سه شنبه 27 تير 1402 , 09:27
من جانبازم، گدا نیستم!
فاش نیوز - جانباز قطعنخاع تعریف میکند: یک روز که به زیارت خانه خدا رفته بودیم، برادرم برای انجام کاری چند دقیقه ویلچر مرا کنار در ورودی مسجدالحرام پارک کرد و رفت. یکی دو دقیقه بعد، زائری دشداشهپوش به سمتم آمد. یک قطعه اسکناس یک ریالی سعودی روی پایم گذاشت و رفت!
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شاید برای خیلیها پیش آمده باشد که خسته یا بیحال گوشهای از یک مکان عمومی نشسته باشند و شخصی ما را با گدا اشتباه گرفته و سکه یا اسکناسی جلوی پای ما بیندازد. از محمدعلی امینی رزمنده دفاع مقدس که در ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۴ در عملیات بدر از ناحیه نخاع گردن مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و جانباز قطع نخاع شد، خاطرهای از این مدل سوءتفاهم بر جای مانده که خواندن آن خالی از لطف نیست:
سال ۱۳۷۰ با برادرم به عمره رفته بودم. یک روز که به زیارت خانه خدا رفته بودیم، برادرم برای انجام کاری چند دقیقه ویلچر مرا کنار در ورودی مسجدالحرام پارک کرد و رفت. یکی دو دقیقه بعد، زائری دشداشهپوش به سمتم آمد. یک قطعه اسکناس یک ریالی سعودی روی پایم گذاشت و رفت! شوکه شدم!
وقتی از من دور میشد حرفهایی هم به زبان عربی میگفت که متوجه نشدم چه میگوید. هرچه تلاش کردم که به او بفهمانم من یک آدم قطع نخاع هستم و گدا نیستم، نتوانستم! چند بار گفتم: «آقا... حاجی... !»
از نوع نگاهش فهمیدم که بنده خدا فکر کرده میخواهم به او بگویم مبلغی را که داده، کم است. یک چیزهایی گفت و رفت!
برادرم که آمد، گفت: «محمد! انگار کاسبی راه انداختی؟»
یک ریال کاسبیام را صدقه دادم!
اینکه خارج از کشوربوده بنده کسی سراغ دارم( جانباز قطع نخاع و ویلچری) درهمین کشور و توی خیابان همین کشور بهش صدقه دادن !!!! اینها را به کی باید گفت که ما هنوز نتوانستیم جایگاه این عزیزان را برای مردم خودمون مشخص کنیم./.
آرزویم ازدواج با جانباز قطع نخاعی بود. انگار سعادت میخواهد و من عاری از این سعادت بودم متاسّفانه.
آقایان محترم عاجزانه وملتمسانه درخواست دارم درنوشتن دقت کنید دربحث عملیاتهاوشهداودفاع مقدس همانطوریکه ازنامشان پیداست مطهرن ومقدسن بایداولاباطهارت بوددومایک نقطه بالاوپائین نشود عملیات بدراسفند63بوده نه64لطفابه احترام شهداودفاع مقدس هیچ مطلبی رابدون استدلال واستنادننویسیدچراکه ذهن مخاطب رامنحرف میکند جسارت این حقیرراهم ببخشید