شناسه خبر : 109165
سه شنبه 22 اسفند 1402 , 10:25
اشتراک گذاری در :
عکس روز

به خدا رشوه می‌دهی؟

فاش نیوز - پدر یکی از شهدای دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «وقتی مجید از جبهه برگشت، برایش گوسفندی قربانی کردم و گوشتش را پخش کردم. مجید وقتی فهمید قیافه حق به جانب گرفت و گفت: «به خدا رشوه می‌دهی؟»

پدر شهید دفاع مقدس مجید جعفری، تعریف می‌کند: «زنگ در به صدا در آمد. من و مادرش در خانه بودیم. دلمان گواهی داد که همان کسی است که چشم به راهش هستیم.مادرش تا خواست چیزی بگوید، من از جا پا شدم. پله‌ها را دوتا ـ یکی کردم و خودم را به در حیاط رساندم. در را که باز کردم، در چارچوب در با مجید روبه رو شدم. سلام کرد، جواب سلامش را دادم و سرش را در آغوش گرفتم و بوسیدم.گفتم: «باباجان! این چهل و پنج روز من و مادرت شب و روزمون یکی شده بود.»با خنده گفت: «می‌بینین که برگشتم و هیچ اتفاقی برام نیفتاد.»فردای آن روز رفتم یک گوسفند خریدم و قربانی کردم. گوشتش را پخش کردیم، بجز یک تکه کوچک را که برای تبرک برداشتیم.در فکر بود. پرسیدم: «بابا! چه خبر از جبهه؟» سرش را بلند کرد، نگاهم کرد و گفت: «جاییه که آدم اصلاً احساس دل تنگی نمی‌کنه.»برای این که او را از آن حال و هوا بیرون بیاورم، گفتم: «پس کی می‌خوان این صدام لعنتی رو بکشن؟» خنده به لبش نشست و گفت:«باید صبر کنیم.»بعد از کمی مکث گفت: «بابا! برای چی قربونی کردی؟»گفتم: «برای تو که به سلامت برگشتی.»با قیافه حق به جانبی گفت: «بابا می‌خوای به خدا رشوه بدی که مواظبم باشه شهید نشم؟»گفتم: «رشوه نیست. صدقه‌ست. خدا که به چیزی نیاز نداره.»منبع: کتاب «پسران گلبانو» به قلم فاطمه روحی

منبع: خبرگزاری فارس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi