شناسه خبر : 109223
چهارشنبه 23 اسفند 1402 , 15:30
اشتراک گذاری در :
عکس روز

منافع ملی، بزرگی و مجازی سازی

تشکرِ سَلفِ صالحِ امام خمینی(ره) و سیاستمدار بزرگ و «باغبان یک ملت» به همان میزان که باعث شادی دل دوستداران انقلاب پرشکوه ایران شد؛ کام بدخواهان حکمرانی دینی را تلخ نمود...

فاش نیوز - تشکرِ سَلفِ صالحِ امام خمینی(ره) و سیاستمدار بزرگ و «باغبان یک ملت» به همان میزان که باعث شادی دل دوستداران انقلاب پرشکوه ایران شد؛ کام بدخواهان حکمرانی دینی را تلخ نمود.

 حضور میلیونها عاشق درپای صندوق رأی و « انجام وظیفه‌ی اجتماعی و تمدّنی و جهاد» دو معنی بسیار مهم و بنیادین دارد:

اول: خیلِ فدائیانِ آن " امیرِ بی گَزند " رهسپارند با ولایت تا شهادت

کسی این جام معنی می کند نوش

که کرده او سر خود را فراموش

دوم: پژواکِ فریادی بلند در جهان کنونی که " ای ذُریّه ی حضرت زهرای اطهر(س) دورت بگردیم و آقاجانِ نازنین صفاتو عشقه! از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن"

 چنان که «رولو می؛ در کتاب عشق و اراده» از قول هایدگر آورده «وجدان؛ ندای محبت است و خود را با محبت اثبات می کند.»

از همین روست که سخنگوی وجدان ایرانی خطاب به « کُهن الگویِ پیرِدِیر وکُهن الگویِ قهرمان[1]» سروده:

"عجب لطف بهاری تو، عجب میرِ شکاری تو/ در آن غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه می خوانی؟"

فهم و درک صحیح ِمنطق درونی و معنیِ این جهاد؛ دَرِ ورود به گنجینه ی اندیشه ی دینی و «حکومتِ شریعت» می باشد.

در این جستار، سر آن داریم تا بر انتخابات یازده اسفند و تأثیر " فناوریِ فکریِ دیجیتال محور" بر فرایند حفظ منافع ملی و بالا بردن روحیه ی ملی، پرتویی بیافکنیم.

هدف، تبیینِ علمیِ بلند پروازیِ اندیشه و اهداف والای ایرانیان، و آسیب شناسی از طرز تلقیِ جوانان هجده ساله! و شاکله ی رفتار انتخاباتی است.

مفروض است:

شبکه های اجتماعی با گمانه پردازی و مغزشویی؛ توانستند بر:

  •  نگرش به سیاستِ شرعی
  • تعامل جوانان با نظم نمادین

و فرایند ِکسبِ باور و حفظِ ارزش سیاسی؛ تأثیر معنادار بگذارند.

بنا بر دانش جامعه شناسی سیاسی یا علم عمران با خوانش «ابن خلدون» یک روشِ حکمرانی، « فرمانرواییِ مبتنی بر شریعت است. خصیصه ی اصلی سیاست شرعی، خاستگاهِ ایزدی آن است. و هدف آن خیر دنیوی و اخرویِ همگان می باشد.( فیرحی؛ روش شناسی دانش سیاسی در تمدن اسلامی)»

فرضیه:

الف: رابطه ی فرمانروا و فرمانبردار، بر دو اصل (اجرای عدالت – تحقق اهداف دین) قرار دارد.

ب: سیاست شرعی برای بنیانگذار و فرمان روا؛ جایگاه ویژه ای قائل است.

ج: حکمران دینی؛ درباره ی کلی ترین مسائل سیاسی، تصمیم می گیرد.

 

 در ابتدا باید به هجده ساله های بافراست و هوشمند ایران، ماهیت امر دیجیتال را بصورتی مستدل و مستند شناساند:

نَک نشان ِپایِ دزدِ قَلتَبان

در پی او رو بدین نقش و نشان

چنان که «نیکلاس کار در کتاب اینترنت با مغز ما چه می کند؟» نگاشته؛ از همان «بهار 1954 زمانی که رایانه های دیجیتالی وارد تولید انبوه شدند» تا امروز؛ لحظه ای در تولید و پخش کژ اطلاعات و آگاهی کاذب و اشائه ی شاکله ی رفتارِ غیر متعارف و طغیان گرانه درنگ نکرده اند.

نتیجه ی قداست زداییِ بدون وقفه در این هفتاد سال! پرتاب بشریت به سیاه چاله ی نگونبختی! شد....

مبانی اندیشه ی سیاسی در اسلام و ایران، به صراحت بیان می کنند که همه ی اهداف آدمیزاده؛ آمده مجموع در دو مفهوم:

  •  دین
  •  دنیا

اهداف دین( حفظ شریعت و جان و مال و عقل و نسل!) و چشیدن طعم عدالت  نیاز به« جامعه پذیری سیاسی [2]» دارد.

در زمان پیشا اینترنت! یعنی از هنگام "سرنگونگیِ حکومتِ ناروایِ طاغوت" تا 1372 دستیابی به آن اهداف و چشم انداز زندگی عادلانه با چالش کمتری روبرو بود!

اما فناوری فکر غربی؛ هر چند راه را برای بهره مندی از یک زندگی به اصطلاح شادتر و پرتنوع گشود، ولی بذر کینه و بی اعتمادی را نیز در زمین ذهن نسل نوظهور پاشید.

در دشت بی فرهنگی نوپدید شاهکار فناوری فکری(اینترنت) به اقتضای طبیعتش، کینه توزانه علیه سیاست شرعی و خاستگاهِ ایزدی آن؛ چهار نعل تاخت و علف های هرز رویاند.

به طوری که:

اولا: اخلاق اعتقاد و اخلاق مسئولیت به سرقت رفت!

ثانیا: مدیریت تنظیم اندیشه و انگیزه دچار مِه آلودگی ذهنی شد!

بدتر از همه این که مکانیسم هشدار دهنده ی دزدی اندیشه و انگیزه، نقص داشت و سیستمِ مِه شکن! به روز نبود.

نتیجه این شد که در انتخابات یازده اسفند، برخی از هجده ساله ها در پذیرشِ "حکمِ حاکمِ دینی" تعلل کنند. زمینه ی این تعلل با اغتشاش پائیز پارسال فراهم شده بود....

فرایند تنظیم رفتار و شکل گیری شخصیت در نسل اینترنت از رهگذر مشاهده ی رفتار دیگران؛ نیاز به تبیین علمی دارد. بنا بر نظریه ی «کارل گوستاو یونگ» «مفهوم خویشتن، محور اساسی تمام شخصیت است.»

 گل های خندان و فرزندان ایران دردوران تحصیل؛ از" بهر حفظ ایران" معنا و مفهوم خویشتن را می آموزند:

چون شیر به صف سپه شکن باش

فرزند خصال خویشتن باش

یعنی قدرت و نیرومندی و شیرسانی و غرّش و بالندگی و پویایی و پرهیز از خود تحقیری و...

 جالب است بدانیم یونگ از طریق مطالعه ی مذهب و تأکید آن بر وحدت؛ به مفهوم "خویشتن" رسید. و برخی آن را بزرگترین کشفِ او معرفی کنند! «خویشتن انگیزه ای برای رفتار بشر است و سبب تکاپوی انسان برای رسیدن به وحدت، از راه مذهب می شود.»

جای تبیینِ وحدتِ مذهبی از منظر یونگ، کلاس درس و یا مناظرات تلویزیونی است! اما به دلیل حضور بیش از چهل درصدی در انتخابات و حفاظت از منافع ملی و بالابردن روحیه ی ملی و خنثی نمودن دسیسه ی رسانه های معاند؛ دیجیتالیسم عصبانی شده است.

و با هجوم بی امان به "حکمرانی دینی و رهبری خردمند" که حقیقتا تجسم دوران و سیاحتگر معنا و مسافر زمان و محور وحدت اجتماعی است؛ در شبکه های اجتماعی برآشفتگی و خشم خود را نشان می دهد.

اکنون رسانه های معاند با تکیه بر حداقل با دو عامل:

  • بی تفاوتیِ دیجیتال محور!
  • رواج نوعی زهد فروشی تنفر آمیز!

 و تمرکز بر انعکاسِ «پیکارِ میان آلودگی خوب و آلودگی بد!» در عرصه ی رقابت انتخاباتی؛ احتمال مسموم سازی فضای اجتماعی پس از پایان ماه مبارک رمضان و عید فطر؛ را بالا می برند!

آلودگی  به هر حال آلودگی است؛ و ایضا "درد" از هرطرف که خوانده شود!

اغتشاش پائیز پارسال و شکرآبی روابط بخشی از دارندگان حق رأی با صندوق در زمستان امسال، خبر از سرایت نوعی بی تفاوتی در فضای مجازی و به تعبیر یک نظریه پرداز فرهنگی که خرد جمعی را به چالش کشید «شرّ باسیل واگیردار[3]» و کِش دادن تا انتخابات دیگر! نیز می دهد.

 با رویش قارچ گونه ی ماهواره بر پشت بام و واگذاری نقش داورِ بازیِ الاکلنگِ میان فرشته و دیو! به دزدان قلتَبان در آن ور آب؛ به تدریج فضای مجازیِ پرنفوذ:

  • برای بیان نظر
  • برای بُطلان آراء
  • برای ارزیابی نتایج
  • برای کسب تجربه های نو
  • ...

و برای پرتو افکنی بر حیاتِ خلوت سیاستمدارها فراهم شد....

قابلیت افسانه برای شناخت ماهیت این فضا بی نظیر است.[4] چنان که «بابک احمدی در کتاب خاطرات ظلمت» نشان داده:

« بر کوه اصفهان چاهی است با قعری بی انتها، کودکی در آن افتاد، پادشاه مردی را در زنبیلی نهاده و فرو فرستاد. سنگی در زنبیل داشت، فرو افکند و سه شبانه روزگوش می داشت، هیچ آواز بر نیامد. وی را بر کشیدند، گفتند چه دیدی؟ گفت :ظلمت! »

چاه مدرن فضای مجازی یا «سیاه چاله ی نگون بختی بشر (کاستلز؛ جامعه ی شبکه ای...،جلد اول) » برای تحرک ذهن و تبلیغ هوسِ ممنوع! پیش پای کودکان امروز نیز قرارداده شده!!!

به تعبیر«گاست در کتاب طغیان توده ها» این اعلام خطر است! « وای بر ملتی که  دارای این نظر نباشد، باید چهار اسبه در پی آن بتازد تا همه چیزش از دست نرود.»

جولان نابالغان سیاسی، این خطر را نزدیک می کند! زیرا ممکن است سیاست را به یک پارک عمومی تبدیل کنند که در آن قدم زدن و نظر دادن در مورد فنی ترین مسائل؛ امری بدیهی است! « این افراد غیر سیاستمدار، آن قدرها هم در قید و بند اندیشه و رفتار سیاسیِ سنتی نیستند.( هاول؛ قدرت بی قدرتان)»

 چنین پنداری؛ زمینه ساز سلطه ی سرمایه سالاری بر قانون گذاری می شود. آنگاه؛ ویژگی‌های فرهنگی خاص " قربانیِ جاه طلبیِ برخی اعضای ارکستر معرکه آرای" خواهد شد.

به هر حال اگر خروجی برخی قوانین "خالی شدن سفره و نیامدن ایمان" باشد یا «سفر به اقامتگاه ها و جزایر دنج؛ بار دیگر به امتیاز انحصاری مبدل شود، همانطور که ده ها سال قبل انحصار سفر با هواپیما در انحصار معدودی ثروتمند بود؛» موجب بی اعتمادی می گردد.

آیا به راستی، مثل «اسلاوی ژیژک» باید گفت «مسافران کشتی هایِ بزرگِ تفریحیِ نفرت آور! با مغزی آلوده، بِرَوَند! به دَرَک...»

در اینجا به هیچ روی سخن از «بیداری ویروسِ ایدئولوژیکیِ خفته، و اخبار ساختگی، و تئوری پارانوایی توطئه» نیست؛ بلکه بیان امر واقع  و بدور از حب و بغض است.

 دو کانون این واقع گرایی عبارتند از:

  1. نگاه «شکسپیر» به مفهوم بزرگی:

« برخی انسان ها بزرگ آفریده شده اند، برخی بزرگی را به دست می آورند، بر گروهی بزرگی ناخواسته سوار می شود. (سریع القلم؛ عقلانیت و توسعه یافتگی ایران)»

  1.  جامعه شناسی سیاسیِ شرعی و علم عمرانِ ابن خلدونی و اهداف دین و دنیا:

بنیانگذار و حکمران دارای جایگاه ویژه اند و «حکمران در باره ی کلی ترین مسائل سیاسی، تصمیم می گیرد.»

یعنی به تعبیر تأمل برانگیزِ «اشپنگلر در کتاب فلسفه ی سیاست» «سیاستمدار بزرگ، باغبان یک ملت است.»

حال که دانشِ تبارشناسی" نَسَب باغبان یک ملت با میلیون ها نفر فدایی در داخل و خارج" را به حضرت صدیقه ی طاهره (س) می رساند؛ نور علی نور شده است.

 بر این بنیان است که اندیشه ورزیِ سیاسی در تمدن اسلامی؛ از انسان های آزاده و اهالی تأمل و عدل و انصاف! دعوت می کند:

همه آیند و ببینند مقام و شرف و عزت ما را...

اساس حیات طیبه و زندگانی فضیلت مند در حکومتِ شریعت؛ بر عقیده و جهاد بنیان گذاری شده است. ایرانیان با گوش سپاری به امام خمینی(ره) و پیروی از سَلف صالحِ او و برای حفاظت از محصول پیوند معنویت و سیاست؛ کماکان از جان مایه می گذارند.

هرچند فناوری فکرغربی با تبلیغات مسموم! بخواهد از قدرت و عظمت و شوکت ایرانیان بکاهد؛ اما پژوهشگران با واکاویِ مسائلی چون:

  • اخلاق اعتقادی
  • اخلاق مسئولیت

و نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی؛ دریافته اند که علاوه بر «کارزار و جنگیدن درراه حق» «مظهر تنظیم زندگی اجتماعی و آشکار کننده ی روح جمعی در اسلام [یعنی] جهاد (بشیریه؛ جامعه شناسی سیاسی...» با حکم فقیه حاکم؛ در امور متنوع تجلی می یابد. از جهاد اصغر و جهاد اکبر،گرفته تا جهاد سازندگی، جهاد تبیین و گروه های جهادی و...

 آحاد مردم ایران به  چنین مجموعه ی فرهنگی و فکری بی بدیل؛ و بافت اجتماعی منحصر بفرد، افتخار می کنند و برای حفظ و تصحیح آن از آسیب های حاصل از مقتضیات این زمان؛ گام های بلند تری برخواهند داشت. شک نکنید!!!

جان مایه ی چنین افتخاری؛ از زبان «هانا آرنت درکتاب وضع بشر» خواندنی است:

« انسان، با قابلیتِ برای "کردارِ نامیرا" با توانایی برای به جا نهادن " رَد " و نشانه ای محو ناشدنی؛ به رغم میرندگیِ فردی، قِسمی نامیرندگی به کف می آورد! و ثابت می کند که طبیعت الهی دارد.» 

هر پژوهشگر آزاداندیش، شهیدان والامقام را مصادیق بارز نامیرندگی و طبیعت الهی می داند. همان ناب ترین یاران امام و انقلاب که حقیقتا حتی اگر فرشتگان آسمانی هم به زمین می آمدند پاک تر از آنها نمی توانستند بر روی زمین زندگی کنند.

نتیجه گیری

از حیث نظری، یکی از از ویژگی های تعین کننده ی قدرت و عظمت و شوکت؛ شیوه ی تربیت افراد برای نوعی نگرش و «وجدان جامعه شناختی» است.

این شیوه؛ در نسل اینترنت تحلیگرانی پرورده! که حتی بدون طی کردن مدارج علمی و اخذ مدارک تحصیلی! بسیار دقیق و ماهر و توانایند، آنها می پرسند:

«زمانی که همه چیز گذرا به نظر می رسد و توانایی های به زحمت کسب شده، بی ارزش شمرده می شوند...

تحصیلات دقیقا چه چیزی را تضمین می کند؟»

از آنجا که متصدیان امر فرهنگ همچنان در تعطیلات تاریخ بسر می برند؛ پاسخ این پرسش را فناوری فکری از رهگذر فن مغالطه[5] می دهد: آینده ی بهتر، فقط و فقط در گرو حرکت به سوی استقلال مالی است نه کسب تحصیلات! وا اسفا!!!

چنانچه به  سؤالات برخاسته از «شک اندیشی» پاسخی منطقی داده نشود، زوال اندیشه ی فرهنگی؛ حتمی است. «امروز جوانان بیش از پیش نگران هستند. به دلیل تأثیر رسانه های اجتماعی، بی ثباتی در بازار کار، دنیایی از پروژه های بی ثمر و امیدهای بر باد رفته و اقبالی که در آن هیچ تغییری حاصل نمی شود....»

بنابراین؛ شتابِ فزاینده ی بی تفاوت شدن! و کم رغبتی نسبت به اخلاق اعتقادی و اخلاق مسئولیت، بیش از پیش باید  جدی گرفته شوند.

در لحظه ی خطرناک، بنا به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی «باید مراقب قالتاق ها» بود. چنین افرادی را «الیف شافاک در کتاب فرزانگی در عصر تفرقه» «عوام فریبانِ پوپولیست [که] وارد می شوند و وعده ی ساده کردن و حل کردن امور را می دهند!» توصیف می کند. معنای این هشدار باید به درستی فهم شود:

 تهران، دیوار نگاره ی میدان ولیعصر(عج) منبع: اینترنت

بی تفاوتی یعنی عدم وجود احساس[6]! به بیان «شافاک» «خطرناک ترین احساس نداشتن احساس است! زمانی که تعداد زیادی از افراد جامعه بی تفاوت می شوند؛ باید درک کنیم بی تفاوتی چگونه رخ می دهد...»

گزارش مذکور که حاوی مفاهیم ِ میراث پدری و تطمیع و تشویق است! صرفا به یک بخش کوچک از واقعیتی تلخ اما ریشه دار در مباحث دیرینه ی فقر و غنا اشاره دارد.

قانون گذاران لابُد می دانند که نمی توان با داشتن مردمانی گرسنه، انتظارِ اثرگذاریِ بیشتر بر سیاست جهانی و نظام بین المللی داشت....

  امید است با آغاز ماه مبارک رمضان و شروع سال نو، از غم نان اندکی کاسته شود!...

 از آنجا که نان و بزرگی؛ امتزاج آلیاژگونه دارند! جستار را با شعری پر معنا از ناصر خسرو، به فرجام می رسانیم:

گفت در قحط نشابور ای عجب

می گذشتم گُرسَنه چل روز و شب

نه شنودم هیچ جا بانگ نماز

نه دری بر هیچ مسجد بود باز

 ناصر! با آگاهی از خصوصیات سرشتی و نهادی انسان و جایگاه والای نان؛ آن را تا همترازی با نام مَهین یا " اسم اعظم ذات اقدس الهی و بنیاد دین" بالا می برد!

اگر قبلا، به عنوان مثال، ابتلای یکی از اعضای خانواده به بیماری صعب الاعلاج، موجب تشویش خاطر عمیق بود؛ اما امروز چه کسی می داند که پیامد افتادن گوشی موبایل دانش آموز کلاس سومی، بدلیل جاسازی بچه گانه از ترس مدیر مدرسه! و شکستن" صفحه ی لمسی touchscreen:

  •  تشویش خاطر عمیق برای بسیاری از والدین
  • چشمان خیس و یک روزِ سِیَه! برای طفلک دانش آموز!

و احیانا سیه رویی و وجدان درد! برای عوامل لجام گسیختگی قیمت ها ایجاد می کند؟

اینک «مسئله این نیست که تصدیق کنیم ثروتمندان و فقرایی وجود دارند، بلکه باید معین سازیم که آثار تمول دسته ی نخست و تهیدستی دسته ی دوم چیست؟ (دو ورژه؛ جامعه شناسی سیاسی)» مسئله این است که غفلت از دسیسه چینی امری پر مخاطره است زیرا «سطح زندگی؛ به عنوان یکی از عناصر اصلی، در انتخاب ها و برداشت های شهروندان نقش ایفا می کند. (دو ورژه؛ بایسته های جامعه شناسی سیاسی)»

فرایند بر آمدن و تبلیغ در انتخابات اخیر؛ ثابت کرد که جامعه ی ایران اسلامی در این زمان بیش از استخاره! نیاز به بلوغ سیاسی و پختگی و و آسیب زدایی از فرایند جامعه پذیری سیاسی دارد...

پر واضح است که با بی توجهی به این امر؛ حلقه ی محاصره ی برخی از هجده ساله های تحلیل گر و با فراست و هوشمند که در شبکه های اجتماعی به دایره ی احساسات منفی پرتاب شده اند؛ تنگ تر خواهد شد.

به راستی که مکر جدید مجازی سازی، حداقل با بهانه ی تحولات قابل پیش بینی و در راه، و حتی عملکرد «خیلی ها [که] دموکراسی درس می دهند، اما خُلقیات رضاشاهی دارند!» نمی گذارد نسل اینترنت دریابد که دروغ بزرگ اما راست انگاشته شده ی «دموکراسی، صرفا شکلی از جاهلیت است!»

سخن آخر

ژان بودریار، اندیشه ورزی دنیا دیده که "بسیار قلم می زند و با دوربین هم دمساز است" دوران حاضر را پسا نوگرایی! می نامد. شهروندان در دنیای پسا نوگرا « به شکل مجازی، غیر واقعی و موهومی  پدیدار می شوند. شباهت ها و شکل مجاز و موهوم، حاصل عملِ شبیه سازی simulation است و[تنها] الگویی از واقعیت می باشد....»

 در چنین زمانه ای، بسان یک ارکستر، هر چیز و هرکس، به جا، به موقع، و به اندازه نقش خود را دارد. عدم هارمونی، برای زیبایی و کار آمدی و تأثیر کوتاه مدت و دراز مدت قطعه، مخاطراتی دارد.

در چنین جهانی، درک درست از مبانی حکومتِ شریعت و انجام وظیفه‌ی اجتماعی و تمدّنی و جهاد با حکم فقیه حاکم؛ کلید واژه ی ورود به "حصن حصین ولایت" و مصون ماندن از هر گونه آسیب است.

نکته ی پایانی

از حیث نظری میان انسان اخلاقی با انسان خلّاق تفاوت وجود دارد. بدیهی است که به دلیل ماهیت فرهنگی انقلاب پرشکوه اسلامی؛ همواره تربیتِ انسانِ اخلاقی در اولویت قرار دارد و تا باد چنین بادا!

اما پس از اغتشاش پارینه؛ این اولین بار است که " توازن بین خواسته های بخشی از نسل نوظهور؛ با نظم نمادین" از ابزارِ جلوه فروشی و شبکه ی دروغینِ دانایی، تأثیر معنی دار پذیرفت؛ و باعث شد تا  هجده ساله ها راه نیفتند بیایند پای صندوق رأی!

گفت اینک بین نشان پای دزد

این طرف رفتست دزد زن بمزد

ماهیت مجازی سازیِ تکنولوژیک یا موتور سوخت رسان و راه انداز تغییر؛ کلیدی ترین مشکل فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و اجتماعی را ایجاد می کند و از آنجا که چنین ناخرسندی هایی تاکنون تجربه نشده! حفظ و تأمین منافع ملی و ارتقاء روحیه ی ملی و بزرگی ِتمدنی؛ در این فصل تاریک از تاریخ بشری! نیاز به تدبیر و کار عمیق دارد.

پی نوشت.:

[1]:«کُهن الگوی قهرمان و کُهن الگوی پیرِ دیر؛ با یکدیگر درمی آمیزند و مفهوم رهبر خردمند را می سازند. تجارب مذهبی؛ بارزترین تجارب مفهومِ به خویشتن رسیدن است. و شخصیت حضرت محمد(ص) و عیسی[ع] و موسی[ع] نمود های متفاوتی از کهن الگویِ خویشتن بشر است که امروزه با آن مواجهیم.»

[2]: جامعه پذیری سیاسی ناظر به « فرایند کسب باورها و ارزش های سیاسی و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر...(هیود؛ سیاست، ص296)» می باشد.

[3]: اهالی طب، مجموعه ویروس باسیلوسِ  bacilus  را مسموم ساز و تهوع آورمی نامند، «ژیژک» با وام این مفهوم، به « سرایت احساسات انسانی" آلودگی / سرایت خوب - آلودگی / سرایت بد" (عالم گیر! کوید-19جهان را تکان می دهد!، ص70)» اشاره می کند.

[4]:هرچند با آموزش ناقص، افسانه/ اسطوره در مدرسه و دانشگاه؛ در حاشیه قرارداده شد؛ اما قابلیت تبیینی و تحلیلی آن  برای شناخت ماهیت مجازی سازی بی نظیر است. فضای دست نایافتنی یا «بیرون رفتن از مختصات زمانی- مکانی» امرِ تازه ای نیست. «مردمانِ گذشته، با وجودی که به حدِ ما، پایشان روی زمین بود، در جهانی مجازی می زیستند. (شایگان؛ افسون زدگی جدید، ص 340)»

 [5]: «اصطلاح مغالطه ازریشه ی لاتین fallax  به معنای گول زننده و فریبکار و هرگونه استدلال آمیخته به خطا است... (قاضی مرادی؛ در آمدی برتفکر انتقادی...،ص317)»

[6]: از چهارفعالیت اساسی در روان انسان (تفکر، احساس، ادراک، الهام) با خوانش یونگ «احساس، ارزش دادن به موضوع و مثبت و منفی شمردن مسائل؛ فعالیت احساسی، تجربه ی درونی عواطفی مانند شادی و عشق....( (شاملو؛ مکتب ها و نظریه ها در روانشناسی شخصیت، ص53)»

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
آقای دکتر سید مهدی عزیز .سلام وعرض ارادت دستت پرتوان قلمت پایدار ونفست گرم و ماندگار وطاعات عباداتت مورد قبول احدیت که الحق والنصاف که مسائل روز را اینگونه روان می نگاری به حق شهید این ماه که روز ۲۲ دوم وساعت ۱۰ صبحش درسومین مرحله رمضان که وقت خرما پزان بود که یاران هم رزمم پرواز را آزمودند من نا لایق را جاگذاشتند وقتی چشمانم باز شد که نه از صاربان خبری بود نه از صاربانیان پیکی که خبر رسان بود چه خوب وچه بدش با چشمان تارش بچه ها را می دید که اول صبح که پاتک شروع شد وازسنگر ها بیرون آمدیم بخاطر آتش باری شب قبلش که تا صبح ادامه داشت فقط دندانها سفید بودند همه به هم دیگر می خندیدیم درحالی که آنها دلیل خوشحالیشان را می دانستند من بچه هم به روغن دود وسیاهی آنان می خندیدم قافل از آنکه به بدبختی های فردای خودم می خندم وخبر ندارم که اسمم را به صلیب سرخ اعلان ومن بچه ها را بعد پروازشان با لبان ترک خورده و تشنه شان باحسرت نذاره گر خواهم شد تا که به امروز برسم ودلتنگ هوای آن رمضان رادراین رمضان بوده باشم خدایا به بچه های دیروز که از آنجا رانده ودراین جامانده را خودت یار ویاور باش که جزء تو کسی را یارای امید آنان نیست وبه عزیز دل برادر سلامتی عطا فرما تا سایه اش بر سر خوانواده هماره سایه بان بوده وما نیز از بادرک ناقص خود از استاد بهره ای برده باشیم .مخلص حاج مهدی عزیز ناصر
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi