شناسه خبر : 97075
دوشنبه 19 دي 1401 , 11:35
اشتراک گذاری در :
عکس روز

توسل حاج قاسم به حضرت زهرا (س) پیش از عملیات

آهنگران در خاطره‌ای از توسل حاج قاسم به حضرت زهرا (س) پیش از عملیات گفت: او به بچه‌ها گفته بود که به حاج صادق بگویید لطف کند روضه حضرت زهرا (س) بخواند، چون عملیات سختی پیش رو داریم. به نیرو‌ها گفته بود که اگر به حضرت زهرا (س) متوسل بشویم، ان‌شاءالله توجه و عنایتی می‌شود.

 

به گزارش دفاع‌پرس، کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس به روایت محمدصادق آهنگران با عنوان «با نوای کاروان» که به کوشش محمدمهدی بهداروند نوشته شده و توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است.

در بخشی از این کتاب، حاج صادق آهنگران به خاطرات خود از سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی پرداخته است. در بخشی از این خاطرات می‌خوانیم:

قاسم رزمنده‌ام دل ز دنیا کنده‌ام

«یادم می‌آید اواسط سال ۶۳ به مقر لشکر ثارالله در اهواز رفتم. فکر کنم سیزدهم، چهاردهم یا پانزدهم محرم بود. حاج قاسم دعوتم کرد. من با نیرو‌های تبلیغات او که سید ابراهیم یزدی‌نژاد (یزدی) و مهدی صدفی بودند، هماهنگ کردم و نوحه‌ای خواندم که سربند آن این بود:

«قاسم رزمنده‌ام *** دل ز دنیا کنده‌ام»

سربند نوحه‌ها کوتاه بود. یکی از ویژگی‌های اشعار آقای معلمی این بود که اصولاً سربندهای او یا کوتاه بود یا اگر طولانی بود، از کلمات آسان در آن‌ها استفاده می‌کرد که مستمع خسته نشود و بتواند جواب بدهد و در عین‌ حال، محتوا هم داشته باشد؛ مثلاً:

باید گذشتن از دنیا به آسانی *** باید مهیا شد از بهر قربانی

در شهادت حاج قاسم هم از همین سبک استفاده کردم.

شعری که در لشکر ۴۱ ثارالله خواندم، در شأن حضرت قاسم بن الحسن (ع) سروده شده بود و محتوایی حماسی داشت، اما به‌محض اینکه آن را خواندم، نیرو‌های لشکر ۴۱ ثارالله همگی به حاج قاسم نگاه کردند. فکر کردند که آن شعر در مورد حاج قاسم گفته شده و من خطاب به فرمانده لشکر می‌خوانم. البته آخر شعر متوجه شدند که منظور من قاسم بن الحسن (ع) است.

روال کار من اینطور بود که بعد از نوحه‌خوانی در هر یگانی به مقر فرماندهی آن می‌رفتم و ناهار و شام را با فرمانده می‌خوردم. معمولاً فرماندهان خیلی من را تشویق می‌کردند و به من روحیه می‌دادند. در مقر لشکر ۴۱ ثارالله هم حاج قاسم خیلی از محتوای شعری که خواندم تعریف و از من تشکر کرد. به من روحیه داد و از تأثیر آن روی رزمنده‌ها حرف زد. او هیچ‌ وقت مانند یک فرمانده با من برخورد نمی‌کرد و خیلی به من محبت داشت. چند روز بعد، بسیجی‌های لشکر ۴۱ ثارالله با اقتباس از شعر من، شعری در وصف حاج قاسم سرودند و آن را مرتب می‌خواندند. مطلعش این بود:

قاسم رزمنده‌ام *** سال‌ها در جبهه‌ام

ترک منزل کرده‌ام *** عاشقی جامانده‌ام

او به بچه‌ها گفته بود که به حاج صادق بگویید لطف کند روضه حضرت زهرا (س) بخواند، چون عملیات سختی پیش رو داریم. به نیرو‌ها گفته بود که اگر به حضرت زهرا (س) متوسل بشویم، ان‌شاءالله توجه و عنایتی می‌شود. من هم به سفارش او روضه حضرت زهرا (س) و بعد از روضه، شعر «ای لشکر صاحب زمان آماده باش، آماده باش» را خواندم. موقع خواندن می‌دیدم که حاج قاسم حتی برای این شعر که حماسی بود، گریه می‌کرد. وقتی روضه حضرت زهرا (س) می‌خواندم، طوری گریه می‌کرد که انگار در جای دیگری سیر می‌کند و فقط صدایی می‌شنود.

مطلب دیگر اینکه هر وقت می‌خواندم، اصرار داشت دستم را ببوسد. می‌آمد می‌گفت: «باید دستت را ببوسم.»

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi