یکشنبه 26 فروردين 1403 , 12:34
لطافت شهید «ناصر دانشی» در خدمت به نیازمندان
فاش نیوز - مادر شهید ناصر دانشی تعریف کرد یک سال عید برایش لباس نو خریدم که یکبار پوشید و بعد گفت آن را باد برده!
دفاعپرس، در بیست و سومین روز از دی سال ۱۳۴۲ پنجمین فرزند خانواده دانشی در آبادان فرزندی به دنیا آمد که اسمش را ناصر گذاشتند چند ماه بعد خانواده به نجف آباد منتقل شده و در این منطقه ساکن شدند.
ناصر تا نوجوانی مشغول خواندن درس و در عین حال فعالیتهای قرآنی بود. بعد از گرفتن دیپلم در رشته ریاضی عضو جهاد سازندگی شد تا برای یاری رساندن به مردم محروم به روستاها برود.
در عین حال به خاطر علاقه مندی به ورزش، در رشتههای بوکس و والیبال نیز فعالیت میکرد. با اینکه سن زیادی نداشت، اما خود را ملزم به رعایت اخلاقیات و انجام وظایف دینی میکرد. روزهای پنجشنبه جمعه را روزه میگرفت و در کارهای گروهی مسجد و بسیج مشارکت جدی داشت.
مادرش تعریف میکرد: موقع عید برایش لباس نو خریدم، اما قبول نکرد. گفت بهترین عیدی برای من کتاب است. فردای آن روز چند جلد از کتابهای شهید مطهری را برایش خریدم. تمیز و شیک میپوشید، اما خیلی اهل خریدن لباس نو نبود. یکبار که لباس نوی عید برایش خریدم آن را پوشید و از خانه بیرون رفت، بعد که برگشت لباس تنش نبود، گفت آنها را شستم و روی بند لباس آویران کردم، اما باد با خودش برد! یقین دارم که آنها را به نیازمندی بخشیده بود.
پس از شهادتش، دخترم عکس ناصر را به من داد و گفت: «همان روز، ناصر با لباسهای عیدیاش عکس گرفت و به من داد تا بعد از شهادتش به شما بدهم.»
با شروع خروش مردم علیه رژیم پهلوی او نیز در تظاهراتها شرکت داشت تا اینکه به خدمت سربازی فراخوانده شد. سالهایی که رژیم بعث عراق به مرزهای کشور حمله کرد مصادف با حضور او در ارتش شد. او به خدمت لشکر ۸ نجف آباد رفت و در ۲۳ تیر سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان بر اثر اصابت تیر به شهادت رسید.
مادر شهید در خاطرهای از زمان عزیمتش به جبهه تعریف کرد: برای اینکه وسایلش را همراه خود به جبهه ببرد، برایش کیفی خریدم و اصلاً به مارک و علامت روی آن توجه نکردم. وقتی کیف را گرفت خیلی ناراحت شد. گفت مادر پرچم آمریکا که روی کیف هست را ندیدی؟ زمان زیادی مشغول پاک کردن پرچم شد، اما نتوانست، در آخر وسایلش را داخل پاکتی گذاشت و به جبهه رفت.