دوشنبه 26 تير 1402 , 13:33
آدمی تا با خدا آمیخت چمران می شود!
گمنامی وقتی مکمل ایمان میشود و ایمان وقتی مکمل مبارزه میشود، صحنههایی را خلق میکند که رنگ و بوی ابدیت میگیرد. مردانی که خدا را درون سینهشان حس میکنند...
فاش نیوز - «ای حیات، با تو وداع می کنم با همه مظاهر و جبروتت. ای پاهای من، میدانم که فداکارید و به فرمان من مشتاقانه به سوی شهادت صاعقهوار به حرکت در می آیید. اما من آرزویی بزرگتر دارم. به قدرت آهنین محکم باشید. این پیکر کوچک ولی سنگین از آرزوها و نقشهها و امیدها و مسئولیتها را به سرعت مطلوب به هر نقطهای دلخواه برسانید. در این لحظات آخر عمر آبرویم را حفظ کنید. دستهای من، قوی و دقیق باشید. ای چشمان من، تیزبین باشید. ای قلب من، این لحظات آخر را تحمل کن. این لحظات حساس وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار و لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.»
اینها جملاتی هستند که از گلوی ابـــرمردی مبارز و انسانی تکامل یافته بیرون آمده است و بصورت مکتوب در اختیار ما گذاشته شده است. مصطفی چمران، فیزیکدان تحصیلکرده در دانشگاهای آمریکا؛ مردی که وقتی احساس کرد ابرقدرت ها به مردمان مظلوم زورگویی میکنند و وقتی فهمید که مظلومانی آنسوی جهان، زیر چکمههای ابرقدرت ها له میشوند، دلش را از همه امیال دنیایی برید و فراغ همسر و فرزندان را به جانش خرید و راهی لبنان و فلسطین و کوههای سر به فلک کشیده الجزایر، مصر، سوریه و لبنان شد و همراه امام موسی صدر، رهبر جنبش امل، مبارزاتی را شروع کرد که در اذهان مردمان آن سرزمینها نقشی عمیق بست و این نقش تا ابد سینه به سینه منتقل خواهدشد.
گمنـــامی مرام و منش مردان خدایی است؛ مردانی که به کمال میرسند، گمنام میشوند، عارف میشوند، صوفی میشوند، از صافی عبور میکنند تا به نور مطلق میرسند. مردانی از جنس نور، خاموش شدنی نیستند؛ چه در دنیای ما و چه در عالم معنویات، در هر زمینهای نام این راسخمردان بیبدیل، بر جراید همه هستی ثبت خواهد شد.
گمنامی وقتی مکمل ایمان میشود و ایمان وقتی مکمل مبارزه میشود، صحنههایی را خلق میکند که رنگ و بوی ابدیت میگیرد. مردانی که خدا را درون سینهشان حس میکنند، عارف میشوند. عرفان همه وجودشان را میگیرد و جذابیتشان در نهایت، ارتقا میگیرد. وقتی به زندگی این راسخمرد تکرارنشدنی رجوع میکنید، فرازها و نشیبهای متعددی را می بینید.
دانشگاه و رشته فیزیک پلاسما کجا، کوهسنگی مشهد مقدس و عربده کشی شهیدرضا کجا و صبر و ایثار و برخورد چمران با جوانی که برای جنگ و گردنکشی و صرف نهار در جمع گردنکشان کجا و کوههای الجزایر سوریه و مصر کجا.
امروز آخرین روز خرداد است؛ روزهایی که برای ما تداعیگر خون و قیام و دفاع از کیان اسلامی است؛ روزهایی که بوی ایمانمان را هیچ رایحهای نمیتوانست محو کند؛ ایامی که در معیت شهدایی بودیم که صادقانه امروز حسرت یک لحظه دیدار و وصالشان را می کشیم.
دهلاویه سوسنگرد، گرمای طاقتفرسای آخرین روز بهار خوزستان که سخن به کورههای آتشین جهنم تشبیه میشود. اما برای آنانکه محیط فضل و آداب شدهاند و در جمع کمال شمع اصحاب می شوند اینگونه نیست و تبدیل میشود به بهشتی که عطش دیدنش را در سینه دارند.
پاس میداریم یاد و خاطرات سردار رشید اسلام، شهید دکتر مصطفی چمران را و از خدای تبارک و تعالی عاجزانه تقاضا میکنیم که ما را در مسیر شهدا هدایت نماید و وصال با شهدا را نصیبمان گرداند؛ که اگر چنین بشود، یقینا شهدا نظری به ما داشتهاند.
|| رضا امیریان فارسانی
اول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را