شناسه خبر : 108950
دوشنبه 14 اسفند 1402 , 10:29
اشتراک گذاری در :
عکس روز

نقش بازی‌کردن رزمنده ایرانی برای فریب دادن سرباز بعثی

فاش نیوز - «عبدالحسین قاهری» رزمنده واحد بهداری لشکر ۸ نجف اشرف درباره فیلمی که از پانسمان مجروحین منتشر شده است روایتی شنیدنی دارد.

کد خبر: ۶۵۳۶۳۶
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۶:۳۱ - 04March 2024
 

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «عبدالحسین قاهری» رزمنده واحد بهداری لشکر ۸ نجف اشرف درباره فیلمی که از پانسمان مجروحین منتشر شده است روایتی شنیدنی دارد. این فیلم را امشب برای اولین بار است که می‌بینم. دقیقاً خوب به یاد دارم، چند تا از مجروحان، که توانسته بودند از دست بعثی‌ها فرار کنند و در کوه‌ها و دره‌ها مخفی شوند بعد از اینکه توسط نیروهای اطلاعات عملیات لشکر ۸ نجف اشرف و با همکاری کُرد‌های بارزانی که از لشکر مُزد می‌گرفتند در شب سوم بعد از عملیات، پیدا شدند، به اورژانس آمدند.

ماجرای قصر در رفتن یک رزمنده از شهادت!+ فیلم

مجروحی که اول فیلم، توسط پزشکیار آقای داوری پانسمان می‌شود تیر کالیبر به کف دستش خورده و از بین انگشتاش زده بود بیرون. چند تا ترکش ریز هم پشت کمرش خورده بود. جالب‌تر اینکه جای گلوله‌ای هم پشت گوش مجروحش دیده می‌شد. من خودم شخصاً در ورودی اورژانس از او پرسیدم، گفت: «این جای گلوله کُلت عراقیه!».

بنده خدا گفت: «من توی میدان پایین قلّه (کلاشین) با چند تا دیگه از رزمنده‌ها‌ی گردانمان داشتیم بالا می‌رفتیم که کالیبر عراقی‌ها روی ما کار کرد و همه را خواباند روی زمین. هفت هشت نفر از بچه‌ها همان جا درجا شهید و چند نفر هم به شدّت زخمی شدند و بقیه هم فرار کردند. من هم یه تیر کالیبر به دستم خورد. بلافاصله عراقی‌ها با خمپاره شصت همان جا را زدند و من که به پشت خوابیده بودم، از ناحیه کمر ترکش خوردم و کنار شهدا و چند تا مجروح دیگری که رمق نداشتند، افتادم. چند لحظه بعد چند عراقی از قلّه به سمت پایین به طرف ما آمدند و من که به حالت پشت خوابیده بودم، خودم را به مُردن زدم. یکی از عراقی‌ها شروع کرد با کُلت به مجروحین، تیر خلاص زذن.»

این رزمنده مجروح ادامه داد: «به من که رسید، چون در اثر ترکش‌های ریز خمپاره از پشتم خون بیرون زده بود، از فاصله به طرف سرم یک تیر خلاص زد و من، الکی یه تکون مثل جون کندن به خودم دادم. عراقیه هم فکر کرد من کشته شده ام و از ما دور شد. من هم تا شب همینطور بصورت دَمَرو، بی حرکت خوابیده بودم تا اینکه هوا تاریک شد و به سمت کوه‌های ایران فرار کردم.»

جالب اینکه تیر خلاص به پشت گوش او خورده بود و به امر و حکمت خداوند فقط چند سانتی متر با شهادت فاصله داشت.

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi