شناسه خبر : 101920
یکشنبه 25 تير 1402 , 10:41
اشتراک گذاری در :
عکس روز

فرصت

فاش نیوز - شبی در ماه محرم، من و یدالله از سرکار کشاورزی به خانه برمی‌گشتیم. بین راه که می‌آمدیم، هیئتی در مسجد مشغول عزاداری بود. برادرم گفت: «بیا بریم و عزاداری کنیم.»
تمام بدنم از کار درد می‌کرد، گفتم: «می‌بینی که خسته‌م و نمی‌تونم بیام.» یک‌باره دستم را گرفت و گفت: «حیف هست که این فرصت‌ها رو از دست بدیم؛ چون خیلی کم پیش می‌آید.» و مرا به مسجد برد!
با چه شور و حالی در مراسم شرکت کردیم. بعد از عزاداری نه‌تنها خسته نبودم، بلکه روحیه بسیار خوبی پیدا کردم و از او تشکر کردم که حال و هوایم آن‌قدر عوض شد... 
خاطره‌ای از شهید یدالله ناظمی نژاد
راوی: غلامحسین ناظمی نژاد، برادر شهید

 

* مریم عرفانیان

منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi