شناسه خبر : 104292
دوشنبه 17 مهر 1402 , 08:51
اشتراک گذاری در :
عکس روز

شبی که عطر نارنج برای حاج‌حسین همدانی آزاردهنده بود

فاش نیوز - حاج حسین ساعت ۲ شب به خانه آمد، سفره شام را باز کردم، چشمش که به نارنج‌های قاچ‌شده افتاد، گفت: «میل ندارم، از بس صحنه‌های دردآور دیدم، اشتهایم کور شده!»

شبی که عطر نارنج برای حاج‌حسین همدانی آزاردهنده بود

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، امروز هشتمین سالروز شهادت سردار شهید «حاج حسین همدانی» است. فرمانده‌ای که از پایه‌گذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تا آخرین روز در جبهه‌های جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران ایستاد. بعد از هشت سال دفاع مقدس هم مسئولیت‌های متعددی در سپاه و بسیج از جمله فرماندهی سپاه حضرت محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ را بر عهده گرفت. زمانی هم که تروریست‌های تکفیری سوریه را به خاک و خون می‌کشیدند، راهی سوریه شد و سرانجام سردار  در ۱۶ مهر ماه سال ۹۴  در حین انجام مأموریت  به شهادت رسید.

کتاب «خداحافظ سالار» روایت همسر شهید حاج حسین همدانی است که در بخشی از کتاب به حضور این شهید با خانواده در سوریه اشاره دارد. این روایت همسر شهید همدانی را در ادامه می‌خوانیم.

شب تا ساعت ۲ چشمم به در بود که حسین خسته و کوفته با چشمان سرخی که انگار کاسه خون بودند، وارد خانه شد. شام نخورده بود، شامش را آوردم، گفتم: «کجا بودی؟ نگرانت شدیم.» گفت: «تا حالا با حاج قاسم بودیم و به خطوط سرکشی می‌کردیم.»

سفره شام را باز کردم. چشمش که به نارنج‌های قاچ‌شده افتاد، گفت: «میل ندارم. از بس صحنه‌های درآور دیدم اشتهام کور شده! مردم بی‌خانمان از ترس هجوم مسلحین خونه و زندگیشونو رها کردن و سر به بیابون گذاشتن. چقدر پرتقال و نارنج زیر درخت‌ها ریخته و خراب شده. حتی حیوون‌های خونگی هم آب و غذا ندارن. دست و پاشون قطع شده یا از گرسنگی مردن.» گفتم: «ضعیف شدی، اگه از غذا بیفتی نمی‌تونی ادامه بدی!» گفت: «یه کم سوپ درست کن فردا ببرم سرکار.»

من خوش خیال فکر می‌کردم حسین دلش سوپ خواسته است که از این غذا نمی‌خورد، برای همین گفتم: «حالا این غذا رو بخور فردا برات سوپ درست می‌کنم!» جواب داد: «سوپ رو فردا درست کن، محافظم سرماخورده و تب و لرز شدیدی داره. باهم می‌خوریم.»

این را گفت و دراز کشید و خوابش برد. برق هم رفت و فن کویل خاموش شد. هوا خیلی سرد بود. دو تا پتوی ضخیم روی حسین انداختم. کنارش نشستم و برای سلامتی‌اش دعای توسل خواندم.

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi