09 ارديبهشت 1403 / ۱۹ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 108947
دوشنبه 14 اسفند 1402 , 10:12
دوشنبه 14 اسفند 1402 , 10:12
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
میترسم!
فاش نیوز - آخرین مرتبهای که حسین میخواست برود جبهه، عکسی از جیب درآورد و به من داد.
در عکس به دیوار تکیه زده بودم و بچهها اطرافم نشسته بودند؛ گفتم: «چرا این رو بهم میدی؟»
عکس را طرفش گرفتم و ادامه دادم: «بگیر و...»
کمی مکث کردم، آهستهتر از قبل گفتم: «هر وقت دلتنگمون شدی، نگاهش کن.»
با دست عکس را کنار زد.
ـ نه! میترسم... میترسم که اگه این رو با خودم ببرم، مانع رفتنم به خط مقدم بشه.
***
حالا هر وقت دلتنگش میشوم، به آن عکس نگاه میکنم؛ جای حسین توی عکس خیلی خالی است...
خاطرهای از شهید حسین قاینی
راوی: ربابه جعفری، همسر شهید
|| مریم عرفانیان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
دو روایت در رثای یک مرد
مجتبی شاکری
من و حسن باقری اولین گروه رسانهای در محل حادثه بودیم
بهرام محمدیفرد
معرفی کتاب