شنبه 29 مهر 1402 , 15:11
راوی کتاب «مجتبی»:
جانبازان برای ثبت خاطرات خود دست به قلم شوند
برای ثبت حماسههای قهرمانان ملی و صدور آن به جبهه مقاومت اسلامی در دیگر کشورها مثل فلسطین حتما بودجه و امکانات نیاز است؛ اما سوال این است که بنیاد شهید تاکنون...
فاش نیوز - راوی کتاب «مجتبی» در مراسم رونمایی از کتاب خاطرات خود بر ضرورت ثبت وضبط خاطرات جانبازان به قلم خودشان تاکید کرد و گفت: آثار تولید شده به این ترتیب میتواند پرچمدار انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به جبهههای مقاومت اسلامی در خارج از مرزهای کشور نیز باشد.
مجتبی شاکری، جانباز روشندل و دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی در این مراسم که به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران و با حضور جمعی از جانبازان روشندل به مناسبت روز عصای سفید برگزار شد، ضمن ابراز شعف از اخبار نبرد با صهیونیستها در غزه و حملات پی در پی گردانهای القسام، گفت: دلهای ما با شنیدن این اخبار به آن سرزمین پرواز میکند و آرزوی همه ماست که در خط مقدم این جبهه نفس به نفس رزمندگان فلسطین حضور داشته باشیم.
وی در ادامه بر ضرورت ثبت روایات مستند از زندگی جانبازان تاکید کرد و گفت: ما باید از سرمایه بزرگ خود یعنی جانبازی که به منزله یک گنج است، سخن بگوییم؛ کمااینکه رهبر انقلاب نیز بر ضرورت شکوفا شدن این سرمایه و متمتع شدن همه اقشار جامعه از آن تاکید و مکرر دعوت کردهاند که از خانوادههای شهدا و جانبازان روایت و آثار هنری در این حوزه تولید شود.
شاکری با بیان اینکه همین الان به واسطه نبرد نیروهای مقاومت با دشمن صهیونیستی، عده زیادی در فلسطین شهید ، نابینا، قطع نخاع و به طور کلی به انواع جانبازی نائل شدهاند، گفت: برای اینکه این افراد و خانواده آنها با پدیده جانبازی انس برقرار و بر سختیهای آن غلبه پیدا کنند، حتما لازم است کسانی که زودتر چنین تجربهای پیدا کردهاند با بیان تجربیات خود به آنها کمک کنند. در غیر این صورت سالها آزمون و خطا لازم است تا فرد و خانواده جانباز بتوانند به تعادل دست پیدا کنند.
دبیرکل جمعیت جانبازان بر ضرورت ورود بنیاد شهید به ثبت و ضبط خاطرات زندگی جانبازان و خانواده آنها تاکید کرد و گفت: این امکانی است که بنیاد شهید به واسطه بودجههای فرهنگی که در اختیار دارد، سهم آن را رعایت نکرده است. برای ثبت حماسههای قهرمانان ملی و صدور آن به جبهه مقاومت اسلامی در دیگر کشورها مثل فلسطین حتما بودجه و امکانات نیاز است؛ اما سوال این است که بنیاد شهید تاکنون چند کتاب ترجمه شده از خاطرات جانبازان تولید و برای ملتهای دیگر ترجمه کرده است؟ من تاکنون آثار ترجمه شده در این حوزه ندیدهام.
وی خاطرنشان کرد: من به واسطه مسوولیتهای فرهنگی گوناگونی که پیش از این داشتهام، توصیههای مهم رهبری در این حوزه را شنیدهام؛ ایشان باور دارند که جانبازان به واسطه اینکه خود در میانه معرکه بودهاند باید دست به قلم شوند و حتما در این صورت بهتر و با انتقال حس کاملتری میتوانند آنچه بر آنها گذشته است را انتقال دهند. در مورد همسران و خانوادههای شهدا و جانبازان نیز چنین است.
راوی و قهرمان کتاب «مجتبی» در ادامه به نقل قولی از علامه حسنزاده آملی درباره مقام همسران جانبازان پرداخت و با تاکید بر ضرورت پرداختن به جایگاه آنها در آثار ادبی و هنری، گفت: ایشان در یک جلسه صمیمانه با جانبازان تاکید کردند که نمیتوانند از مقام همسران جانبازان سخن بگوید و در وصف آن فقط تاکید کردند که ملکوت شما را کسی نمیتواند درک کند و چلهنشینی عرفا در برابر مقام شما ناچیز است. شاکری با بیان اینکه در نمایش مقام همسران جانبازان کوتاهی شده است، گفت: حتما بنیاد شهید به تنهایی نمیتواند این کاستی را جبران کند و همه باید با نهضت نوشتن پرچمداری کنیم و به تولید محتوا در این حوزه کمک کنیم.
وی ادامه داد: من از زمانی که این دیدگاه رهبری درباره ضرورت دست به قلم بودن جانبازان را شنیدم، تلاش کردم خاطرات خود را مکتوب کنم و از سال 96 به بعد نیز با همه مشقاتی که پیدا کردم وقت مشترک بنده و همسر یا دیگر اعضای خانوادهام برای نوشتن یادداشتهای روزانه صرف شده و هر روز یادداشتنویسی کردهام. کتابی که اکنون با عنوان مجتبی منتشر شده است نیز مروری بر زندگی بنده از بدو تولد تا سال 80 است که بقیه آن در مجلد دیگری در آینده گردآوری خواهد شد.
شاکری از تولید نسخه صوتی این اثر نیز در آینده نزدیک خبر داد تا روشندلان نیز مخاطب آن باشند و افزود: طی بیش از دو دهه یادداشتنویسی اکنون به بیستوششمین دفتر 200 برگ رسیدهام و توصیه میکنم همه جانبازان با قدر دانستن مقام و جایگاه خود، به این ترتیب تجربیات خود را ثبت و ضبط کنند. وی در پایان با تاکید بر اینکه سطر سطر این کتاب را خود نوشته و حتی ویرایش آن را نیز خودم انجام دادهام، ضمن استقبال از دریافت دیدگاههای خوانندگان کتاب ابراز امیدواری کرد به زودی در مراسم مشابه دیگری از کتب خاطرات همسران شهدا و جانبازان رونمایی و این آثار انتقال فرهنگ ایثار و شهادت به جبهه مقاومت فلسطین که درگیر نبردی تمام عیار با دشمن صهیونیستی است را پرچمداری میکند.
فرمایش شما روی چشم ، ولی باور بفرمایید جانبازان با این همه بی وفایی و بی مهری مسئولین و مشکلاتی بی شماری که دامنگیر این قشر شده، هیچ دل و دماغی ندارن...
مگر اینکه مورد عنایت و لطف ویژه آقایون حضرات قرار گرفته باشن و دردی نداشته باشن که دست به قلم بشن !!!!
از بیمه و بهداشت درمان،یا خودرو بگذریم. از نقش آفرینی و جایگاه جانبازان و اسرا یا ماندگاری سیاستمداران و بازنشسته های نورچشمی سپاه در بدنه نظام...
بگذریم جناب عالی چند ساله بر صندلی کذا تکیه کرده اید
محسن:
محسن:
محسن:
سلام و عرض ادب و احترام لطفا متن ذیل را بدقت مطالعه کنید،قبلا هم کمی برایتان گفتم ،نمیخوام خدای ناکرده اتفاق ناخوشایندی در آینده بوجود بیاد،متن ذیل نه تهدید است نه گردن کلفتی یا هر چیز دیگری ،واقعیت محض است، ممنونم که مطالعه میکنید، و تشکر میکنم از همکاری تان وپیگیری تان در خصوص رتبه بندی بنده ،
من یه جانباز ۷۰ درصدم متولد۴۸ از سال ۶۴ تا اطلاع ثانوی(مرگ) درجنگم هفته گذشته یه خمپاره خورد خونه ما سومین یا چهادمین tvکه تازه خریده بودیم از وسط شکسته شد، اورژانس آمد کسانی که از این انفجار غش کرده بودن را فقط یه آرامش بخش زد ،چند روز بعدش یه نارنجک افتاد توی خونه مان شیشه پارگینگ شکست، درب حمام درب چوبی های خانه ، ترکش خورد و آسیب دید انفجار های پیاپی و بمب باران های مکرر هنوز برای من و خانواده ام تمام نشده، بدنم زخم ومملو از ترکش، و گاهی قدرت انفجارها اینقدر زیاد است که برخی از آقایان به اصطلاح مسئول هم پر ترکش ها گرفته آنها، امثال شهردار سقایی نزاد ،جشنواره شهید زین الدین احمد حاجی زاده،اخوان، مسگری و شورای قم،ایثارگران سپاه قم،شکسته شدن شیشه های اداره پست،و درمانگاه سپاه قم ، من هنوز در جنگم ، عصا، پای آهنین، قرص ، امپول ، کپسول و اکسیژن، الکل ،بتادین،و۰۰۰ جز ادوات جنگی من ، بیمارستان پادگان من،پزشک و دکتر و پرستار ارشد من ، خانه من سنگر من زن و بچه من نیروی خدماتی سنگر من،، من سرباز وطنم، من در جبهه جنگم ، در محاصره دشمن های گوناگون م ،سپاه پاسداران ،بیمه دی ، آموزش و پرورش ، بنیاد شهید، لشگر ۱۷ ع ، ستاد کل نیروهای مسلح، من سرباز وطن م ، هنوز در جنگ م ، هر جا که باشم همانجا برای خودش بالقوه برایم میدان جنگ است،ممکنه و محتمل هست که شدت انفجار و بمب باران جنگ دامن اداره ناحیه یک را بگیرد،لذا خواهشمندم شما فرض کنید من فوت کردم ،طبق قانون کشور جانباز ۷۰ درصد فوتی میگن شهید و رتبه ۵ بهش تعلق میگیره، دیگه خودتون هر جور صلاح میدونید ،آقای صادق خانی حکم رتبه بندی من چی شد؟؟؟
مدیر کل است همان روز که به شما پیام دادم و شما جواب ندادید، شاید هم اجازه نداشتید از استاندار ، گرفتم،،از دفتر مدیر کل تماس گرفتن گفتن، ادرس بدید مدیر کل میخواهد با شما در منزل دیدار کنند ،بنا به دلایل قبول نکردم، لطفا حداکثر تا ۲۰ بهمن وضیعت رتبه منو مشخص کنید
در جائی خواندم که ، تاریخ نویسان برای تاریخ نمی نویسند، می نویسند تا خود را در تاریخ ماندگار کنند.
همه ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ! ،
ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ
خدایا به وحدانیتت به یگانگی ات قسم ات می دهم کمکم کن خاطرات جبهه ام را تمام کنم. آمین یا رب العالمین
جانبازان عزیز همت نمی کنند خاطراتشان را به زبان ساده برای یک خاطره نویس تعریف کنند، تا او برایشان بنویسد، شما توقع دارید خودشان دست به قلم شوند؟!
بسمه تعالی سلام علیکم؛ ریاست محترم بنیاد شهید وامور ایثارگران جناب آقای دکتر قاضی زاده هاشمی و مسئولین مربوطه، ضمن عرض تسلیت ایام اربعین حسسینی و دهه آخر ماه صفر، خواستم درد دلی و مطالبی با مسئولین مربوطه علی الخصوص افرادی که به نام شهدا و ایثارگران ارتزاق می کنند داشته باشم.
بنده جانباز 15 درصد اعصاب وروان بنا به تشخیص دکترین عزیز که به مصلحت بنیاد هست تشخیص داده شده ام. در عین حالی که از اول مجروحیت که بر اثر اصابت موج انفجار و پرتاب شدن از بالای کوه به دره که آسیب جدی به پا و کمروارد شده و آن همه مشکلات روحی و روانی که با قرص درمان می شویم و با گذشت 34سال الان هم شب ها کابوس و هراس ... هست و خیلی از شب ها زبان ولب های خود را به شدت گاز گرفتن وبر اثر آن درد ورنج تحمل کردن است و همچنین عارضه سقوط به دره درد کمر پا کشیدن وعدم توانایی ها و مشکلات دیگر که می دانم حوصله شنیدن ندارید میگذرم.
جناب مسئول ((پروانه سوخت شمع فروریخت شب گذشت)) ان شالله در عالم قیامت در محضر مولا و اماممان حضرت امام خمینی ره و شهدا در پیشگاه خداوند متعال خواهیم بود. اگر برخی از شماها باور ندارید، ما برحسب باورمان قدم بر داشتیم وب ر آن استواریم. با توجه به اینکه از این نامه ها خیلی دریافت کردید و ذهنتان پر است و حوصله خواندن هم ندارید اما لازم دانستم چند مطلب را یاد آوری و پیشنهاد کنم.
1 – در تعیین درصد جانبازی عوارض قرصهاوسایر موارد را در نظر به گیرید چون تمام داروها عوارض دارند.
2 – در گروه اعصاب وروان صرف آن نیست بلکه دردها و مشکلات ناشی از آن فرد را مبنلا به دردهای دیگر به تروئید، دیابت، فشار خون و... مبنلا می کند، درتعین درصد لحاظ گردد.
3- خیلی از جانبازان و ایثارگران کمتر از25درصد نتوانستن ادامه تحصیل دهند فرصت را با پرداخت شهریه به خود این عزیزان برگردانید.
4- ایثارگران و جانبازان توانایی پول پرداختن ندارند دکتر بروند و دارو تهیه کنند. با دکترین متخصص و داروخانه ها و مراکز توانبخشی خودتان قرارداد ببندید و با بیمارستان های دولتی خصوصا که وزیر محترم بهداشت درمان انسان متدین است.
5 – نمایندگان محترم مجلس را مجاب کنید طرح تسری 25درصد را تصویب کنند.
حالا شما دستتان توی دست مسولان بود خاطرات شما چاپ شد، دیگه نفرمایید جانبازان همت نمی کنند خاطرات خود را بگویند یا نمی نویسند.
اگر راست می گویید خاطرات هر رزمنده را به نام خودش چاپ کنید. خاطرات حاضر و آماده را می برند به نام خود چاپ می کنند. . کسانی اسم خودشان را نویسنده می دانند و از طریق حمایت ارگانها صاحب چاپ دهها کتاب می شوند که نمی دانند هر جمله یک واحد معنایی یعنی چه ...همین که کل کتاب تایپ و تنظیم شد . می برند به اسم مطالعه . تهش می گن باید یک نویسنده از خودشان کتاب را بخواند . هوو می ذارند کنار اسمت. هر چه می زنیم توی سرمان که آقا بخدا این ویرایش نهایی من نیست . شما گفتید فایل را بده بخوانیم . نگفتید ...
بدرک...
اینا چیه که من حرص بخورم . گفتم تو
بگرد دنبال پرتقال فروش
واقعا جای تاسف است .
ببرید نوش جانتان . خاک تو سر من .