شناسه خبر : 108636
چهارشنبه 02 اسفند 1402 , 10:33
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گردانی که راهش را گم کرده بود باعث پیروزی عملیات شد!

گفت‌و‌گو با یک محقق دفاع‌مقدس پیرامون عملیات والفجر ۵
 

فاش نیوز -  ناگهان یک کامیون پر از نیرو‌های عراقی از کنار گردان عبور می‌کند. گویا راننده کامیون، بچه‌های ما را می‌بیند که کنار جاده روی زمین دراز کشیده‌اند. سریع گازش را می‌گیرد و می‌رود. برادر سلگی فرمانده گردان ۱۵۲ متوجه می‌شود که دشمن آن‌ها را دیده است. سریع این موضوع را به شهید همدانی گزارش می‌دهد

 
علیرضا محمدی
جوان آنلاین: پیش از آنکه عملیات خیبر در سوم اسفند ۱۳۶۲ و منطقه هور انجام گیرد، ایران چند عملیات محدود در دیگر جبهه‌ها و با هدف پراکنده‌کردن تمرکز دشمن از منطقه عملیاتی خیبر انجام داد. عملیات والفجر ۵ در اواخر بهمن ۱۳۶۲ یکی از چند عملیات انحرافی ایران در این مقطع زمانی بود. از آنجا که والفجر ۵ از عملیات کمتر پرداخته شده دفاع‌مقدس است، در گفتگو با رضا میرزایی از رزمندگان تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) (از یگان‌های حاضر در این عملیات) مروری کوتاه بر این عملیات موفقیت‌آمیز داشتیم. 
 
چرا باید ایران چند روز مانده به شروع عملیات خیبر در سوم اسفند ۱۳۶۲، چند عملیات محدود را در دیگر جبهه‌ها انجام می‌داد؟
بعد از اینکه ایران در ورود به خاک عراق طی عملیات رمضان و والفجر مقدماتی دچار مشکل شد، بعثی‌ها به شدت مناطق غیرنظامی کشورمان را بمباران کردند؛ بنابراین قرار شد یک عملیات سرنوشت‌ساز در خوزستان انجام گیرد تا به وسیله این عملیات، جنگ را در یک‌جا تمام کنند. بعد از بررسی‌های صورت گرفته، قرار شد عملیات خیبر در منطقه هور و طلائیه انجام گیرد. خیلی روی این عملیات کار‌های شناسایی زمانبری انجام شد و امید‌های زیادی هم به آن بسته شده بود. به همین خاطر قرار شد چهار عملیات محدود مثل والفجر ۵ در مناطق دیگر انجام گیرند تا هم تمرکز دشمن از منطقه عملیاتی هور و طلائیه (خیبر) منحرف شود و هم با انجام عملیات انحرافی، نیرو‌های بعثی در شمال منطقه خیبر زمین‌گیر بشوند و نتوانند به کمک همقطارانشان به منطقه هور و طلائیه بروند. 
 
شما به چهار عملیات فریب اشاره کردید، غیر از والفجر ۵ آن سه عملیات دیگر کدام‌ها بودند؟
عملیات والفجر ۶ و ۷ دو عملیات دیگر بودند که قرار شده بود هر دو همزمان و روز دوم اسفندماه (یک روز قبل از شروع عملیات خیبر در سوم اسفندماه) انجام گیرند. منطقه عملیاتی هم چیلات واقع در جنوب غربی دهلران و چزابه در شمال بستان بود. اگر رزمنده‌های ما می‌توانستند در این مناطق عملیاتی به موفقیت دست پیدا کنند، دو ارتفاع مهم مشرف به شهر علی غربی را آزاد می‌کردند و بزرگراه العماره- بصره را تحت تیررس خودشان درمی‌آوردند. این بزرگراه از اهداف اصلی عملیات خیبر بود. در اینجا دوست دارم به حماسه‌آفرینی بچه‌های تیپ حضرت ابوالفضل (ع) لرستان اشاره کنم که طی عملیات فریب توانستند دشمن را حسابی درگیر خودشان بکنند، وقتی که خیبر در مناطق جنوبی‌تر شروع شد، بسیاری از یگان‌های دشمن متوجه عملکرد بچه‌های لرستان بودند. هرچند روز بعد ارتش عراق پاتک سنگینی زد و منطقه را از رزمندگان تیپ ابوالفضل (ع) پس گرفت، اما این بچه‌ها آنجا کاری کردند کارستان و حماسه ماندگاری خلق کردند. در این نبرد رزمندگان لرستان شهدای زیادی دادند. چنانچه سه فرمانده گردان این تیپ که در عملیات شرکت کرده بودند به شهادت رسیدند و پیکرهایشان در منطقه ماند. سومین عملیات فریب هم «تحریر القدس» بود که از سوی لشکر حضرت حجت (عج) همدان در منطقه دربندیخان انجام گرفت. من هم در این عملیات شرکت کردم، البته عملیات تحریر القدس ۱۲ روز قبل از خیبر بود. 
 
پس در آن مقطع شما نیروی تیپ ۳۲ نبودید؟
من از سال‌ها قبل نیروی این تیپ بودم. حتی پیش از عملیات والفجر ۵ فرماندهی گردان ۱۵۵ تیپ ۳۲ را برعهده داشتم. منتها وقتی که لشکر حضرت حجت (عج) به فرماندهی برادر شادمانی تشکیل شد، ایشان از من دعوت کرد تا به این لشکر بروم و فرماندهی گردان خیبر را برعهده بگیرم. ما یک هفته زودتر از عملیات والفجر ۵ به همراه برادر شادمانی رفتیم و عملیات تحریر‌القدس را در منطقه دربندیخان عراق انجام دادیم که موفق هم بود. همزمان پنج گردان از لشکر حجت به کمک نیروی تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع) به فرماندهی شهید حاج‌حسین همدانی رفته بودند که باعث شد ما هم بلافاصله بعد از اتمام عملیات تحریرالقدس به منطقه عملیاتی والفجر ۵ برویم و از این منطقه دیدن کنیم. 
 
مأموریت تیپ انصارالحسین (ع) در والفجر ۵ چه بود؟
گردان‌های تیپ انصار که من خودم را همچنان رزمنده این تیپ می‌دانم، این بود که باید به ارتفاعات کوه تونل، پیزولی و تقی مرده در محور عمومی چنگوله حمله می‌کردند و این ارتفاعات را به تصرف خودشان در می‌آوردند. عرض محدوده عملیاتی تیپ حدود ۱۱ کیلومتر بود. 
 
شما تحقیقاتی را درخصوص عملیات والفجر ۵ انجام داده‌اید، عملیاتی که کمتر روی آن صحبت شده است، در شب عملیات چه اتفاقی افتاد؟
والفجر ۵ قرار بود درست رأس ساعت ۱۲ شب ۲۷ بهمن‌ماه انجام گیرد. شناسایی‌های محور تیپ انصار هم به وسیله تیم شهید چیت سازیان مسئول اطلاعات- عملیات تیپ ۳۲ انجام گرفت. شهید چیت سازیان یکی از نوابغ اطلاعات- عملیات در جنگ تحمیلی است، اما آنطور که باید به نسل جوان معرفی نشده است. الحق که همراه تیمش به شناسایی هر عملیاتی ورود می‌کرد و به خوبی از عهده کار برمی‌آمد. تحت همین شناسایی‌های عالی تیم شهید چیت سازیان بود که شب عملیات والفجر ۵، گردان ۱۵۲ پس از عبور از موانع و میدان مین دشمن توانست به عقبه آن‌ها نفوذ کند. بچه‌های این گردان منتظر زمان مقرر برای شروع عملیات بودند که ناگهان یک کامیون پر از نیرو‌های عراقی از کنار این گردان عبور می‌کند. گویا راننده کامیون، بچه‌های ما را می‌بیند که کنار جاده روی زمین دراز کشیده‌اند. سریع گازش را می‌گیرد و می‌رود. برادر سلگی فرمانده گردان ۱۵۲ متوجه می‌شود که دشمن آن‌ها را دیده است. سریع این موضوع را به شهید همدانی گزارش می‌دهد. شهید همدانی آن موقع فرمانده تیپ انصار بود. ایشان درایت بسیاری داشت. تصمیم می‌گیرد دستور شروع عملیات را صادر کند و رأس ساعت ۱۱ شب، یعنی یک‌ساعت زودتر عملیات را شروع می‌کند. 
 
شهید همدانی به عنوان فرمانده تیپ می‌توانست چنین تصمیمی برای تعجیل در زمان عملیات بگیرند؟
ایشان فرمانده تیپ بودند و قاعدتاً باید دستور شروع عملیات از سوی قرارگاه صادر می‌شد. عملیات والفجر ۵ زیرنظر قرارگاه نجف اشرف با فرماندهی سردار عباس محتاج انجام می‌گرفت. خود برادر محتاج هم باید دستور شروع عملیات را صادر می‌کرد. منتها یک وضعیت خاص و فوری پیش آمده بود و دیگر نمی‌شد که موضوع با قرارگاه هماهنگ شود. اتفاقاً تصمیم سریع و به جای شهید همدانی باعث شد تا جلوی عکس‌العمل از سوی دشمن گرفته شود. اگر ما می‌خواستیم تا ساعت ۱۲ صبر کنیم آن راننده کامیون دشمن دیگر نیروهایشان را با خبر می‌کرد و ابتکار عمل از دست ما خارج می‌شد. 
 
پس گردان‌های تیپ ۳۲ توانستند اهدافشان را تصرف کنند؟
بله همینطور است. کوه تونل را گردان ۱۵۶ گرفت و خاکریز پشت جاده را هم گردان ۱۵۳ تصرف کرد، ولی گردان ۱۵۱ ما نتوانست در رسیدن به اهدافش موفق باشد. رضا محرمی جانشین این گردان در درگیری با دشمن به شهادت رسید. منتها یک عده دیگری از بچه‌ها رفتند و با هدایت رزمندگان گردان آن‌ها هم توانستند به اهدافشان برسند. در مرحله اول عملیات تیپ انصار توانست به همه اهدافی که برایش تعیین شده بود، دست پیدا کند. 
 
از این عملیات چه خاطره ماندگاری برجای مانده که می‌تواند در حافظه تاریخ ثبت شود؟
محدوده عملیات والفجر ۵ در مناطق مرزی استان ایلام بود. غیر از تیپ انصار، تیپ‌های امیرالمؤمنین (ع) و تیپ ۲۹ نبی‌اکرم (ص) هم باید در جناحین وارد عمل می‌شدند. رزمنده‌های تیپ ۱۱ امیرالمؤمنین (ع) ایلام که بومی منطقه بودند، توانستند در محور خودشان عملکرد خوبی داشته باشند و اهداف تعیین شده را تصرف کنند. دشمن هم هرچه زور زد تا این مناطق را از بچه‌های ایلام پس بگیرد با مقاومت رزمنده‌ها رو‌به‌رو شد و نتوانست کاری از پیش ببرد. منتها نیرو‌های تیپ ۲۹ در جناح راست منطقه به دلیل هوشیاری دشمن به اهدافشان نرسیدند. رزمنده‌های این تیپ باید ارتفاعات چغاعسکر را می‌گرفتند، اما وقتی این ارتفاع تصرف نشد، جناح گردان ۱۵۳ تیپ انصارالحسین (ع) خالی ماند و فرماندهان مجبور شدند به این گردان دستور عقب‌نشینی بدهند. 
در اینجا یک اتفاق خیلی عجیبی رخ داد. در مرحله دوم عملیات به رغم هوشیاری دشمن، یکی از گردان‌های تیپ نبی‌اکرم (ص) که راهش را گم کرده بود از عقبه دشمن سردرمی‌آورد. بچه‌های این گردان فکر می‌کنند هنوز به خط دشمن نرسیده‌اند، در صورتی که خط بعثی‌ها را رد هم کرده بودند. خلاصه این بچه‌ها همینطور که پیاده‌روی می‌کردند، در یک جایی از مسیر تصمیم می‌گیرند، برگردند. در راه برگشت از پشت سر به نیرو‌های عراقی می‌رسند و ناگهان درگیری شروع می‌شود. نگو رزمنده‌های این گردان به صورت اتفاقی به پشت‌سر همان خطی رسیده بودند که قرار بود تصرفش کنند! نیرو‌های دشمن را پشت خاکریز خودشان متلاشی می‌کنند و منطقه مورد نظر را به تصرف درمی‌آورند. به نظر من این حادثه یک اتفاق ساده نبود. ما در طول دفاع‌مقدس امداد‌های غیبی بسیاری را شاهد بودیم و این خاطره‌ای که تعریف کردم نمونه‌ای از امداد‌های غیبی در دفاع‌مقدس بود.
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi