12 ارديبهشت 1403 / ۲۲ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 47822
یکشنبه 03 مرداد 1395 , 09:15
یکشنبه 03 مرداد 1395 , 09:15
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
مشکل دقیقا خود رئیسی است!
عبدالرحیم انصاری
انقلاب اسلامی طلیعهی انقلاب جهانی اسلام
آقای احمدرضا بهمنیار
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
ماجرای سکته دوشکاچی عراقی
گردان غواصی نوح از نیروهای گردان اخلاص (اطلاعات و عملیات ) لشکر 21 امام رضا(ع) در سال 1365 تشکیل شد.
نیروهای این گردان در مکانی در نزدیکی خرمشهر بنام پایگاه شهید شاکری آموزشهای مخصوص غواصی و بَلم رانی را گذراندند. این نیروهای ویژه ، در عملیات متعددی شرکت حضور داشتند که مهم ترین آنها کربلای 4،5 و 8 بود.
سماوات یکی از اعضای این گردان در خاطرههای کوتاه از یکی از مأموریتهای شناسایی روایت میکند:
«قبل از اجرای عملیات کربلای 4، در یکی از شناساییها بایستی از عرض اروند عبور میکردیم و بعد از نفوذ به ساحل آن طرف اروند، به شناسایی منطقه مورد هدف میپرداختیم.
به همراه رضا نیکپور، به آب زدیم. شب متغیری بود. هوا گاهی ابری و گاهی مهتابی بود. آهسته به صورت سر پایین به سمت ساحل مقابل فین(کفش مخصوص غواصی) میزدیم . سرمان را که از آب بیرون آوردیم چشممان به سنگر دوشکایی افتاد که یک دوشکاچی عراقی پشتش نشسته و لوله آن را مستقیم به سمت ما نشانه رفته است.
عینک غواصی روی چشمانمان بود. شهید نیک پور گفت: ازهم جدا میشویم تو از آن طرف برو و من هم این طرف که اگر تیراندازی کرد، یک نفر تیر بخورد. با دقت بیشتری به عراقی پشت دوشکا نگاه کردیم، تکان نمیخورد. شهید نیکپور به آهستگی به ساحل خزید و من هم به دنبالش. با احتیاط خود را به سنگر کمین رساندیم. اول گمان کردیم دوشکاچی به خواب رفته اما نزدیک که شدیم، متوجه شدیم عراقی دچار سکته شده است.
آن بیچاره عراقی وقتی هیبت ما را درمیان آب دیده بود از ترس سکته کرده بود. او حتی انگشتش روی ماشه قرار داشت ولی از ترس جرأت و فرصت اینکه تیر اندازی کند را نیافته بود.»
نیروهای این گردان در مکانی در نزدیکی خرمشهر بنام پایگاه شهید شاکری آموزشهای مخصوص غواصی و بَلم رانی را گذراندند. این نیروهای ویژه ، در عملیات متعددی شرکت حضور داشتند که مهم ترین آنها کربلای 4،5 و 8 بود.
سماوات یکی از اعضای این گردان در خاطرههای کوتاه از یکی از مأموریتهای شناسایی روایت میکند:
«قبل از اجرای عملیات کربلای 4، در یکی از شناساییها بایستی از عرض اروند عبور میکردیم و بعد از نفوذ به ساحل آن طرف اروند، به شناسایی منطقه مورد هدف میپرداختیم.
به همراه رضا نیکپور، به آب زدیم. شب متغیری بود. هوا گاهی ابری و گاهی مهتابی بود. آهسته به صورت سر پایین به سمت ساحل مقابل فین(کفش مخصوص غواصی) میزدیم . سرمان را که از آب بیرون آوردیم چشممان به سنگر دوشکایی افتاد که یک دوشکاچی عراقی پشتش نشسته و لوله آن را مستقیم به سمت ما نشانه رفته است.
عینک غواصی روی چشمانمان بود. شهید نیک پور گفت: ازهم جدا میشویم تو از آن طرف برو و من هم این طرف که اگر تیراندازی کرد، یک نفر تیر بخورد. با دقت بیشتری به عراقی پشت دوشکا نگاه کردیم، تکان نمیخورد. شهید نیکپور به آهستگی به ساحل خزید و من هم به دنبالش. با احتیاط خود را به سنگر کمین رساندیم. اول گمان کردیم دوشکاچی به خواب رفته اما نزدیک که شدیم، متوجه شدیم عراقی دچار سکته شده است.
آن بیچاره عراقی وقتی هیبت ما را درمیان آب دیده بود از ترس سکته کرده بود. او حتی انگشتش روی ماشه قرار داشت ولی از ترس جرأت و فرصت اینکه تیر اندازی کند را نیافته بود.»
منبع: ایسنا
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب