شناسه خبر : 98953
یکشنبه 06 فروردين 1402 , 14:24
اشتراک گذاری در :
عکس روز

سری جدید مجموعه «راه مادری» در ایام نوروز از شبکه افق

مجموعه مستند «راه مادری» به کارگردانی امیر سبحان جعفری سعادتمند محصول گروه مستند بنیاد فرهنگی روایت فتح که از دو سال پیش‌پخش آن از شبکه‌های مختلف سیما آغازشده است...

فاش نیوز - مجموعه «راه مادری» به کارگردانی امیر سبحان جعفری سعادتمند محصول گروه مستند روایت فتح طی دو سال پخش مستمر از شبکه‌های مختلف سیما سری جدید خود را در ایام نوروز همه‌روزه از شبکه افق به روی آنتن می‌رود.

به گزارش روابط عمومی بنیاد فرهنگی روایت فتح، امیر سبحان جعفری سعادتمند، کارگردان مجموعه «راه مادری» از استقبال شبکه‌های سیما طی دو سال پخش مستمر و پخش سری جدید این مجموعه در ایام نوروز از شبکه افق سیما خبر داد و گفت: مجموعه «راه مادری» سال 1399 کلید خورد که طبق برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته به سراغ حدود 90 خانواده شهید رفتیم و خاطرات آن‌ها را ثبت و ضبط کردیم که تاکنون بیش از 65 قسمت آن از شبکه‌های مختلف سیما پخش و بازپخش شده است از طرفی سال 1400 هم سری جدید «راه مادری» به لطف خدا تدوینش خاتمه یافت و به مرحله پخش رسید و در حال حاضر 20 قسمت شامل 15 پدر و مادر شهید نیز به پخش از شبکه افق سیما رسیده و 5 قسمت نهایی آن نیز در روزهای آتی به اتمام خواهد رسید.

این مستندساز همچنین در خصوص جدول زمان‌بندی و پخش سری جدید «راه مادری» نیز گفت: در حال حاضر و در ایام نوروز شبکه افق به‌صورت روزانه پیش از اذان ظهر سری جدید این مجموعه را به روی آنتن برده است البته شبکه‌های استانی سیما نیز با مساعدت روایت فتح برای چندمین بار در حال بازپخش سری کامل این مجموعه هستند.

جعفری سعادتمند همچنین پیرامون تولید آثار مستند با محوریت خانواده شهدا اظهار داشت: هر کاری که با محوریت شهدا تولید می‌شود به معنای واقعی کار سخت و دشواری خواهد بود زیرا یکی از ملزومات این‌گونه آثار امر پژوهش و تحقیقات است که می‌بایست با دقت و جدیت خاصی دنبال شود موضوعی که در مجموعه «راه مادری» به‌دقت و وسواس بسیار زیادی صورت پذیرفت از طرفی دوربین روایت فتح همواره یک دوربین صادق بوده و این سختی کار را دوچندان می‌کرد به همین منظور پیش از تولید کار ما تحقیقات بسیار گسترده‌ای را پیرامون مادران و پدران شهدا انجام دادیم و لطف ازلی هم که همواره پشت دوربین روایت فتح قرار داشت باعث شد خروجی کار یک مجموعه باکیفیت باشد که گواه این ادعا پخش‌های مکرر و مداوم طی این دو سال است.

این مستندساز پیشکسوت همچنین با توصیه به مستندسازان جوانی که با محوریت شهدا و خانواده‌ای آنان دست به تولید اثر می‌زنند نیز گفت: من به‌تمامی افرادی که در این حوزه مشغول تولید و تهیه مستند هستند توصیه و خواهش می‌کنم این‌گونه از تولیدات را به‌هیچ‌عنوان سطحی و سرسری نبینند و بدانند که سر صحنه یک کار بزرگ می‌روند و طبعاً باید به‌مثابه تولید یک اثر سینمایی حرفه‌ای بدان بنگرند؛ در حالی برخی از هنرمندان جوان و کم‌تجربه این مدل تولیدات را صرفاً یک مستند مصاحبه‌ تصور می‌کنند درحالی‌که این خانواده‌ها هرگز جلوی دوربین بازی نمی‌کنند بلکه آن‌ها زندگی می‌کنند و باید کاملاً حرفه به سراغ این خانواده‌ها بروند تا ضریب خطای بسیار پایین باشد.

مجموعه مستند «راه مادری» به کارگردانی امیر سبحان جعفری سعادتمند محصول گروه مستند بنیاد فرهنگی روایت فتح که از دو سال پیش‌پخش آن از شبکه‌های مختلف سیما آغازشده است در ایام نوروز سری جدید آن‌همه روزه از شبکه افق سیما پیش از اذان ظهر به روی آنتن می‌رود.

اینستاگرام
سلام اقای دکتر
چنانچه صلاح می دانید، چند خاطرۀ نسبتا طنز با عنوان «خاکریز خاطرات» برایتان ارسال می کنم منعکس بفرمایید.
خاکریز خاطرات
رقص در اسارت!/ قاسم تهرانی
سال 1362 در منطقهٔ پنجوین عراق زخمی و اسیر شدم. من و چند نفر از بچه-ها را به استخبارات بغداد بردند. مضطرب کنار دیوار کِز کرده بودیم تا یکی یکی با کتک ما را به اتاق بازجویی ببرند. هیچ¬کدام¬مان اعصاب درست و حسابی نداشتیم.
یکی از سربازهای عراقی آمد از روبه¬روی ما رد شود. نگاه تحقیرآمیزی بهمان انداخت، در چشمان من خیره شد و گفت: «اُرقص» (برقص)
تعجب کرده بودم! نمی¬دانستم منظورش چیست و من باید چکار کنم. دوباره گفت: «ارقص»
مات و مبهوت فقط نگاهش می¬کردم. یکی از بچه¬ها به نام محمدرضا که کمی عربی بلد بود، جلوی سرباز عراقی دست¬هایش را تکان داد و پرسید: «ارقص؟»
سرباز عراقی گفت: «نعم»(بله)
دوباره سرباز عراقی رو به من کرد و به عربی حرف¬هایی زد. منظورش این بود حالا که معنای ارقص را فهمیده¬ام، باید برقصم. گفتم: «من بلد نیستم برقصم.»
هرچه اصرار کرد، نرقصیدم.
دوباره رفت به سمت محمدرضا که واژهٔ ارقص را ترجمه کرده بود. به او تشر زد که باید برقصد. محمدرضا سرش را به طرفین تکان داد و گفت: «لا»
سرباز عراقی دوباره تشر زد و خیز برداشت تا او را بزند. محمدرضا دست-هایش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت: «خدایا، شاهد باش که من از ترس کتک خوردن مجبور شدم قِرِش بدم. این رقص در غربت را از من قبول کن.»
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi