شناسه خبر : 108187
دوشنبه 16 بهمن 1402 , 12:13
اشتراک گذاری در :
عکس روز

پیروزی انقلاب، دمیدن روح تازه به جهانِ بی روح

پیوند سیاست و معنویت و رویکرد به مذهب، به مثابه "آخرین امیدِ ایرانیان برای پاسداری از میراث تمدنی کهن" چشم اندازی زیبا از زندگی و آزادی ترسیم کرد...

فاش نیوز - پیوند سیاست و معنویت و رویکرد به مذهب، به مثابه "آخرین امیدِ ایرانیان برای پاسداری از میراث تمدنی کهن"  چشم اندازی زیبا از زندگی و آزادی ترسیم کرد.

بنا بر قولِ ناظران باریک بین، پیروزی انقلاب اسلامی و «شیفتگی به دین و معنویت» به ویژه در نسل جوان در اوایل دهه ی 60 درجامعه ی ایرانی «بیشتر به یک معجزه می مانست. »

دو  جنبه ی مهمترِ این اعجاز عبارتند از:

  •  ظرفیت بی نظیر فقه سیاسی- علم الحکومه
  • نظریه ی جمهوری اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه

هرچند درباره ی این نظریه و قابلیت تبیینی و نظریِ آن، آثار بسیاری نوشته شده؛ اما نسبت به دو مورد ذیل کمتر گفتگو شده است:

اول: تناسب این نظریه با تحول دیجیتال

دوم: ترسیم نقشه ی راه و تشریح برنامه های آن

در این جستار، با بهره گیری از تعریف سیاست با خوانش «کوئینسی رایت»  "هنر دستیابی به اهداف گروهی"  را  در همگرایی ایرانیان نشان می دهیم.

هدف، فتح باب، برای به میان کشیدن بحث از موضوع " ولایت فقیه و رهبری سیاسی - دینی " در عصر دیجیتال است.

از حیث تاریخی نیز، پس از رحلت رسول اکرم(ص)نخستین مسئله ی بسیار مهم «رهبری سیاسی -دینی امت مسلمان بود. »

مفروض است:

هر چند نظریه ی ولایت فقیه؛ از همان ابتدای استقرار، با تفسیرهای متفاوت روبرو شد، اما برای رسیدن به سر منزل مقصود؛ باید بر رهیافت و روش امام خمینی(ره) رفت.

نقطه ی عزیمت، مفهوم ولایت فقیه و حکمرانی دینی در اندیشه ی امام خمینی(ره) است.

فرضیه

الف: از اصول بنیادین اندیشه ی دینی، ضرورت امرفضیلت برای حکمران است.

ب: تفکر غربی برای بطلان ارزش های مقدس؛ به حکّام "آموزش ناپرهیزگاری" می دهد.

ج:  در جامعه ی ایرانی، حاکمان ناپرهیزگار، موجب زوال اندیشه ی سیاسی شدند.

 

بنیانگذاری یک نظام سیاسی برای اولین بار و مطابق با اندیشه ی شیعه،  در ایران جدید آثار و پیامدهای گسترده  ای بدنبال داشت.

علی رغم "پَرِ پرواز دادن به اندیشه" و باز نویسی تاریخ سیاسی و اجتماعی و ایجاد تغییر و  تحول در سبک زندگی؛ اما امروز در اندیشه و انگیزه ی معدودی از نسل وب، این نظام به چالش طلبیده می شود.

  گسترشِ نوعی "زندگی مصنوعی[1]"  در بین فرزندان، والدین ایرانی را نگران می سازد. زیرا این مدل از زندگانی، ارزشها و هنجار ها  را در «پیشگاه خدایان هوش مصنوعی» ذبح می کند.

حال که غولِ تحریفِ تاریخِ معاصر از چراغ جادوی دیجیتال بیرون آمده، باید دلیل بیزاری مردم سربلند ایران از حکومت ناروای طاغوت را تبیین علمی کرد؛ و آنگاه شادمانه به تماشای «نگاه تیز بین، و اندیشه ی بلندپرواز، و عقل پر برکت» فرزندان ایران زمین نشست.

 سپس برای جسارتِ واقع گرایی، و شهامتِ حق پذیری، و فراست آنها "اِن یَکاد" خواند؛ البته بعد از دود کردنِ اسپند!

 با این تبیین، و ارائه ی مستندات، رخداد ی که موجب "بازگشت گسترده به دین داری" شد؛ در شبکه ای از روابط و وقایع قرار داده می شود؛ به نحوی که با مشاهده ی بعضی از اجزاء آن شبکه؛ می توان به کَمُّ و کیفِ بقیه! پی برد.

 به عنوان مثال، ابتدا به این جمله ی واضح و صریح در اندیشه ی امام بنگرید:

«هیچ حاکمی حق ندارد بر خلاف مقررات و قانون شرع، قدمی بردارد. »

به قول «فرگه» «اندیشه ی فی نفسه نامحسوس، جامه ی محسوس جمله را به تن کرده و قابل فهم شده است. (خالقی؛ قدرت، زبان، زندگی روزمره... ، ص74)»

 

از آنجا که هرجمله یک اندیشه را بیان می کند؛ در جمله ی فوق؛ خودِ مقررات و قانون شرع؛ به عنوان یک نهاد ناظر، بر عملکرد حاکم عمل خواهند کرد... .

حال، در سرنوشت حاکمی تأمل کنید که درک درستی از نهاد ناظر نداشت:

" «هنری کسینجر، از شاه، به عنوان هلندیِ سرگردانی در جستجوی یک ساحل، یاد کرد. (زونیس؛ شکست شاهانه... ، ص 2)» «... شاه اقرار کرده بود که دوست دارد مردم، قضاوت رضاشاه را برای او بکنند. (موسوی نیا؛ رئالیسم ایرانی... ، ص266)»

ولی چنان که «آبراهامیان» نگاشته «مردم از[رضا] شاه متنفرند، حتی گسترش جنگ[دوم جهانی] درایران را به بقای رژیم ترجیح خواهند داد... (ایران بین دو انقلاب، ص202)»"

صد البته که حقیقت بسیار پیچیده تر از این است. یعنی «امریکا، درباره ی شاه، غیر شرافتمندانه رفتارکرد؛ و خود، به دست آیت الله خمینی[ره] خرد شد. »

حاکمی خودستا که در فاصله ی سالهای 1328 تا 1356 سیزده بار به امریکا سفر کرد؛ "در رابطه اش با امریکا، احساس خود تحقیری وکسرِ شأن" داشت.

 با این وجود «به طور مداوم در شبکه های تلویزیونی آمریکا حاضر می شد و به امریکاییان درس نظم اجتماعی و صرفه جویی و تربیت کودک! می داد. » برای او رفتن به راه روش امریکایی و پیوستن به دلدار! اهمیت اساسی داشت.

 باز، گُلی به جمالِ پدرِ عصبانی با ظاهرخشن نظامی اش که یک بار اعلام کرد «باید شخصیت ایرانی قوی شود، ارزش خود را بشناسد تا بتواند در فکر و عمل مستقل شود. »

القصه، تدوین اصول مترقی قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ جامه ی عمل پوشیدن اندیشه ی والا و آرمان فرهنگی یک رهبردینیِ قدرتمند و مقتدر؛ بود. این قانون «حاکمیت ملی را از آنِ الله می‌داند. »

آن مهندسی ترین سند سیاسی  و آینه ی تمام نمای همرفتاری همدلانه، چیزی فراتر از «نابود سازی نهاد باستانی پادشاهی موروثی» را به عصر دیجیتال انعکاس می دهد. نشاندن دو اصل استقلال و آزادی در کنار اسلام؛ در حقیقت نمایانگر عزم جزم ایرانیان برای پاسداری از حاکمیت ملی می باشد؛ بنا بر این:

" حفظ این اصول وظیفه دولت و آحاد ملّت است. "

پر واضح است که هر  دین و آیینی، برای برقراری ارتباطِ درستِ جامعه با  امور قدسی، چارچوبی خاص دارد، و آن را از طریق مراسم و آدابی ویژه، تقویت می کند...

امروز برخی کارگزاران سیاسی تاجرپیشه و آزمند، با دسیسه چینی! از طریق شبکه های اجتماعی و هم سویی با " تَبَرُّج و تَبَختُر و شَغَب از دره ی سلیکون" به موبایلِ تک تک فرزندان ایران زمین، یک گذرگاه باز کرده اند:

یک سوی این گذرگاه محل تجمع کسانی است که خواهان انواعِ آزادیِ فضیلت گریز! هستند، آزادی ای که نام بردن از آن شرم را بر می انگیزد، نه درخور قلم نویسنده و نه در شأن مخاطبان بسیار عزیز و فهیم و فرهیخته است.

 در طرف دیگر، والدین ایرانی که وظیفه ی والدگری و فرزند پروری آنها به طرزی بی سابقه! دچار خدشه شده، جمع اند، و با حالتی بهت زده! حد اقل سه نگرانی عمده دارند:

  • نگرانی از گسستِ پیوندِ نوخانمان ها
  • نگرانی از نزولِ بلایِ موسوم به مقطوع نسل
  • نگرانی از ایجاد تغییر و تحول اجتماعیِ ناگهانی

در زیر بازارچه ی آن معبر نیز لجام گسیختگی قیمت ها و غم نان،  قال مقال ساز! شده اند.

به قول «هایدگر» «چه کسی می تواند این مصیبت را نادیده بگیرد؟ آیا نباید پیوند های موجود را حفظ و تحکیم کنیم؟»

تا فرصت باقی است متصدیان امور؛ باید ضمن بازگشت به خصال ایرانی و اسلامی «تَرکِ گفتار نموده، پی کاری گیرند!» یعنی سایبانی مناسب با مقتضیات این زمان برای نخستین نظام سیاسی مطابق با اندیشه ی شیعی؛ بسازند. چرا که «مِهرِ پیغمبر و آلش به زبان ناید راست / پای تاسر همه باید که قراری گیرند. »

خوشبختانه امروز، عملکرد و واقعیت شبکه های اجتماعی، ماهیت و ویژگی های آن گذرگاه کذایی را برای همگان تاحدود زیادی روشن ساخته است.

یعنی منطق درونی و دلیل ناکامی کسانی که تصمیم گرفتند ایده ی معنویت و فضیلت را به محاق بفرستند، اکنون بیش از پیش نمایان شده است.

در زیر چنان سایبانی، مردم درست ترین تصمیم را خواهند گرفت و هنرمندانه بلوغ سیاسی خود را برای  تحقق اهداف و تعیین سرنوشت، نشان خواهند داد.

البته باید اشاره کرد که هرچند در هنگامه ی تبعید بویژه مرحله ی اقامت در نوفل لوشاتو؛ امام همواره از جمهوری اسلامی به عنوان رژیم مطلوب نام می بردند، اما چنین رژیمی در آن زمان «هنوز خصلتی استعاری داشت و محتوی عینی آن چندان مشخص نبود. » ولی پس از پیروزی و رأی بیش از 98 درصدی؛ طیف های متنوع، از آن استقبال کردند:

«تحلیل و تقبیح کارکردها یا بدکارکردها، به عهده ی کسانی است که "تعلق خاطریِ به این رهیافت" و به طور کلی امروز و آینده زندگی مسلمانان، در شرایطِ کنونیِ جهان دارند. ( فیرحی؛ دین و دولت در عصر مدرن...، ج2ص172)»

نا گفته نماند که از یک سو «تقاضا های اجتماعیِ سر ریز شده » و از سوی دیگر «ناتوانی در درک و همراهی با جامعه ی شدیدا انقلابی» باعث شد تا اولین نخست وزیر[2]که «همواره از انقلابی گری پرهیز می کرد؛ خود و دو لتش را به" فولکس واگن نازک نارنجی" تشبیه کند که توان پاسخ گویی به مطالبات را ندارد»  و نقطه ی عزیمت برای ورود به منازعه ی فکری  و اختلاف نظری شد که تا امروز ادامه دارد... .

اکنون علی رغم تبدیل امر دیجیتال به ابزار اصلی ایجاد تغییر و تحول اجتماعی؛ بسیاری از شیوه های زندگانی تقلیدی از غرب و سیاست آن نکوهش می شود.

نتیجه ی منطقی بحث حاضر این است که به تدریج "داستان خدایان هوش مصنوعی" هر چند تخیلی در تمام زمینه ها  از هنرو موسیقی و داستان های طرفدار نوشته! تا سیستم اتوماسیون و الگوریتم خرافات:

 اگر  فلان ساعت بیدارشی، این را بپوشی، فلان جمله رو بگویی! خدایان هوش مصنوعی از تو مراقبت خواهند کرد، »  را برای بخش گسترده ای از فرزندان ایران زمین باورپذیر می سازد؛ به نظرمی رسد روی آوری به"شمع تراپی و سابلیمینال[3] "آغاز کار باشند.

ولی باور به «ذهن عاطفی در کامپیوتر» که برای عملکرد از تمامی شبکه ی عصبی استفاده کند دشوار است؛ اما اکنون فناوریه های نو آورانه ی دیجیتال محور، مرز جدا کننده ی خیرو شر را فروپاشیده و هر رهیافت و روش بَد! را به صورت آنی و "کَ لَمح البَصَر او هو اقرب" پیش روی نسل نوظهور می گذراند.

این سرعت  که حتی کمتر ازیک چشم به هم زدن است؛ محتاج کار دقیق و عمیق است. کاربردی ترین راهکار اعتماد است که نیاز به مجالی دیگر دارد...

فرایند پیروزی انقلاب، الگویی آزموده شده ازتصمیم برای دست یابی به اهداف جمعی بود و سیاست یا "هنر اداره ی کشور و دستیابی به اهداف گروهی" با خوانش «کوئینسی رایت» را در عمل معنا کرد.

هر چند تداوم پیوند معنویت و سیاست؛ همواره می تواند روح تازه ای به جهانِ بی روح بدمد! اما دیجیتالیسم، بخش عمده ی آن دستاورد را در اندیشه و انگیزه ی جوانان امروزی دودکرد و به هوا فرستاد.

نتیجه گیری

درمیان انبوه تعاریفِ امرِ سیاست؛ توصیف «رایت» از سیاستِ والا، چشم نواز تر است:

  •  هنرِ تصمیم گیریِ گروهی
  • هنرِ دستیابی به اهداف جمعی

تصمیم رهبری دینی که به معنای واقعی، اهل فضیلت بود در ترسیم نقشه ی راه دستیابی به اهداف( عدالت اقتصادی و فرهنگ دینی و آزادی اجتماعی و استقلال سیاسی و... ) بزرگترین رویداد جهان در نیمه ی دوم از قرن بیستم بود.

 امام کوشید تا ایرانیان را به این یقین برساند که خودشان حاکم بر سرنوشتشان هستند... .

 در اندیشه ی سیاسی اسلام؛ فرمانروا باید شخصی فاضل و پرهیزگار باشد و چشم‌داشتی به اموال مردم نداشته باشد، در غیر این صورت مردم زیر بار ریاست او نخواهند رفت. «هرگاه دارایی و ناموس مردم در امان نباشد، ایشان خرسند نخواهند بود!»

ازآنجا که «یکی از مقاصد اصلی انقلاب ایران ریشه کن کردن احساس حقارت است!» همواره یاد و نام امام و شهدای گرانقدر که با مجاهدتی بی نظیر، سایه ی خود تحقیریِ پهلوی بنیان! را از سر ملت بزرگ ایران دور کردند؛ گرامی داشته خواهد شد.

 رویدادهای منجر به پیروزی انقلاب نشان می دهند که  هنرِ تصمیم جمعی و به کرسی نشادن اراده ی عمومی صرفا نزد ایرانیان بوده وبس!

از منظر فقه سیاسی و به لحاظ تحلیلی، تاریخ حاصل ترکیب سه عنصر(رویداد، واقعه، عمل) است:

  • ابتدا رویداد ی رخ می دهد
  • سپس توجه آدمی را به خود جلب می کند
  • آدمی آن را به مسئله تبدیل و واقعیت را پدید می آورد

سپس آن «واقعیت، مبنای تحریک اراده ی آدمی، تصمیم و عمل می شود. (فیرحی؛ دین و دولت در عصر مدرن..، ج 1ص 135)»

   تصمیم به دستیابی به هدف از رهگذر همرفتاری همدلانه ی ایرانیان؛ برهمگان ثابت کرد که:

«چیزی شبیه معجزه، با عشق ممکن می شود»

درست است که بنا بر اقتصاد کلمه! در انتخاب مطالب، برخی از نکات کلیدی را باید کنار گذاشت، در نتیجه ممکن است سادگیِ مطلوبِ بیان حاصل نشود.

اما خارج از لطف نیست که اشاره شود پیش از کوئینسی رایت، اندیشمند فلورانسی در بافتِ تمدنِ رنسانس-مسیحی (ماکیاولی) نیز اصرار داشت، سیاست پیشه گان «اغلب، به همان صورتی عمل نمی‌کنند که ادعا می‌کنند» و حاصل اقدامات دلبخواه پادشاهِ نا پرهیزگار، جدایی اخلاق از سیاست و زوال اندیشه ی سیاسی! بود.

بروز آثار این جدایی و زوال در جامعه؛ به ذائقه ی ملتی متمدن و با فرهنگ خوش نیامد. از این رو، برای چیزی که «سیف زاده در نظریه های مختلف در روابط بین الملل، صفحه 13» «هنر اداره ی کشور، سازمان دهی با وحدت و تخصیص اقتدار آمیز ارزش ها» توصیف کرده؛ تصمیم گرفتند از جان مایه بگذارند... .

هزار نکته ی باریکتر زمو، در این تصمیم، اعتماد به اسلام فقاهتی و نقش رهبری و مرجعیت شیعه است.

 "آن مردِ باخدا" برای دست یافتن ایرانیان به اهداف متنوع، بهترین اندیشه ها و چاره جویی ها را بکار برد و با قبول رنج تبعید! و با پشتیبانی ملت و بواسطه ی آنکه ملت او را قبول دارد؛ توی دهن دولت زد!

دولتی که همه نوع نا پرهیزگاری! را از حد گذرانده بود... .

  علاوه بر جاه طلبی و زرپرستی؛ فساد اخلاقی و بی ارادگیِ شخصِ پادشاه باعث شد تا «مردم دشمن او باشند و از وی بیزار!» و شاهِ ظِلِ الله را " از مقام خودساخته ی سایه خدایی به حضیضِ ذلیل اللهی" پرتاب کنند... .

اما چنان که مشهود است اکنون تبلیغات و تکانه های الکترونیک بار دیگر موجب به "محاق رفتن مباحث الهیاتی" شده اند، به ویژه «جامعیت اسلام، مورد غفلت واقع شده، و احکام اجتماعی آن فراموش شده»‌ است.

و هجوم بی امان به کلید واژه های اصلی در اسلام فقاهتی یعنی" آیت الله و اجتهاد [4]" از عجایب این روزگار است.

اساسا برای پدیداری سایه روشن معانی و مفاهیم و تنوع و تعدد مراسم مذهبی، امکان برقراری ارتباط دائمی روحانیان و مردم، همواره فراهم بوده است[5]:

«روحانیت از راه اجرا و مدیریت این مراسم، با اکثریت جامعه ی ایرانی در ارتباط مداوم است و بدین ترتیب می تواند بدون هزینه، به ژرفای ذهن توده ها دست یابد و پیام خود را منتقل کند. »

به قول «میشل فوکو» «روحانیت شیعه وضعیتی خاص دارد. روحانیان سرچشمه ی تسَّلای دائمی اند؛ مثل پرده هایی که خشم و خواست مردم بر آنها نقش شده، و باید بیداد را نفی کنند، از دولت انتقاد کنند، بر ضد اقدامات ناشایست برخیزند، نکوهش کنند و رهنمود بدهند. »

برمبنای «نظریه ی ولایت فقیه، که بر اصل اجتهاد بناشده» نوعی اندیشه ی سیاسی پی ریزی شد و چشم اندازی نوین به جهانی پر از عدالت، آزادی و معنویت گشوده گردید. این طرح در واقع «زایش روحی نو در جهان بی روح و درمان دردهای بشریت مدرن و امیدی در جهانی پر از نوامیدی؛ به نظر می رسد. (حسینی زاده؛ اسلام سیاسی در ایران، ص 259)»

جهانیان مشاهده کردند که چگونه مدلی از حکومت اسلامی که در 1348 توسط امام مطرح شد، به نقطه ی عطفی در روند مخالفت علما با دولت پهلوی تبدیل گردید... .

یعنی خوانشی از اسلام که بر اخلاقی شدن سیاست تأکید دارد؛ زیرا «آنچه از نظر اخلاقی نادرست باشد، از نظر سیاسی هرگز نمی تواند درست باشد.»

 پر واضح است که برخی از طرح ها و برنامه ها در عصر دیجیتال ممکن است در مقام اجرا مورد دفاع یا انتقاد واقع شوند.

 ولی اکنون اسلام فقاهتی و شأن روحانیت بصورتی ناجوانمردانه در زیر بمباران شدید و بی وقفه ی تبلیغات دیجیتال قرار دارد؛ تا منافع مثلث قدرت در امریکا تأمین شود... .

طرفه اینکه پرستشِ ذات اقدس الهی " علت عظمت نظام"‌و هرگونه غفلت و بی توجهی به آن، علت اصلی زوال و ویرانی‌ جامعه توصیف شده است.

سخن آخر

پژوهشگرانِ علاقه مند به مطالعه ی «حوزه ی ویژه ی هرج و مرج و بی قانونی» برای نشان دادن اهمیت خصال خویشتن؛ به الگوی روابط بین الملل (نظام جهانی) استناد می کنند.

در نظام بین الملل، هر حکومت بسان توپ بیلیارد تابع قواعد هندسه و فیزیک سیاسی منحصربه فرد و مربوط به خود است.

 در نظام جهانی همه" خود سر" هستند و بر خلاف تصور موجود، «فعالیتی که بتواند صفت سیاسی به خود بگیرد» و برای کشورها الزام آور باشد وجود ندارد.

یعنی هرکشوری دلبخواهانه می تواند قواعد و قوانین را نادیده بگیرد و صد البته که؛ باید هزینه اش را بپردازد. همین امر، دلیل هرج و مرج دائمیِ آن است.

در این محیط توفانزا، رام کردن قدرت عصیانگر دیجیتالیسم نو پدید، نیاز به تدبیر دارد. این ترمیناتور/ ویرانگرِ پایان بخش، دو چهره دارد:

  • هم معمار اندیشه و انگیزه ی نسل جدید است
  • هم «نیرویی شیطانی و آواره و مطرود» است

 موجود ی که تخیل و فانتزی های نسل جدید را" جولانگاه اوهام و اشباح" ساخته است؛ و دارد تمام سرمایه ی مادی و معنوی را به باد می دهد.

بنا بر نتایج مطالعات سیاست های مقایسه ای؛ حفاظت از منافع ملی و سودِ مردم از دستبردِ "دشمنِ گرفتارِ امیال نفسانی" فقط و فقط با "نظریه ی ولایت فقیه" امکان پذیر است و لاغیر!!!

در دنیای پر هرج و مرج کنونی؛ انسان نو تنها با قرار گرقتن در دایره ی حفاظتیِ این دژ مستحکم و حصن حصین می تواند زندگی فضیلت مند و مبتنی بر کمالات داشته باشد...

بر همین اساس بود که حضرت امام باور داشت که ایرانیان با بر افراشتن پرچم اسلام و پرورش اخلاق اسلامی و تشکیل جامعه ی مؤمنان، می توانند بر غربیان برتری جویند.

دقیقا به همین دلیل است که «ماروین زونیس در شکست شاهانه، صفحه ی 464» با صدای بلند اعلام می کند:

«مردم ایران از شهامت آیت الله خمینی[ره] مردی که "فکر و ذکرش اسلامی بود به تازگی سیاسی شده" شهامت پیدا می کردند... امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند؛ این شعار به گونه ای آئینی و افسونی سحر آمیز جلوه نمود.» همین شهامت به سَلَف صالح او به ارث رسیده است.

نکته ی پایانی

 امروز فضای مجازی تبدیل به یک جهان موازی! با دنیای واقعی شده است. فضای پیشین نیز هنوز پا برجاست و خصومت ها رو به گسترش می باشد؛ بنا بر این زندگانی نسل جدید، نیاز به تدبیر وکاری کارستان!!! دارد.

 چنان که «الیف شافاک، در رُمانِ سه دختر حوّا صفحه ی 274» خاطرنشان ساخته:

«روح تاریخ دراطراف ما درحال پرسه زدن است. شاید جنگ جهانی سوم راه بیافتد... باید میان دین ها گفتگویی درست وحسابی انجام شود. ترس از خداوند، قدرتمندترین راه مبارزه با هرگونه فسادی است، و اجتماع مدرن بیشتر از هر وقت دیگری به خداوند نیاز دارد. »

پی نوشت:

[1]: زندگی مصنوعی Artifical Life ناظر برحوزه ی بسیار پیشرفته ی پژوهشی مبتنی بر «منطق سیستم های مرتبط با تحول، و شبیه سازی الگوهای رباتیک ورایانه ای است که همراه با هوش مصنوعی؛ همپویی شگفت آور تکنولوژی و علم و وانموده ها را نشان می دهد. (رشیدیان؛ فرهنگ پسامدرن، ص350)»

[2]: «امام خمینی[ره] سه روز پس از ورود به ایران، بازرگان را به نخست وزیری انتخاب کرد. امام؛ دولت بازرگان را دولت شرعی و دولت امام زمان(ع) نامید و پیروی از آن را واجب  و قیام علیه آن را قیام علیه شرع اعلام کرد. »

[3]: ترفند جدید سرمایه داری لجام گسیخته برای خالی کردن جیب برخی از نوجوانان ایرانی!" تکنولوژی مبتنی بر اسم و شمع و کد و آهنگ برای  کاهش وزن، داشتن مویی زیباتر و پوستی شفاف تر" و باز گشت دوست...

 [4]: «آیت الله، دانشمند مذهبی دارای شرایط و شهرت برجسته و مجتهد و متخصص قانون است... . از قرن هجده مجتهدان فقه امامیه در میان علماء شیعه؛ نقش گسترده تری بهه عهده گرفتند... » کارویژه ی اجتهاد، ایجاد یک انقلاب دائمی فکری و ویژگی اصلی آن توقف نا پذیری در طول زمان است. همین نگرشِ مذهبی به معنای دقیق کلمه؛ به اندیشه ی شیعی شکلی خاص می دهد.

[5]:بلحاظ تاریخی «از عصر صفویه به بعد؛ این نیروی سیاسی عمده و بانفوذ در مقایسه با دیگر گروه های اجتماعی از شأن و حقوق و مصونیت اجتماعی قابل ملاحظه ای برخوردار بود. ریشه ی قدرت روحانیت شیعه را باید در اندیشه ی امامت و غیبت ونیابت یافت... . »

 

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi