09 ارديبهشت 1403 / ۱۹ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 107073
یکشنبه 10 دي 1402 , 10:34
یکشنبه 10 دي 1402 , 10:34
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
هفتسر اژدها در کنار ماست
یوسف مجتهد
سردفتر یک شهر دور
جانباز اعصاب و روان
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
لبخندی در میان ویرانهها
فاش نیوز - صدای سوت خمپارهها، صدای مهیب بمبها و جیغ و فریادها لحظهای قطع نمیشد.
به جز جسمهای بیجان افتاده بر زمین، همه میدویدند.
مردی با نوزادی در بغل میدوید؛ فریادکنان میدوید و کمک میخواست. زنی هراسان و ترسیده به هرکسی که میرسید سراغ دختری 4 ساله با پیراهنی سرخ را میگرفت. پسر بچهای با سر و صورتی زخمی و چشمانگریان به دنبال پناهگاهی برای جان خود میگشت.
ناگهان صدای مهیب بمب و غباری که همه آنها را دربر میگیرد...
کمکم غبار، مینشیند و جسم بیجان پسر بچه پیدا میشود با اینکه صورتش زخمی و خاکآلود است؛ اما... لبخندی بر لبانش دیده میشود. انگار راضی است؛ راضی از اینکه بالاخره از این بیعدالتی پر کشیده است.
کمی جلوتر زن هم بر روی زمین افتاده است. تکه پارچهای سرخ در دستانش، نشانگر این بود که در آسمان به دخترش پیوسته و... کمی آن طرفتر مرد به حالت سجده افتاده است! صدایگریه نوزادی از زیر آن شنیده میشود...
بمبی دیگر و صدایگریه نوزاد قطع میشود.
* مهدیه سعادت نیا
منبع: کیهان
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
دو روایت در رثای یک مرد
مجتبی شاکری
من و حسن باقری اولین گروه رسانهای در محل حادثه بودیم
بهرام محمدیفرد
معرفی کتاب