شناسه خبر : 102557
سه شنبه 17 مرداد 1402 , 11:46
اشتراک گذاری در :
عکس روز

فتح موضع منافقین با چند شعار!

...سال ۱۳۶۱ بود و روزهای پایانی تابستان که به مرخصی آمد. ما مشغول بسته‌بندی انگورهای اهدایی مردم برای ارسال به پادگان ابوذر سرپل ذهاب بودیم...

فاش نیوز - یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با کمک دوستان و جذب کمک ایشان، کتابخانه ای را احداث و با کمک کمیته فرهنگی جهاد سازندگی تجهیز نمود.

کتابخانه مرکز فرهنگی، سیاسی، و البته مبارزاتی با گروهک های التقاطی بود.
اوایل انقلاب همه نوع کتابی را می شد در کتابخانه یافت و کم کم این مرکز دچار استحاله فرهنگی گردید و افرادی که سنگ مجاهدین خلق(منافقین) را به سینه می زدند، امور را به دست گرفته بودند و دیگر جایی برای ما نوجوانان که حالا اقلیت بودیم وجود نداشت.
...دوران آموزشی سپاه که تمام شد و اوایل جنگ تحمیلی و مشغله ایشان در جبهه، این فرصت را به افراد فوق داده بود تا اینکه...
طبق معمول در کوچه بودیم و اطراف کتابخانه و دلمان لک زده بود برای حضور در این مکان و کار فرهنگی، که حاج احمد با ساکی بر دوش از راه رسید.
چند نفری بودیم که شاگرد و پرورش بافته مکتبش بودیم. 
کاملا از وضعیت و مسائل آگاه بود و علیرغم آشنایی و فامیلی افراد، آن هم در محیط کوچک روستا، رو به ما کرد و گفت: تا من میرم منزل برمی گردم، شماها اینجا بر علیه منافقین و رجوی شعار بدین!
"رجوی، نیم وجبی، یونجه نداریم بجوی"
"مرگ بر منافق"، " منافق حیا کن، کتابخانه را رها کن.
پس از چند دقیقه درب باز شد و طرف بیرون آمد و بدون بستن و قفل، کتابخانه را رها کرد و برای همیشه رفت...
...حاج احمد هم از منزل برگشت و ما از این فتح‌الفتوح بسیار خوشنود بودیم و همگی وارد کتابخانه شدیم.
...حاج‌احمد رفت سراغ قفسه کتاب ها و تعداد زیادی را جدا کرد و گفت؛ این کتب را داخل کیسه بریزید و دیگه به کسی تحویل ندید!
...کتابخانه را مرتب کردیم و دوباره کارمان آغاز شد؛ برگزاری دعای توسل و کمیل، جمع آوری کمک های مردمی برای جبهه، برگزاری تئاتر، مسابقات حدیث و کتابخوانی و...
احمدآقا هم هر وقت به مرخصی می آمد تمام وقت کنارمان بود و توصیه های لازم را گوشزد می کرد و هر چه لازم داشتیم با هزینه شخصی برایمان فراهم می کرد.
...سال ۱۳۶۱ بود و روزهای پایانی تابستان که به مرخصی آمد. ما مشغول بسته‌بندی انگورهای اهدایی مردم برای ارسال به پادگان ابوذر سرپل ذهاب بودیم.
خیلی راجع به مسائل مختلف، بخصوص، اطاعت از ولی امر، کار فرهنگی، شناخت دشمن و ایستادگی در برابر توطعه های دشمنان داخلی صحبت کرد و رفت... و این آخرین مرخصی و دیدار ما با احمدآقا بود.
... در آبانماه ۱۳۶۱، خبر شهادت احمدآقا و جاماندن پیکر مطهرش در نزدیکی شهر مندلی عراق رسید!
...بعداز ظهر بود و همگی جمع بودیم که این خبر را یکی از دوستان که تهران بود به ما رساند. همگی اشک می ریختیم؛ چنان که گویی یتیم شده ایم و بزرگ خانواده را از دست داده ایم.
...شهید احمدرضا، در وصیت‌نامه اش نیز مجددا توصیه ها را گوشزد کرده بود؛ مسجد سنگر است؛ مراقب دشمنان داخلی باشید؛ حجاب، اطاعت از ولایت فقیه و امام و...
...و سرانجام پس از ۹ سال، پیکر مطهر شهید از قبرستان شهر مندلی عراق با راهنمایی های افراد بومی، تفحص و در روستا تشییع و آرام گرفت.
 
|| فریدون نوروزی
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi