شناسه خبر : 99234
چهارشنبه 13 ارديبهشت 1402 , 15:30
اشتراک گذاری در :
عکس روز

خرد چشم جان است چون بنگری

فاش نیوز - گاهی بی آنکه بفهمیم، با گذشت زمان آدم دیگری می شویم، بیشتر سکوت می کنیم، دیرتر باور می کنیم و کمتر می رنجیم.

گاهی بی آنکه بفهمیم، خاطرات خوبمان را در آغوش می گیریم، گوشه ای می‌نشینیم، خیره به یک نقطه نامعلوم؛ و یاد می گیریم تلخی ها آمده اند تا ما را دور کنند.
امان از باورهای کودکانه ای که چشم هایمان را به روی حقیقت بسته بود.

****
خودخواهان اهریمنان زمین...
یادم می آید از بچگی به ما می گفتند خوب باش بد نباش! حالا که به بلوغ فکری رسیدم و با خلق و خوی آدم ها آشنا شده ام، می فهمم خوب بودن خیلی سخت است. برای همین، ما آدم ها دوست داریم دور زدن یکدیگر را تجربه کنیم. اما این به معنی خودخواهی است که بخواهیم از اعتماد دیگران سوء استفاده کنیم. خودخواه‌ بودن یکی از بدترین صفاتی است که ممکن است در وجودمان باشد. با این‌حال انسان‌های خودخواه، شرور و ظالم می شوند؛ به گونه ای که به آنها می توان آدم های سمی گفت. این افراد کسانی هستند که ارتباط با آنها آسیب روحی و مالی زیادی به ما وارد می‌کند. براساس تحقیقات روانشناسی، این افراد خطوط قرمز ما را می‌شکنند و به ما بی‌احترامی می‌کنند.
از سوی دیگر این افراد خودخواه هستند و در ارتباط‌شان کنترل شده رفتار می‌کنند (یعنی از قبل برای صحبت با ما نقشه کشیده‌اند). به هرحال انسان های سمی زیاد و بدون دلیل دروغ می‌گویند. حتی در مورد موضوعات کوچک هم دروغ می‌گویند تا نبود اعتماد به نفسشان را بپوشانند.
آنها فکر می‌کنند همیشه حق با آنهاست. در بحث کردن هیچ‌وقت کوتاه نمی‌آیند و بابت اشتباهشان عذرخواهی نمی‌کنند.
از طرف دیگر آنها همیشه قربانی هستند و دوست دارند دیگران را مقصر شکست‌شان جلوه دهند. از همه مهمتر این است که انسان های سمی، عاشق قضاوت کردن دیگران هستند. سعی دارند با عیب‌جویی، اعتماد به نفس خود را تقویت و حسادتشان را برطرف کنند.
آدم های خودخواه و سمی خود را علامه ی دهر می دانند. این افراد سطحی، ملال آور، فریبکار، فضل فروش، کم ظرفیت، غیر اجتماعی، قضاوت کننده، خودخواه، حق به جانب، زورگو، سرسخت، وراج و ایرادگیر هستند.
اینها خیال می کنند که همه چیز را بهتر از بقیه می دانند. این افراد تصور می کنند که وقتی با ما صحبت می کنند، به ما لطف می کنند.
واقعیت این است که اینها در اصل انسان نما هستند؛ نه انسان. این افراد بسیار خودخواه، مداخله جو، بازی دهنده ، از پشت خنجر زن، مرموز، چاپلوس، بی معرفت، عاری از صداقت، قدرنشناس و فریبکار هستند.

***
فرصت طلب ها تنها برای خود زندگی می کنند.
آن ها تنها زمانی ما را در زندگی‌شان می خواهند که برایشان سودی داشته باشیم.
خود خواهان یا خود شیفتگان کسانی هستند که از ابتدای آفرینش و بشریت، منجر به فساد و کشتارهای هولناک در طول تاریخ  شده اند. آنها سم درونی خود را براساس قدرت و موقعیتشان استفاده می کنند. به عنوان مثال ضحاک، فرعون، استالین، هیتلر، قذافی و صدام حسین همگی دارای وجه مشترک خودخواهی یا خودشیفتگی مفرط بوده اند، که منجر به قتل عام ها و کشتارهای دسته جمعی شده اند. زمانی که به قدرت رسیدند، سم های وجودشان را در جامعه منتشر کردند. این قبیل انسان ها در طول تاریخ بارها و بارها تکرار شده اند و فاجعه آفرین بوده اند. حال اگر این انسان ها که از روح و روان سالم برخورد نیستند و به گونه ای شیطان صفت و اهریمنی هستند، در خانواده کوچک خودشان هم که باشند، به طور حتم تهدیدی برای جامعه به شمار می آیند.

داستان اول مثنوی (حکایت پادشاه و کنیزک)، پادشاه است که با آن که پادشاه و سرور است در بند عشق کنیزک است که او نیز عاشق زرگر است یعنی گرفتار نماد زر و قدرت که اسباب لذت خودخواهی او را فراهم می سازد. در داستان دوم (داستان مرد بقال و طوطی) همین انسان، گرفتار دومین نشانه بیماری نفس و شیطان، یعنی مسئله قیاس می شود. همان طور که به طور سمبلیک شیطان به قیاس روی آورد و خود را با «آدم» مقایسه کرد و گرفتار لوچی و دوبینی یعنی جدایی از یکتاپرستی شد. به قول مولانا: چون بسی ابلیس آدم روی هست/ پس به هر دستی نشاید داد دست. بدین معنا که چون شیطان‌های انسان نمای زیادی وجود دارد، پس نباید به هر کس دست دوستی داد. لذا این آدم ها در اطراف ما بسیار زیاد هستند؛ که باید آنها را زودتر شناخت تا دچار گرفتاری نشویم و آسیب نبینیم. بنابر این خرد و آگاهی بسیار مهم است که ما را به شناخت بهتر و بیشتر برساند به قول فردوسی:

کنون ای خردمند وصف خرد
بدین جایگه گفتن اندرخورد
 
کنون تا چه داری بیار از خرد
که گوش نیوشنده زو برخورد
 
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خرد را به از راه داد
 
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سرای
 
ازو شادمانی وزویت غمیست
وزویت فزونی وزویت کمیست
 
خرد تیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان
 
چه گفت آن خردمند مرد خرد
که دانا ز گفتار او برخورد
 
کسی کو خرد را ندارد ز پیش
دلش گردد از کردهٔ خویش ریش
 
هشیوار دیوانه خواند ورا
همان خویش بیگانه داند ورا
 
ازویی به هر دو سرای ارجمند
گسسته‌خرد پای دارد ببند
 
خرد چشم جان است چون بنگری
تو بی‌چشم شادان جهان نسپری
 
نخست آفرینش خرد را شناس
نگهبان جان است و آن سه پاس
 
سه پاس تو چشم است و گوش و زبان
کزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان
 
خرد را و جان را که یارد ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
 
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود
ازین پس بگو کافرینش چه بود
 
تویی کردهٔ کردگار جهان
ببینی همی آشکار و نهان
 
به گفتار دانندگان راه جوی
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یک زمان نغنوی
 
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن


به امید روزی که خرد و آگاهی بر ما چیره شود و با علم بر انسان های سمی و خودخواه و خودشیفته غلبه کنیم و آنها را از زندگی و جامعه مان بیرون برانیم تا شاهد کشتارها و دسیسه ها و فسادها بر روی زمین نباشیم...

|| علیرضا رجایی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi