بگذاریم یا حماقت ما آن موقع از حماقت چیزی نمی‌دانستیم چون بچه ۱۵ ساله با معنی آن نا معنوس بود ولی بزرگان که می توانستن تشخیص بدن که یک سرهنگ بعثی که خودش را شیعه جازده آن همه امکانات رفاهی را رها کرده بیاید پناهنده شده وبه اسلام خدمت نماید او شده بود مربی ما ومیدانست لشگر برا چی برنامه آموزَشی گذاشته او در ظاهر آموزش میداد ولی پدرمان را در میاورد که مثلا سخت گیری می کند در کجای دنیا سراغ دارید به کشوری که میخواهد عملیات انجام دهد به کسی که چند ما هی نیست که خودش را نشان داده اطمینان نموده اورا بااعوش باز پذیرا باشد وا موزش نیروی عملیاتی که قرار است بر علیه کشورش عملیات کند را آموزش دهد من هنگ نموده ام که کسی که دیگر قهرمان ما شده بود وافتخارمان این بود که جاسم آموزش مان میدهد غافل از اینکه چند روز بعددرکنارتو عزیزانت با چشمان باز که توان تکلم و تنفس ندارند خیره نگاهت می کنند خدایا به خداوندی خودت مارا از نیرنگ دشمن از فقر که باعث لرزشمان گردیده نجات مان ده وبه حق این ماه عزیز که ماه میهمانی شماست گره های کور کشور را با دید بلندت باز وعزیزان جانبازو ایثارگران و کل مردم نجیب وباحیای کشور را از فقر تنگدستی نجاتشان ده آقا سید عزیز دعایمان کنید دراین ایام عزیز که دیگر پدری شرمنده اهل منزل و خانواده درسر سفره افطار نبوده وبا سر بلندی افطار نماید امین یاربالعالمیین فرزند زهرا فراموش نشه که همه نیازمند دعایت هستیم
با نام و یاد خدا
سلام و درود بر عزیز دل برادر آقا ناصر بزرگوار؛
ممنون از لطف و محبتتون و تشکر از بازخورد
با اجازه ؛ تبادل اندیشه را با اشاره به نکات زیر پی می گیریم:
1- مطابق با مباحث بنیادین اندیشه ی اسلامی، ضرورت ایثار در راه فراخو ان الهی در کل اسلام وجود دارد، مانوئل کاستلز جامعه شناس اسپانیایی در جلد دوم از کتاب سه جلدی عصر اطلاعات صفحه ی 32 با اشاره به شهادت امام حسین ( ع) به عنوان هسته ی اصلی خلوص دینی ؛ نقل قولی از حسن البنا رهبر مؤ سس اخوان المسلمین در مصر که در 1949 به قتل رسید؛ آورده که بسیار مهم است:
« قرآن قانون ماست، پیامبر (ص) راهنمای ماست و مرگ برای تعظیم الله بزرگترین آرزوی ماست.»
2- اینکه بد کارکردی و ندانم کاری برخی از تصمیم گیران و مدیران اجرایی در بخش مربوط به جانبازان سرفراز باعث این طرز تلقی شده بقول حضرتعالی « پاکی وصداقت کار دست انسا ن میدهد » متاسفانه خسرانی غیر قابل جبران به اعتماد مردم بخصوص نسل نو ظهور و فرزندان من و شماست و این امری مهم است ...
3- مردم نجیب و با حیای کشور عزیز ما تمام و کمال قدر ایثار و فداکاری فرزندان غیور این آب و خاک در هنگامه هجوم ناجوانردانه ی دشمن در هنگامه ی دفاع مقدس را بخوبی می دانند ؛ اما به نظر می رسد برخی از متصدیان امور که اتفاقا در آن امتحان بسیار بسیا ر پیچیده نیز حضور داشتند امروز با نشستن بر مسند قدرت دچار سندروم خود باختگی در برابر چرب و شیرین دنیا شده اند؛ این قصه سر دراز دارد!!! و اینکه چرا اینطور شده را شاید بتوان از زبان سخنگوی وجدان فارسی؛ سعدی شیرازی گفت:
این که مسکین است اگر قادر شود
بس خیانت ها از او صادر شود
گربه ی محروم اگر پر داشتی
تخم گنجشک از زمین برداشتی
[ آن دو شاخ گاو اگر خر داشتی
یک شکم در آدمی نگذاشتی ]
***
آری شاید اینچنین باشد برادر! الله و اعلم
***
دوام دولت اندر حق شناسی است
زوال نعمت اندر نا سپاسی است

4- معلوم نیست چرا روال در مان مجروحین جنگی درهمه ی دنیا ؛ در کشور ما بدرستی اعمال نمی شه ؛ این واقعا سؤال مهمیه ؛ بسیاری از مشکلات دوستان عزیز جانباز واقعا حل شدنیه!!! اگه حیف میل بیت المال و ندانم کاریها و شاید هم اختلا س بزاره ؛ اصلا پسندیده نیست مثلا کسی که در سال 1361 در عملیات رمضان جانباز شده ( قطع نخاع، بصیر، قطع دو تا دست ، موج گرفتگی ؛ ... ) تا امروز یعنی چهار دهه ( چهل سال ) مشکل درمان ریشه دار در بروکراسی اداری داشته باشه ؛ این دیگه نوبرشه والا ...
5- بگذریم ؛ بهتره یه بار دیگه بریم سراغ سعدی شیراز :
الا ای نیک رای نیک تدبیر
جوانمرد و جوان طبع و جهانگیر
شنیدم قصه های دلفروزت
مبارک باد سال و ماه وروزت
ندانستند قدر فضل و رأیت
و گرنه سر نهادندی به پایت
بدی کردند و نیکی باتن خویش
تو نیکو کار باش و بد میاندیش

که صد البته شما و سایر دوستان عزیز جانباز همینطور هستین !!! ، توفیق این را نداشتم که از بچه های لشگر ۷۷ امام رضا ( ع) باشم که جانم فدای نامش ؛ و یا از بچه های اقا مهدی قم باشم ؛ اما با افتخار و شرف در قسمتی دیگر از لیستِ نام پر آوازه ی شما دوستان عزیز جای دارم ...

در این ایام پر خیر و برکت ماه خدا ؛ بهترینها را از ذات اقدس الهی برایت آرزومندم
با تمدید ارادت و احترام و مهر
با سپاس بیکران از فاش نیوزی های صبور و مهربان؛ اجرکم عندالله
آقای دکتر سید مهدی عزیز سلام وارادت دست مریزاد قلم روانتان پایدار فرقی نمی کنه که درلیست کدام گروه یاگردان لشگر تشریف داشتید مهم دل بزرگ وشیر منشانه اتان از شروع که بغض ها بقول خودشان سعادت نصیبشان نبوده تا به امروز بوده اید و فعلا نیز در قلب جانبازان جا دارید مخلص وارادتمندتان ناصر
بانام و یاد خدا
عزیز دل برادر، جناب آقای نا صر تهرانی سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
از بزر گواری و محبت شما کمال تشکر را دارم.
در رابطه با نوشته ی اخیر حضرتعالی اشاره یکی دو نکته ضروری است:
1- این قشر نه تنها به هیچ روی ضعیف نیست ؛ بلکه در عمل ثابت کرده که ذات اقدس الهی در عصر حاضر از او قدرتمند تر نیافریده است ؛ چراکه: جرآت و شهامت بالاترین موهبت الهی بود که همگان در کردار و رفتار او در هنگامه ی دفاع مقدس نظاره کردند ...
2- ضعیف آن دنیا پرستانی هستند که شآن و شرف و جایگاه ایثا ر و جهاد و شهادت را فهم نمی کنند ! و ضرورت حفظ این ظرفیت عظیم را در جهان پر تلاطم کنونی نمی توانند درک کنند ...

با احترام و مهر
التماس دعای بیش از پیش
جناب آقای دکتر حسینی عزیز سلام وارادت معروض میدارم این دید بلند و بزرگ منشانه شماست که به که به جامعه هدف را دارید فرمایش حضرتعالی به دیده منت ولی عزیز دل برادر فرمایش شما شامل حال امروز مان نیست وقتی تحت فشار باشی نمی تونی دختر بچه ای که انواع هدایائ که ازدشمنت به تو رسیده تو نیز ناخواسته ونادانسته باعث ورودش به دنیای فانی گردیده ای با قلب عمل باز وبرداشتن قسمتی از ریه اش که حاظر به ازدواج نیست حقم داره میگه بابا یکی بدبخت کنم که منو تو بیمارستانها بگردونه چون بابام مریض بود منم اینطورشدم نمی تونی با حلوا حلوا کردن دهنشو شیرین کنی اره بزرگوار قصه پرغصه خیلیا اینه التماس دعا ازشما بزرگوار وارزوی سلامتی براخانواده محترم
با نام و یاد خدا
سلام عزیز دل برادر ؛ و رحمت الله و برکاته و العافیه ( ادامه بدم یاکافیه ...)
یکی از مهمترین مسائلی که مورد غفلت تصمیم گیران و بر نامه ریزان نسبت به مسائل جانبازان سر افراز قرار گرفته همینه که شما به زیبایی و کریمانه بیان فرمودی:
( انواع هدایایی که ازدشمنت به تو رسیده ... )
عقلانیت سیاسی و وجدان و دین و انصاف حکم می کنه که متولیان امور حد اقل شرایط خانواده های صبور و گرانقدر این عزیزان را در نظر بگیرند. این امر علاوه بر تآثیر فرهنگی؛ نشان از درایت سیاسی و فهم دور اندیشانه داره ... اما دریغ از یک تدبیر مناسب وجامعه شناسانه و ...
تازه خود جانباز که حالا پا به سن گذاشته شرایط تجربه نشده ای را داره زندگی می کنه! متأسفانه متولیان امور جانبازان یا نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که در حالت عادی مثلا یک نفر که به شصت سالگی میرسه چه اقتضاعاتی داره و این امر ملیونها بار تجربه شده و تا حد ممکن تمهیداتی اندیشیده شده دگه طرح ضرورت سطح شیب دار و در معابر و اماکن عمومی و سرویس بهداشتی مناسب ؛ شبیه یه فکاهیه ...
اما حیا ت زیسته ی یک آسیب دیده ی جنگ با این وسعت؛ تازه برای اولین بار داره تو ی جامعه ی ایران اسلامی تجربه می شه ...
مخصوصا در زمینه ی خانواده و فرزند آوری و تربیت فرزند ...
دوگانگی عجیبی تو ذهن بخشی از فرزندان جامعه ی هدف ( و البته متأسفانه کم فرزند ...) داره شکل می گیره ؛ این امر بسیار آزار دهنده و خطر ناکه !! متولیان امور هم به نظر نمی رسه درکی از این موضوع داشته باشند ...
در همین راستا حد اقل دو مورد را که شخصا از دو صاحب نظر و استاد دانشگاه تهران شنیدم بیان می کنم بقول حضرتعلی شاید به گوش یکی برسه:
- دوره ی دانشجویی مقطع کارشناسی ( اواخر دهه ی60 و اوایل دهه 70) استاد ... که درس انقلاب اسلامی رو ارائه می کرد و اتفاقا وابستگی عاطفی هم به نظام جمهوری اسلامی داشت نظرش این بود که یکی از بحران های اجتماعی در آینده بدست خود فرزندان ایثار گران ( کا اون موقع اغلب هفت هشت ساله بودن ) ممکن است بوجود بیاد؛ البته بر این نظر نقدهای بنیادین مطرح بود و هست ...
- پیش از دفاع از رساله ی دکتری که برای مشورت با استاد برجستجه ی درس روش تحقیق ( دانشکده ی حقوق و علوم سیاسی ) به اطاق ایشان رفته بودم و بزرگوارانه و صبورانه مدت زیادی وقت گذاشت و راجع به مسائل مختلف جامعه ی امروز ایران صحبت کردیم از جمله اینکه فرمودن استاد راهنمای پژوهشی با این عنوان که چرا در مواردی فرزندان خانواده ی ایثار گری نسبتشان را پنهان می کنند ... ؛ است و اینکه دردانشگاه یکی از استانهای شمالی دانشجویی دارد که فرزند شهید است اما حاضر نیست با افتخار این موضوع را به دوستاش بگه ...
هرچند با تأکید باید گفت که به هیچ رو این دو نظر قابل تعمیم به کل جامعه ی ایثار گری نیست ؛ اما حکایت از عدم ارزیابی درست سیاستهای بکار گرفته شده در طول این چهار دهه نسبت به این خانواده ی بزرگ ؛ نجیب و ارزشمند وسمبل غیرت دینی در عصر حاضر دارد ...
بدیهی است که بسیاری از مشکلات با اندکی تدبیر حل شدنیه:
درختی که اکنون گرفتست پای
به نیروی شخصی برآید زجای
وگر همچنان روزگاری هلی
به گردونش از بیخ برنگسلی
سرچشمه شاید گرفتن به بیل
چوپرشد نشاید گذشتن به پیل

با تشکر بسیار از تداوم تبادل اندیشه
با سپاس بیکران از زحمات دوستان عزیز در حسینیه ی فاش نیوز
جناب آقای دکتر سید مهدی ضابطی جانبازوفرزند دلاور شهید عزیز گرانقدر وگران مایه افتخار داشتم که با بحث تآملی نظری براین ماه مبارک باعث آشنائیمان گردید خداوند عزوجل افتخار خدمت گذاری به جامعه فراموش شده مظلوم ایثار را بردوش بلند قامتت قرار داده خدمتی که زبان ازبیانش عاجز است وهمت والا می‌طلبد پس مواظب باش تا افراد کوته بین وضعیف النفس درادامه این راه پر پیچ خم بر اراده پولادینتان درخدمت به جامعه هدف دچار دودلی نگردی قرض تآئین تکلیف نیست بلکه دل نگرانی حقیر میباشد اگر اجازه فرمائید نکاتی خدمتتان معروض میدارم قدر عزیزانی که نا امید ازهر کجا بقول آقای علیزاده به آنجا به پناه آمده اند و تا حد امکان فریاد رسیتان را با دوستانی چون آقای علیزاده ودیگر دوستان بزرگوار ی که اهل عملند نه قصه باف همچون آقای قنبری وفا رساتر فرمائید حدودآ دو سال است که از خانه بیرون نرفته ام وقت کافی داشتم که نظریه همه عزیزان ایثارگر را مرور نمایم که همه درد بود رنج که بادیدنشان از آقا مهدی عزیز که خانه اش را بخاطر بی عرضگی وبی مسئولیتی مسئولان قبلی بنیاد از دست داده یا اقا بهروز فرزنددلیری که نمی دانست بعد شهادتش چه بر سر خانوادش خواهد آمد دیگر تحمل این هم زجر نابرابری وبی عرضگی مسعولین انتصابی که به جای تخصص فرد وشایستگیش متعهد بودن را ملاک قراردادن قافل از اینکه همین انتخاب نابجامثاعلی همچون هزاران مهدی ها وبهروزها بوجود آورده ودر صورت عدم تغییر رویکرد در تصمیم گیری های غلط شاهد دردهای خواهیم بود که غیر قابل برگشت پس اگر اجازه فرمائید از حظور گلتان هرچند دراین مدت نجابت وشرافت خیلی ها درر فتنم تاثیر گذار هستند مرخص میشوم چون دیگر ظرفیت پذیرش این همه درد که تک تکشان دروجدانم فریاد دادرسی سر میدهند را ندارم بقول سرور عزیزیزم جناب آقای علیزاده عزیز. سبوی من همانند سبوی شما ظرفیت بی انتها ندارد و من الله التوفیق
با نام و یاد خدا
جناب آقای ظابطی؛ رستم سیستان و عزیز دل برادر ( و همسفر حج سال 86 ... اگر حافظه درست یاری کرده باشد! )
از اظهار لطف و محبت و عنایت به مطلب اینجانب ؛ بی نهایت سپاسگزارم,
- در ابتدا به رسم ادب با یاد آوری کلام دلنشین پیر و جلودارمان امام راحل که فرمودند خانواده های شهدا چشم و چراغ ملتند؛ ارادت و احترامم را به حضرتعالی و سایر باز ماندگان دلیر مردانِ با غیرتی که نماز عشق خواندند و رهی جانانه پیمودند؛ اعلام می دارم.
- سپس درود می فرستم به دوستان فاش نیوزی که در این غوغا و توفان رسانه های نوپدید؛ پناگاه و شرایطی را فراهم کرده اند که مطالب بسیار ارزشمندی که حضرتعالی و سایر دوستان عزیز جانبازمان چون قنبری وفا ، کاووسی، دکتر فشارکی، دکتر رضا کریمی و ... که همگی از روی صدق و درد شناسی و خیرخواهی است بقول آرنت به جهان فرستاده شود و عمومی گردد ...
- چه کسی بهتر از حضرتعالی که در ادامه ی راه پدر بزرگوار شهیدتان ؛ بخش مهمی از سلامتی و عمر و زندگی خود را برای اعتلا و بازسازی تمدن اسلامی در عصر پدیداری نومشرکین! گذاشتی، بهتر می تواندمشکلات و موانع حاصل از تصمیم گیریهای غلط را گوش زد کند ...
- جامعه شناسی شناخت به ما می گوید که علی رغم جنبه های چند وجهی، در اراده ی خیر بسان یک ارکستر عظیم، هر چیز و هرکس، به جا، به موقع، و به اندازه نقش خود را دارد ؛ عدم هارمونی ، برای زیبایی و کار آمدی و تأثیر کوتاه مدت و دراز مدت قطعه، مخاطره آمیز است و نمی توان و نباید نقش هیچ چیز و هیچ کس حتی"سکوت" و تماشا چیان را نادیده گرفت ...
- شنیدن مشکلی که برای ( آقا مهدی عزیز که خانه اش را با بی مسئولیتی برخی متولیان امور جانبازان از دست داده یا اقا بهروز فرزند دلیری که نمی دانست بعد شهادتش چه بر سر خانوادش خواهد آمد ) به راستی که استخوان سوز است ... امید است که به گوش مسؤلان برسد و انشا ءلله در این ماه مبارک رمضان چاره ای اندیشیده شود و گره ای از کاری باز شود ...
- نهاد مقدس خانواده و بویژه پروانه های صمیم یعنی همسران جانباز؛ بنا بر دیده ها و شنیده ها در حال حاضر بیشترین مشکلات روحی و روانی و جسمانی را تحمل می کنند. نیروهای یاور و محرم پیشین یا مثل خود جانباز پابه سن گذاشته و نای و توان زیادی ندارند و یا ... ؛ شایسته نیست سرگرم شدن متولیان امور جانبازان به برخی از مسایل حاشیه ای باعث شود از توجه عمیق به این امر غافل شوند. خدارا خوش نمی آید که ایثارو فداکاری بی نظیر آنها ( همسران جانباز ) در مواردی برایشان پشیمانی بیاورد !!!

با تجدید احترام و مهر
التماس دعا در ایام سحر و افطار و شبهای قدر
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi