شناسه خبر : 109195
چهارشنبه 23 اسفند 1402 , 09:32
اشتراک گذاری در :
عکس روز

خزنده‌ای که مأمور الهی بود

فاش نیوز - یک روز نزدیک غروب، در جزیره مجنون کنار یکی از دوستان روی ‌تانکر آب نشسته و مشغول صحبت بودیم. در همین حین چشممان به خزنده‌ای افتاد که 20 متر آن‌طرف‌تر بود. از ‌تانکر پایین آمدیم و به طرفش رفتیم. هنوز ده متری از ‌تانکر دور نشده بودیم، که صدای انفجار مهیبی ما را بلند کرد و بر زمین کوبید!
تا به خود آمدم، دیدم که روی صورت و بدنمان پر از خاک شده! صدای دوستم را که کمک می‌طلبید شنیدم. به‌زحمت بلند شدم و طرفش راه افتادم. وقتی به او رسیدم، گفت: «من حالم خوبه... فقط نگران شما بودم. حالت خوبه؟»
نگاهی به سراپایم انداختم و گفتم: «بله، می‌بینی که خوبم. شما چطور؟»
- من هم خوبم.
این را که گفت با کمک من بلند شد. چشم گرداندیم و دور و بر را نگاه کردیم. اثری از ‌تانکر آب نبود! به‌ جز چند تکه آهن و آبی که روی زمین را خیس کرده بود! امداد غیبی که پیش بیاید، خزنده هم می‌شود مأمور الهی...
خاطره‌ای از شهید حسین ابوالفضلی شاندیز
راوی: جواد نمازیان، همرزم شهید
|| مریم عرفانیان
منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi