شناسه خبر : 104537
دوشنبه 24 مهر 1402 , 10:40
اشتراک گذاری در :
عکس روز

عملیات بدر و حماسه نبرد تَن با تانک

منطقه عملیاتی شرق دجله عملیات برون مرزی باهدف تصرف جاده العماره بصره و قطع ارتباط نیروهای بعثی با بصره، پس از انجام موفقیت آمیز عملیات بدر در شرق دجله و رسیدن نیروهای عملیاتی رزمندگان اسلام به رود دجله و تثبیت منطقه فتح شده در شرق دجله...

فاش نیوز - عملیات بدر نیمه شب ۱۹ اسفند سال ۱۳۶۳ با گذر از هورالعظیم با قایقهایی که رانش آنها توسط چوب های بلند با فشار  اهرمی به کف هور بود.

از جمله آبراهای میان نیزارهای هور العظیم برای گذربسمت مواضع دشمن، آبراه جمل و آبراه نینوا که توسط قرارگاه شناسایی نصرت، به فرماندهی شهید علی هاشمی شناسایی و نام گذاری شده بودند.

منطقه عملیاتی شرق دجله عملیات برون مرزی باهدف تصرف جاده العماره بصره و قطع ارتباط نیروهای بعثی با بصره، پس از انجام موفقیت آمیز عملیات بدر در شرق دجله و رسیدن نیروهای عملیاتی رزمندگان اسلام به رود دجله و تثبیت منطقه فتح شده در شرق دجله.

تقریبا از روز دوم پیروزی عملیات بدر، یگان‌های زرهی بعثی با گذر از پل دجله پاتک های با یگان های زرهی، بطور متوالی و بی امانشان را برای تصاحب مناطق تحت تصرف رزمندگان اسلام انجام می‌دادند بطوری که هر روز و ساعت به یگان های زرهی دشمن بعثی اضافه می‌شد

طی روز های پاتک توسط زره پوشها و تانک های تی۷۲ دشمن تمامی اداوت ضد زره نیروهای خودی را، دشمن با آتش انبوه تانک های تی ۷۲ و خمپاره نابود کردند...

بطوریکه از لحظات اولیه مورخه ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ تعداد بسیار زیادی زره پوش ها و تانک های تی ۷۲ طی روز های قبل وارد منطقه عملیاتی بدر شده بودند و نیز هر لحظه به تعدادشان اضافه می شد در مقابل خط رزمندگان اسلام صف آرایی می‌نمودند... از دجله تا هور چند کیلومتر فاصله بود و دشمن بعثی ، تانک های پیشرفته ازجمله تی ۷۲، بسیار زیاد و بیشمار به دنده هم ،در مقابل رزمندگان اسلام صف آرایی و مستقر کرده بودند!!


این تانک های پیشرفته دشمن بعثی،موتور روشن، از لحاظ تعداد بسبار زیاد در عرض این چند کیلومتر ، مهیای نبرد نابرابر با رزمندگان اسلام بودند... جالبه بدونید... رزمندگان اسلام فقط همین سلاح‌های انفرادی... کلاشینکف و مسلسل گرینف و آرپی چی و نارنجک دستی داشتند... ولی صلاح اصلی رزمندگان اسلام در مواجهه با این دشمن غدار و تا بن دندان مسلح به سلاحهای زرهی پیشرفته... ایمان بخدا و تاسی و توسل به سیدالشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) بود.

در همین روز ۲۵ اسفند۶۳ قبل از طلوع آقتاب، آتش کور دشمن بصورت خمپاره و گلوله‌های تانک و نیز رگبار مسلسل‌های سنگین دوشکا دشمن بی‌امان بطرف رزمندگان اسلام شلیک می‌شد.

کمی شفق روشنایی صبحگاهی زده شد، مشاهده کردیم به گستره چند کیلومتر دجله تا هور حدود 400 دستگاه، تانک‌های پیشرفته بسیار زیاد دشمن، موتور روشن در مقابل ما صف آرایی کرده‌اند هر آن با تهاجم سراسری زرهی به ما حمله می‌کنند.

در ساعات صبح که هوا روشن شد، دشمن با تانک‌های روشن شروع به عملیات ایذایی و گمراه کننده کرد تا نیروهای مارا بترساند و مرعوب هیمنه تعداد بسیار زیاد تانک‌ها کند تا بلکه بتونه با کمترین هزینه مقاومت رزمندگان اسلام را بشکند و وادار به تسلیم نماید، ولی رزمندگان اسلام با درایت و شجاعت مرعوب دشمن غدار تا بن دندان مسلح زرهی نشدند..

دشمن بعثی از صبح ۲۵ اسفند ۶۳ تا ظهر همین روز انبوهی از آتش گلوله های تانک و مسلسل سنگین دوشکا و خمپاره روی خط رزمندگان اسلام ریخت و نیروهای ما هرگز تسلیم نشدند و مقاومت جانانه کردند،نزدیکی ظهر همین روز، دشمن با فرماندهی، عدنان خیرا، وزیر دفاع نیروهای بعثی که با هلیکوبتر بالای سر رزمندگان اسلام با دید و اشراف مستقیم از وضعیت ما هدایت عملیات پاتک یگان های زرهی تحت امرش را انجام می‌داد.

نزدیکی ظهر ۲۵ اسفند ۶۳، تمامی یگان های زرهی و‌ تانک‌های تی۷۲ موجود در مقابل ما به یکباره با سرعت و با آتش مستقیم به سمت خط ما حمله کردند.

رزمندگان اسلام... علارغم قطع ارتباط باعقبه و اینکه فرمانده ارشد دشمن با هلی کوپتر بالای سرما و تانک‌های تی ۷۲ دشمن آن طرف خاکریز بود، هر آنچه در توان داشتند، بیاری خداوند متعال و تاسی به حضرت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) با همین سلاحهای مبتدی انفرادی ، با این دشمن مجهزبه پیشرفته ترین سلاحهای روز
نبرد تن با تانک جانانه انجام دادند و طی چند ساعت نبرد سنگین و بی امان، به فضل خداوند منان.. و با مقاومت جانانه رزمندگان اسلام، الحمدلله این پاتک دشمن با شکست مواجه شد... و دشمن تا بن دندان مسلح، بعثی با شکست خود، فرار را بر قرار ترجیح داد...

البته با این چند جمله نمیتوان حماسه عملیات بدر رو خصوصا در روز ۲۵ اسفند ۶۳ ترسیم کرد...
آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر تشنگی باید چشید...

و ماالنصر الا من عندالله العزبز الحکیم

شادی ارواح شهدای عملیات بدر صلوات صلوات صلوات

|| دکتر احمد خنجری قمی(جانباز 70 درصد)

 

اینستاگرام
برادربزرگوارم جناب خنجری عزیزایکاش میشدازنزدیک زیارتتان میکردم هم سعادتی بودپایتان رامیبوسیدم وهم تداعی روزبیست وپنجم اسفندماه۶۳میشدبرایم ای دریغ که سعادت نیست. بله دقیق اشاره کردین آنروز روزخیلی سختی بود شرق دجله هردوجناح چپ وراستش واقعه سنگینی راتحمل کردند آنروزوقتی هنوزهواروشن نشده بود برادرمن حقیر سردارعبدالصمدامیریان که ۱۹ساله بودفرمانده گردان حضرت امیربوداین گردان ماموریت گرفته بودخط رابشکندوتانقطه علامت گذاری شده پیشروی کندوتثبیت نمایدقبل ازحرکت سردارمتوجه میشودکه تانکهای دشمن درحال نزدیک شدن به مواضع ماهستند. رزمندگان دلاورماهم که ارنظرمهمات شدیدا درمضیقه بودندعبدالصمدیچه هایش رابه سنگرهای حفره ای تعبیه شده هدایت میکندوخودش درسمت راست دجله به شکار تانگها مشغول میشودکه نهایتش درآخرین شلیک همزمان تانک عراقی هم شلیک میکندوسینه این دلاورمردتاریخ این سرزمین را باخودش میبردصحنه عجیبی بودواقعه کربلاآنروزتداعی شده بود. اسفندهای دفاع مقدس همه اشان خاص هستندامااین اسفند۶۳حال و هوایی خاص داردمظلومیت.
عملیات بدر سال 2363 شرق دجله بودم در گردان 158 هوابرد شیراز تکاوران اون زمان 400 دستگاه تانک ها آمریکایی و انگلیسی ولی گردان ما فقط آرای جی و توپ 106 داشتم بخدا محمد قسم جنگ دیدم ولی چنین جنگی در تاریخ نوشته نشده تن به تن گردان ما حدود بیست نفر شاید زنده ماند آن زمان فرمانده گردان امان وردی سروان تمام بودش و فرمانده دیگر سروان هوشنگ رستمی و با هم بودیم در عملیات بدر شرق دجله فقط فقط رزمندگان که در تاریخ 19/12/1363عملیات عملیات شرکت داشتن می دانند جهنم یعنی چه زمن و آسمان آتش گرفته بود و همچنین گاز خردل شیمیایی و گاز اعصاب که به نظرم هر کسی در این عملیات بودش می داند شهید و شهیدان چطوری شهید شدن تن بی سر اسم یکی از این رزمندگان که شهید شد با پوپ دو زمانه فرانسوی شهید بهزاد عابدینی اهل کرمانشاه بودن و همزمان بودش تن بی سرش را در روی آب دیدم در بهداری گردان 158 هوابرد خدمت می کرد و همچنین هوشنگ رستمی افتخار تیپ.55 هوابرد در این عملیات زخمی شدن از ناحیه دستشان تر کش و امان وردی اسیر شدن خدا تا زنده هستم به یاد شهیدان هستم روحشان شاد همچنین سر تیپ شهید هوشنگ رستمی دلاور ایران زمین و تمامی شهدا حاج قاسم سلیمانی سردار دلها
احمدخنجری عزیز منو بردی بسال ۶۳ تو طلائیه
که چطوری عراقی‌ها با دوشکاهای خودشون بچه بسیجی‌های مظلوم وبی پناه رو درو می‌کردند!!!!
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi