شناسه خبر : 108966
دوشنبه 14 اسفند 1402 , 11:35
اشتراک گذاری در :
عکس روز

من کفترباز نیستم!

فاش نیوز - یکی از جانبازان دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند: «مدتی ته‌مانده غذای دیگر رزمندگان را برای پرندگان مادر می‌ریختم تا آن‌ها را به بچه‌هایشان بدهند. روزی جمله‌ای فرمانده‌ام شنیدم که بیخیال این کار شدم.»

سید نورالدین عافی رزمنده و جانباز ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «مدتی به منطقه‌ای جنگلی منتقل شده بودیم. بعد از آموزش روزانه که ۵ـ۴ ساعت در روز طول می‌کشید، وقت آزادم را آن دور و بر می‌گذراندم. لابه‌لای درختان پرنده‌های زیادی زندگی می‌کردند که عاشق جوجه‌های آن‌ها بودم. چند لانه را به درخت‌های مجاور دسته آورده بودم و هر روز از باقی‌مانده برنج، جلویشان می‌ریختم. تماشای صحنه غذا دادن پرنده‌های مادر به بچه‌هایشان برایم لذت‌بخش بود. یک روز از فرمانده گردانمان اصغرآقا شنیدم که وسط صحبت‌هایش می‌گفت: «اینجا بعضی از برادرا هم که کفترباز شدن.»حالا بیا قسم بخور که «بابا! ما کفترباز نیستیم! از غذای اضافی بچه‌ها به این پرنده‌ها می‌دیم.«بیشتر به خاطر حرف اصغرآقا دیگر کم‌تر سراغ بچه‌ پرنده‌ها می‌رفتم. این شد که آن‌ها هم از دور و بر چادر متفرق شدند.»منبع: کتاب «نورالدین پسر ایران» به قلم معصومه سپهری

منبع: خبرگزاری فارس
اینستاگرام
ولی بر خلاف شما من کفتر باز سیاسی هست.روزی از روزهای قبل از انقلاب ساواک دنبال من و دوستان بزرگتر از من بود بالاخره یک روز موقع نماز مغرب برای من و رفقا کمین کردند کجا؟ مسجد سید صالح دزفول ی.ی از ساواکی ها موقعی که میخواستم وضو بکیرم از من سوالاتی کرد گفت شغلت گفنم کفتر بازم گفت بیا برویم خانه تان نشانم بده کفتم لازم نیست زیر پیراهنم هستند میخواست بگه ببینم همکارش گفت بچه اش ولش کن برویم سراغ بزرگترها من نگاهی بش کردم دستم رفت زیر پیراهنم که کلت کمری را در بیاوزم به انها شلیک کنم رفیقش بش گفت تا زنان مان بیوه نشده ات برویم. رفتند وووو.کفتر باز بازداشتگاه توحید.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi