09 ارديبهشت 1403 / ۱۹ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 109195
چهارشنبه 23 اسفند 1402 , 09:32
چهارشنبه 23 اسفند 1402 , 09:32
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
خزندهای که مأمور الهی بود
فاش نیوز - یک روز نزدیک غروب، در جزیره مجنون کنار یکی از دوستان روی تانکر آب نشسته و مشغول صحبت بودیم. در همین حین چشممان به خزندهای افتاد که 20 متر آنطرفتر بود. از تانکر پایین آمدیم و به طرفش رفتیم. هنوز ده متری از تانکر دور نشده بودیم، که صدای انفجار مهیبی ما را بلند کرد و بر زمین کوبید!
تا به خود آمدم، دیدم که روی صورت و بدنمان پر از خاک شده! صدای دوستم را که کمک میطلبید شنیدم. بهزحمت بلند شدم و طرفش راه افتادم. وقتی به او رسیدم، گفت: «من حالم خوبه... فقط نگران شما بودم. حالت خوبه؟»
نگاهی به سراپایم انداختم و گفتم: «بله، میبینی که خوبم. شما چطور؟»
- من هم خوبم.
این را که گفت با کمک من بلند شد. چشم گرداندیم و دور و بر را نگاه کردیم. اثری از تانکر آب نبود! به جز چند تکه آهن و آبی که روی زمین را خیس کرده بود! امداد غیبی که پیش بیاید، خزنده هم میشود مأمور الهی...
خاطرهای از شهید حسین ابوالفضلی شاندیز
راوی: جواد نمازیان، همرزم شهید
|| مریم عرفانیان
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
دو روایت در رثای یک مرد
مجتبی شاکری
من و حسن باقری اولین گروه رسانهای در محل حادثه بودیم
بهرام محمدیفرد
معرفی کتاب