یکشنبه 05 فروردين 1403 , 15:00
کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند!
فاش نیوز - هدیه به محضر شریف حضرت ولیعصر صلوات الله و سلامه علیه و عج الله فرجه الشزیف
فَلَعَلَّکَ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ «12»
پس شاید تو (به خاطر عدم پذیرش مردم، ابلاغِ) بعض از آنچه را که به تو وحى مىشود واگذارى و (شاید) سینهات به خاطر آن (حرفها) که مىگویند: چرا گنجى بر او نازل نشده، یا فرشتهاى با او نیامده، تنگ شده باشد. (مبادا چنین باشد، که) تو فقط هشدار دهندهاى و خداوند بر هر چیزى ناظر و نگهبان است.
نکته ها
گاهى کفّار از پیامبر مىخواستند کوههاى مکّه را با معجزه به طلا تبدیل کند و یا فرشتهاى براى تأیید او نازل شود، از سوى دیگر بعضى به خاطر بغض و کینه حاضر نبودند که پیامبر صلى الله علیه و آله آنچه را مربوط به حضرت على علیه السلام است، بیان کند و اگر هم بیان مىفرمود، نمىپذیرفتند. لذا پیامبر صلى الله علیه و آله سینهاش تنگ و ناراحت مىشد و در نتیجه پیام آیات را به تأخیر مىانداخت و این با عصمت پیامبر صلى الله علیه و آله منافاتى ندارد. زیرا گاهى ابلاغ پیام الهى فورى نیست و پیامبر صلى الله علیه و آله هم روى ملاحظاتى که آن هم شخصى نیست، (بلکه بر اساس مصلحت است،) ابلاغ آیات را به تأخیر مىانداخت. امّا با نزول این آیه، آن ملاحظات هم کنار گذاشته مىشود و با قاطعیّت، پیام آیه ابلاغ مىگردد.
ممکن است ترک بیان وحى تنها نسبت به برخى افراد لجوج بوده که پیامبر صلى الله علیه و آله از هدایت آنان مأیوس بوده است، لکن خداوند مىفرماید: گرچه ایشان ایمان نخواهند آورد، امّا تو وظیفهى خودت را ترک نکن.
شاید معناى آیه این باشد که کفّار افرادى بىتفاوت و بهانهگیر هستند که گویا تو وحى ما را بر آنان نخواندهاى، و شاید مراد این باشد که اندیشهى تأخیر و ترک ابلاغ برخى از آیات قرآن، مایهى دلتنگى تو است.
پیام ها
1- مبلّغ باید در ابلاغ کلام خدا قاطع باشد و ملاحظهى حرفها و بهانههاى مردم را نکند. فَلَعَلَّکَ تارِکٌ ... أَنْ یَقُولُوا
2- در شیوهى برخورد و ارشاد بجاى آنکه بگوییم: تو چنین هستى، بگوییم: گویا، شاید، مبادا چنین باشى. «فَلَعَلَّکَ» بجاى «انک»
3- کفّار علاوه بر اذیّتها و آزارهاى جسمانى، با بهانهگیرىهاى مختلف، پیامبر صلى الله علیه و آله را در فشار قرار مىدادند. ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ أَنْ یَقُولُوا ...
4- عقل مردم در چشم آنهاست، رسالت را در کنار ثروت مىپذیرند. «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ کَنْزٌ»
5- ما ضامن وظیفه هستیم، نه نتیجه، تو به وظیفهات عمل کن، باقى امور را به خداوند واگذار. «إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»
6- وظیفهى مبلّغ انذار مردم است، نه اجبار مردم به ایمان آوردن. «إِنَّما أَنْتَ نَذِیرٌ»
|| احمدرضا بهمنیار
نامگذاری امسال توسط رهبر معظم انقلاب با مشارکت مردمی در اقتصاد آغاز شد که آشکارترین نمونه مشارکت مردم در قرآن کریم همانا تعاون است که در جمهوری اسلامی با قانون تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی شناخته می شود. چرا تعاونی ها در جمهوری اسلامی ایران موفق نبودند؟ چرا بانکها با سرعت نور ثروتمند و بنگاه دار شدند؟
در بانکها کلیه معاملات مردم دارای شکل حقوقی هستند لیکن قانون تجارت بر بانکها و شرکتها و شهرداریها و غیره حاکم است یعنی نحوه مدیریت بانکها در تمام دنیا یکسان است و ربطی به جمهوری اسلامی یا حکومت کافر ندارد بنابراین هیات مدیره فارغ از قوانین مجلس یا کشوری هر طور بخواهد عمل می کند فقط در جمهوری اسلامی یک کلاه شرعی کم دارد که بعضی علمای خود فروخته تولید کردند.
از سوی دیگر در قانون تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی برای مشارکت مردم ماده 15 وجود دارد یعنی سپرده مردم یا میزان مشارکت مردم را محاسبه و سود متعلقه را به سپرده یا مشارکت مردم اضافه می کند لیکن اکثریت تعاونی ها و بالاخص تعاونی های مسکن مهر که مردم مجبور بودند عضو شوند ماده 15 قانون تعاون و اقتصاد جمهوری اسلامی که مصوب مجلس شورای اسلامی بوده و جزو اسناد و قوانین بالا دستی محسوب می گردد در اساسنامه تعاونی ها بطور کلی حذف شده است لذا هنگامی که مشارکت و سپرده گذاری مردم بدون هرگونه سود و آورده باشد در واقع شرکت تعاونی سود مردم را نوش جان کرده است چرا مردم برای مشارکت به تعاونی ها مراجعه کنند؟
بنابراین طبق فرمان رهبر معظم انقلاب که در شعار و نام گذاری امسال تبلور پیدا کرده از سالها قبل تعاون و مشارکت مردمی در نظام اسلامی که براساس آیات قرآن کریم شکل گرفته با بدترین وضعیت به زمین گرم خورد تا دشمنان اسلام و مسلمین فریادهای ناکارآمدی اسلام را در جهان جار بزنند.
موجب کمال تاسف است که در جمهوری اسلامی بسیاری از عالمان دین نظارت و حضور دارند اما انگار متوجه نیستند با رها کردن حکومت به قانون تجارت و مدیریت توسط افرادی که فقط به منافع شخصی فکر می کنند باعث شدند در این یک فقره اکثریت مردم ناراضی شوند و از اسلام فقط پوست نازکی بماند که هر لحظه امکان دارد پاره شود.
مولانا در مثنوی معنوی میگوید:
ما ز قرآن مغز را برداشتیم
پوست را بهر خران بگذاشتیم !!!!