شناسه خبر : 109435
جمعه 10 فروردين 1403 , 12:23
اشتراک گذاری در :
عکس روز

مسجد دیجیتال و یورش تموچین!

در عصر انقلابِ نور و دوره ی انفجارِ اطلاعات؛ راه یورشِ" نئوچنگیزیان" به شبستانِ حرم و مسجد و محراب؛ گشوده شد...

فاش نیوز - در عصر انقلابِ نور و دوره ی انفجارِ اطلاعات؛ راه یورشِ" نئوچنگیزیان" به شبستانِ حرم و مسجد و محراب؛ گشوده شد.

رسانه های نوپدید، یا فرزندانِ غرب و معلمانِ عصر؛ برای خرید تماشاچی وخواننده و شنونده و تداوم بقا، نیاز دارند تا ماهیتی عامه پسند و مردم سالار داشته باشند. از این روست که پدیداری «مسجد الکترونیک[1]» به معنای پای نهادن در مسیر "منزلی بس خطرناک و مقصدی نا پدید"  است.

 ایده ی جدیدِ عمرانِ مسجدِ دیجیتالی، و تبلیغ الکترونیکیِ آموزه های دینی، و آموزش اینترنتی اخلاق، علی رغم هزاران حُسن؛ در سه دهه ی اخیر،در مواردی به "کژراهه" رفته و موجب ناخرسندی هایی شده است.

پر واضح است که آن شیوه ی تبلیغ و آموزش، هنوز امتحان نشده! و بنا بر عقلانیت سیاسی، و دقیقا به سان قدم نهادن «دررَهِ منزلِ لیلی!» نیاز مند نقشه ی راهِ اندیشیده شده! و َراهنمایی راه بلد است:

به کوی عشق منه بی دلیلِ راه قدم

که گم شد آن که در این ره به رهبری نرسید

چنان که مشهود است: در نتیجه ی هزار راه نرفته! در توفانِ رایانشِ ابری، و فقدان ارزیابیِ راهِ طی شده، در سه دهه ی اینترنتی! (دهه های90/80/70) تعدادی از نوجوانان و جوانان، نسبت به اهدافِ متولیانِ مسجد الکترونیک، دچار تردید شده اند.

در کلیک فرسایی حاضر، ضمن نگاه اجمالی به یک برگ از تاریخ (ورود چنگیزخان مغول به مسجد جامع در شهر بخارا[2]) به کمدی الهی دانته[3] نیز سَرَک می کشیم.

هدف، نشان دادن تأثیر معنادارِ یورشِ "نئو تموچین" به ساختارِ مسجد الکترونیک(مسجد دیجیتال) و معرکه گیرانِ مارِ تردید درآور! است.

مفروض است:

«پیدایی پدیده ی مهمی چون دینِ مداحان، در جامعه ی ما، مهمترین پیامد و وجه مشخصه ی دین رسانه ای است. (فیرحی؛ دین و دولت در عصر مدرن"دولت، مشارکت و مشروعیت"، ص 307)»

این امر می تواند جامعه ی ایران اسلامی را درآستانه ی ورود به مرحله ای حاد از تاریخ سیاسی و اجتماعی قرار دهد. (صد البته که این اشاره صرفا به دلیل ماهیت امر دیجیتال است.)

 احترام و نکوداشت مادحین و پیرغلامان بسیارعزیز و گرامی که تا دوره ی پیشا دیجیتال! چراغ پر فروغ روضه ی حضرت سید الشهداء(ع) و مناسک و مراسم آئینی، را در باد و بوران حوادث تاریخ؛ شعله ور نگاه داشتند! همواره و بر همگان واجب است.

فرضیه

الف: در زیرگنبدِ آسمانِ کبود؛ هیچ حادثه ای تازگی نخواهد داشت.

ب: واگذاری امور معنوی به مسجد الکترونیک؛ نیاز به شناختِ ماهیت و اهداف آن! و چشمانی باز دارد.

ج:  شبیخونِ چنگیزیانِ جدید، باز تولیدِ رفتارِ فرهنگ ستیز، تاریخ کش و تمدن براندازِ تموچین، در قرن سیزدهم است.

 

در ابتدا، ضمن تأکید مجدد برضرورتِ حفظِ ارج و احترامِ خادمین و نشردهندگان اندیشه ی والای دینی؛ با «سهراب» آغاز می کنیم:

کارما نیست شناسایی راز گل سرخ

کار ما شاید این است:

که در افسون گل سرخ شناور باشیم

پی آواز حقیقت بدویم

هرگاه به جوانان با فراست ایرانی؛ تبیینی غیرسوگیرانه، از فراز و فرود تاریخ ارائه شده، ذوق و شوقی توصیف ناپذیر نسبت به آوازِ حقیقت! نشان داده و نظراتی هوشمندانه و سرشار از دانش ارائه کرده اند.

 سلطه ی تمام عیار آمریکا بر «تکنولوژی بدون اخلاق» و تضاد فناوریِ فکر غربی با آموزه های دینی؛ به تدریج موجب «جدایی ارزش های اخلاقی و معنوی؛ از مبانی عقلی و علمی» خواهد شد.

در کلان روال در حال وقوع، بیم آن می رود که دانش آموختگان علوم سیاسی از دانشگاه شیکاگو؛ در یک طراحی پیچیده؛ حمله ی حرامیان مغولی به "مسجد جامع بخارا " را بازآفرینی کنند!

با پرتو افکنی به روند تغییر و تحولات جهان بعد از جنگ دوم، به نکات ذیل می توان پی برد :

  1.  اساسا «وجدان غرب بیشتر مایل است با شمشیر تصمیم بگیرد و دموکراسی با ورود قشون و لشگرهای مهاجم به ظهور می رسد،...(پستمن؛ تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی،ص348)»
  2.  آمریکا با شکست درقشون کشی به ایران؛ بر« تخریب فرهنگ و اخلاق و روابط اجتماعی و کانون خانواده» تمرکز کرد.

 اکنون؛ چگونگیِ جدا کردن و فاصله انداختن بین ارزشهای اخلاقی، معنوی، هنجارها و...؛ از مبانی عقلی و علمی! در دستور کار رسانه ها، در جنگل الکترونیک قرار دارد. و در پس ِ پرده دسیسه هایی در حال طراحی است!!! یک راهِ برافتان این پرده، توجه به تمایز معنایی و مفهومی در کلید واژه ی خاطره و حافظه است:

  • خاطره، در آثار هنری انعکاس می یابد
  • حافظه، در متون تاریخی تداوم می یابد

هر چند تکنولوژیِ بدونِ اخلاق از هنرو متون تاریخی سوء استفاده می کند؛ و برنگرانیِ مصلحان اجتماعی نسبت به نشستن گرد و غبار" سُمِ خَران چنگیزیان جدید" بر اندیشه و انگیزه ی نسل جدید می افزاید، اما هم صدا با سیف فرغانی، باید گفت:

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست

گَردِ سُم خران شما نیز بگذرد

آبی است ایستاده در این خانه، مال و جاه

این آبِ نارَوانِ شما نیز بگذرد

کم و کیفِ آن حادثه ی برق آسایی که در روزی از روزهای هجمه ی چنگیزخان مغول، در مسجد جامع بخارا روی داد و «عطاملک جوینی» هنرمندانه آن را ترسیم کرده، هرچند شروعی وحشتناک و ناخوشایند داشت، اما آن جریان، در نهایت با پایانی خوش« اسلام را تکان داد. [4]»                                                           

داستان از این قرار است:

پس از گشودن دروازه ی بخارا« چنگیز خان در مسجد جامع، راند، بر دو سه پایه ی منبر بر آمد...» او که برای اولین بار پایش به مسجد رسیده بود؛ حیرت زده از شکوهِ عمرانِ آن، پرسید آیا اینجا سرای سلطان است، پاسخ شنید نخیر، این مکان پاکیزه و با عظمت «خانه ی یزدان است.... »

 صندوقچه های مصاحف شریف را به میان صحن مسجدآوردند...«صندو ق ها را آخُر اسبان ساخت، مصاحف را در دست و پای انداخت...» و در آن خانه؛ بساط می‌گساری و رقص و سماع برگزارکرد «مغولان آوازها بر کشیده، و مشایخ بر طویله آخُر سالار، و اوراق قرآن...»

در این میان یکی از اهالی ناباورانه به امام جماعت گفت «مولانا، چه حالتست، این که می بینم بیداری است یا خواب، گفت خاموش باش؛ بادِ بی نیازیِ خداوند است که می وزد، سامانِ سخن گفتن نیست.[5]»...

اکنون تکنولوژی عاری از اخلاق که علیه مسجد و منبر و محراب؛ خروج کرده! به شیوه ای جادوگرانه، همان میگساری و رقص و سماع و اَلَم شنگه و بَلبَشو را باز آفرینی می کند! مع الاسف، اینبار نیز امکانِ گفتمان فراهم نیست....

 اهالیِ دورهمیِ دیجیتال، باتبادل نظر پیرامون مسائل روز از جمله گسترش غم نان؛ از واعظان! می پرسند:

  •  این چه حالتی است، که عده ای عاشق پیشه، انگار «زِ خدا دولتِ این غم به دعا خواسته! و خرقه ی آلوده، به صد شُعبه، پیراسته اند!»
  • چرا افرادی رِند و نظر باز «امروز به نام درویشی، بیشتر به مال اندوزی می پردازند تا ثواب اندوزی! (شایگان؛ آسیا در برابر غرب، ص155)»

 و چگونه صاحبان خرقه ی آلوده و مال اندوز، به سانِ «سَبُک مغزی، کز اسباب جهان بر خویش می بالد!» گستاخانه با نگاه به لنز دوربین! می گویند:

مِی خواره و سرگشته و رندیم و نظرباز

وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است؟

با مُحتسبم عیب مگوئید که او نیز

پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است

 به راستی انگار در دکّان ریا کاری؛ کُشتی گیران دوپینگیِ مُتَشکرِ ازخود! بیخیال افکار عمومی اند! چرا که شبکه های «فرهنگ ستیز و تاریخ کش و تمدن برانداز» نیز حلوا حلوایشان می کنند، به طوری که نمی توان گفت بالای چشمتان ابروست!

این عمده ترین مشکلِ عصر حاضر، صرفا بخشی از ماجرا می باشد. اصل موضوع این است که آزردگیِ حاصل از تداخل دو صدا:

  • ناقوس کلیسای گوگل
  • بلند گوی مسجد دیجیتال

 باعث شد تا "نئوتموچین" سوار بر امواج الکترونیک، یواشکی وارد ساختار مسجد شود....

این مهمان ناخوانده، برای نخستین بار در تاریخ اسلام؛ شرایطی بسیار مناسب، برای تبلیغ آموزه های دینی فراهم کرد؛ اما نه قربتا الی الله! بلکه به دلیل ماهیت، برای رونق دکّان ریا کاری، تا از نسل جدید اعتماد زدایی کند.

یورش این تموچین و «بادی که در زمانه بسی شمع ها بکُشت» از سَمت مغولستان نَوزید؛ بلکه این دفعه «باد خزان نکبت ایام» نه به صورت ناگهانی، بلکه ثمره ی مطالعاتی دقیق و عمیق، پس از نشست نیویورک 1940 بود که از سوی امریکا وزش را آغاز کرد....

برخلاف یورش آن تموچین! در این هجوم؛ عده ای فرصت را غنیمت شمرده تا توانستند «کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند!» و از آنجا؛ جلوه هایی خیره کننده از زندگانی حاصل چپاولشان را در شبکه های اجتماعی وایرال می کنند!

گاه، رانت سایه ای و اختلاس و یا به تعبیر «عنایت» «فتنه انگیزی های بیگانگان و برگماشتنِ جاسوسان[6] و سرگرم داشتنِ مردم به غمِ معاش!...( بنیاد فلسفه ی سیاسی در غرب، ص 118)» بحران می آفریند و جاده صاف کنِ تموچین خان! می شود.

در همین راستا «حتی کسینجر و برژینسکی هم معتقدند، آمریکا تنها از یک دنیای بحرانی و متشنج بهتر می تواند بهره مند شود.(کاظمی؛ روابط بین الملل در تئوری و عمل، ص522)»

صاحب نظران گفته اند درجامعه ی امریکا «اراده ی انسانی، ارزش های اخلاقی و مبانی فرهنگی و معنوی در هدایت و حکومت آن کمترین نفشی ندارند!»

 بنا براین با ابتنا بر آموزه های مکتب شیکاگو؛ برای تحمیل سیطره بر جهان الزاما باید سَرِ برخی از متولیان امور فرهنگی را به "سهام  سیاست" گرم کند! یا از آنها برای دیدار نورچشمی ها در آن ور آب، دعوت نماید....

آورنده ی کارت دعوت، ژانوسِ [7] امر دیجیتال و فرشته ی ماشینیِ و خوشرو است! که ازدرگاهِ آسمان « دروازه ی شهرِ شیطان» را به روی مسافران می گشاید، و با چرب زبانی، پای بخشی از نوجوانان و جوانان جامعه ی ایران اسلامی را نیز به "پارتی" باز می کند! 

طرفه این که این تموچین، از همان سرگرمی و سوغات سفر و کسب تجربه؛ یک نوع سالاد فصل تهیه کرد که متأسفانه "امراعتماد، با تناول آن پُکید!" و ترکش آن به صندوق آراء اسفندماه پیشین اصابت کرد.

 نقطه ی عزیمت و زمان کلید زدن این طراحی بسیار پیچیده، ورود اینترنت ( 1372) بود.

اینک، صرفا با یک کلیک؛ امکان شنیدن صدا و دیدن سیمای "شیطان رجیم" فراهم است!!!

هرچند "حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است" ولی «شیطان و گناه، همواره برای ابناء بشر جاذبه ای فراوانتر داشته اند!» اما چنان که سخنگوی وجدان ایرانی خاطر نشان ساخته:

گناه اگر نبود اختیار ما، حافظ

تو در طریق ادب کوش و گو گناه من است

ولی با این وصف « ژانوس که به گذشته و آینده می نگرد» با قدرتی جادویی! تمام گفتاروکردار و عواطف و احساسات و... کارگزاران تاجر پیشه ی دولتی را به دقیق ترین شکل قابل تصور! و البته خدشه پذیر و دستکاری شده، پیش روی نسل جدید قرار می دهد.

 حتی با «سِریشُم شاعرانه و شرح و توصیف آبشار و رودخانه و کوه و آواز پرنده» آگهیِ معرکه گیری، را به پوشش  نسل وب نیز می چسباند!

در این معرکه  "نی نوازان" کار بلد، با حکایتِ جدایی ها! مارِ تردید در خواهند آورد! تا آن را در اندیشه و انگیزه ی برخی از فرزندان ایران زمین بخیزانند!

 آن نوای هواس پرت کن، مثل جغجغه؛ در دست طفل گریزپایی است که:

" رفته از کاج بلندی بالا / جوجه بردارد از لانه ی نور "

 و موجب فراموشی و تسلای خاطرِ گل های خندان می شود، اما از سوزش برگِ سوزنی که تن نازنینشان را می خَلَد! نمی کاهد. توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

نتیجه گیری

در عصر دیجیتال؛ توضیح چرایی و چگونگی « پدیده ی پر معنای دین رسانه ای، تبلیغ و ترمیم اخلاق دینی و بهینه سازی زندگی انسان دین دار» اندکی به تأخیر افتاده است.

 تعللِ بیشتر، باعث به مخاطره افتادن میراث ارزش های والای مذهبی، خواهد شد. زیرا موج عظیم حاصل از «وجه غربی و تهدید آمیز دورانِ جدید» همچنان به پیش می تازد و کسی نمی تواند پرتگاه پیشِ رو را به درستی بنمایاند!!!

هم نشینی و نسبتِ دین و فرهنگ دینی با فناوری فکر غربی، موضوعی است که مقتضیاتی بسیار خاص و ویژه دارد و مهار بحران پر مخاطره ی قابل پیش بینی، ممکن است چندان آسان نباشد!!!

یک راهکاراعلام بسیجِ ارائه ی آگاهی درست، به گل ها خندان و فرزندان ایران؛ از بدو ورود به دبستان است!!! بدون تردید این امر، نسل بعدی را بیش از پیش، مشتاق به حفاظت از خصال خویشتن خواهد ساخت.

پیش از این و به موازات انفجار دانستنی ها تا 2024 «از عده ای معدود اگر صرف نظر کنیم، کسی را نخواهیم یافت که آموزش و پرورش را باهدف تقرب به خدای دانای متعال بنگرد! و آن را از این دیدگاه جدی قلمداد کند.(پستمن؛ تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ص288)»

برای بعد از این؛ باید اندیشه کرد. بیش از همه از فرهیختگان دانشگاهی این انتظار می رود. تا حداقل بسان دانته که با نگارش کمدی الهی، یک زبان واحد ایتا لیایی را پی ریخت بطوری که تبدیل به زبان رسمی ایتالیا شد؛ کاری کارستان کنند؛ به قول سهراب:

زندگی رسم خویشاوندی است

و در آن، عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است

گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد

چشم ها را باید شست

جور دیگر باید دید

دانته توانسته بود«آنچه که برای عامه قابل درک نبود» را با زبان واحد ایتالیایی بیان کند!...

ارائه ی معیار برای« سخن پردازی به زبان ایتالیایی» دقیقا مانند مقیاسِ زبانِ فارسی و "حد سخندانی" است که  بزرگانی چون سعدی و حافظ برای فرهنگ والای ایرانی و اسلامی به ارث گذاشته اند.

 حال که موبایل (جغجغه ی ارخیتاس) انگار تبدیل به آموزگاری راستین برای این دوره و زمانه شده و قادر است بنیان سخنوری را تخریب کند؛ سَرَک کشیدن به کمدی الهی دانته و عصر طوفانیِ یورش چنگیز( تجربه ی تلخ و عبرت انگیز) می تواند از چرایی و چگونگی فرایندی تاریخی که بر مبنای آن:

ما برای آن که ایران

گوهری تابان شود

خون دل ها خورده ایم

الگویی هرچه واقعی در اختیار نسل نوظهور قرار دهد.

اکنون این رسانه ی رسانه ها! دیگر یک ابزار و وسیله ی ارتباطیِ صرف نیست،[8] بلکه با بدست آوردن مدیریت اندیشه و انگیزه ی نسل جدید! جهت عقربه ی افکار و تخیل و اندیشه ی او را تعیین می کند و با نفوذِ کلام، خود تبدیل به مقصد و هدف شده و هرجا که قدم گذاشته؛ می خواهد آنجا را بصورتی دلبخواه متحول کند.

سخن آخر

سوداگران بازار اندیشه؛ با نگاهی به گذشته و "کپی رایت - الگو برداری" ازکمدی الهی دانته؛ زبان مشترک دیجیتال را به عامل تبادل نظر و هم اندیشیِ، جهانیان تبدیل کردند....« در این زمان، جریان و رودِ عظیمِ زندگی، خیلی تند تر و سرعت تغییرات خیلی بیشتر شده، و هرگز متوقف نمی شود. تغییرات فراوان از پی هم فرا می رسند، و چه بسا آنچه امروز می نویسیم، فردا کهنه خواهد بود.(نهرو؛ تاریخ جهان، ص1783)»

رود خانه ی پرخروش زندگانی « گاهی اوقات، مثل زمان ما طغیان می کند! و با نیرویی عظیم و شیطانی، بدون اعتنا به تمایلات و آرزوهای ما، بی رحمانه به پیش می غلطد...» امواج خروشان این رودخانه ی عظیم؛ انسان نو را «مورد استهزاء قرار می دهد!»

پدیداریِ منطق درونی و کشف رمز و راز مقاومت ملت بزرگ ایران؛ و بیان تمایز و تفکیک آن از:

  •  برخی ندانم کاری ها و کژکارکردی های دین رسانه ای
  •  ممانعت از رانت سایه ای و باز گرداندن مبالغ نجومی به بیت المال

دقیقا مثل چراغ مه شکن؛ مه آلودگی ذهنی بخشی از نسل جدید را برطرف؛ و تاریخ فردا را روشن تر خواهد ساخت.

یکی از متصدیان اصلی نصب چنان چراغی، در عصر انفجار دانستنی ها؛ وزارت آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی؛ باید «با هدف تقرب به خدای دانای متعال» به فرزندان ایران؛ به تدریج در دوران تحصیل، شیوه ی تشخیص تفاوتِ "دین رسانه ای و رسانه ی دینی را" بیاموزد؛ و به آنها بدون حب و بغض بگوید:

 « این پول های اضافی، از آن جهت نیست که یک نفر از دیگران بیشتر کار می کند، بلکه امروز روزگاری است که شخصی هیچ کار نمی کند، مبالغ اضافی هنگفتی بدست می آورد، در حالی که اغلب کسانی که با زحمت و مرارت زیاد کار انجام می دهند، هیچ سهمی از آن بدست نمی آورند!( نهرو؛ نامه های پدری به دخترش، ص159)»...

وقبل از آن که این وضعِ بسیار ابلهانه! اندیشه و انگیزه ی گل های خندان را آماده ی مه آلودگی سازد؛ ابتکار عمل را بدست بگیرد.

پی نوشت

[1]: «نظریه ی مسجد الکترونیک بر دو وجه استوار است.(نقد الگوهای رایج تبلیغ دینی - پیشنهاد الگوی بدیل در رسانه های دولتی)...»

[2]: قدرت ِ تموچینِ مغولی « لقب چنگیز خان- سلطان جهان» را برایش به دنبال داشت، «ارتش بغ پرست [بت- صنم] او که تهدیدی برای اسلام و مسیحیت بود؛ در دو اردوکشیِ بیرحمانه 1220و 1221خوارزمشاهیان را در هم شکست. »

[3]: « کمدی، مربوط به مفهوم امروزی نیست، دانته آن را به مثابه اثری با سبک شعری و عامیانه در مقابل تراژدی قرار داد. ماجرایی که برخلاف تراژدی، از بد شروع می شود و به حسن عاقبت پایان می یابد... قرن شانزده لقب الهی یا آسمانی به آن داده شد، که حاکی از زیبایی و لطف" خدایی" این اثر است....(شفا؛ کمدی الهی دانته، مجموعه ی کامل آثار...، ص32)»

[4]:«...حکومت ایلخانان (جانشینان هلاکو) به تدریج جذب فرهنگ و تمدن ایرانی شدند." الجایتو / سلطان محمد خدا بنده" به اسلام گروید و تشیع را پذیرفت.... (مک ایودی؛ اطلس تاریخی جهان...، ص332)»

 [5]:«... پس از واقعه، یکی از بخارا گریخته و به خراسان آمده، حال بخارا را از او پرسیدند گفت آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند! جماعت زیرکان که این تقریر شنیدند، اتفاق کردند که در پارسی موجزتر از این سخن نتواند بود.... (تاریخ جهانگشای جوینی، ج1ص83)» به نظر می رسد استعاره ی " بادِ بی نیازیِ خداوند " نیز ناظر به نقش علما در مقایسه با مصاحف خاک گرفته در صندوچه ها باشد.

[6]: با فاصله ای کوتاه پس از نشست 1940 درنیویورک؛ آمریکا سازمان سیا "C.I.A Central intelligence agency "را تأسیس کردکه بنا بر پژوهش «آندریو تولی» «اثرِ وجودیش را در بسیاری از وقایع سیاسی و تحولات نظامی جهان نشان داده است. (اسرار سازمان سیا، ص5)»

 [7]: « Janus در اساطیر رومی، خدای آغاز و پایان ها بود. برجسته ترین میراث باقی مانده از ژانوس در فرهنگ مدرن، ژانویه، ماه نخست سال میلادی است. دلیل این نامگذاری این است که از طرفی هر سال جدید با این نام آغاز می شود و از طرف دیگر، سال گذشته با این ماه خاتمه می یاد.(شافاک؛ سه دختر حوا، ص 284)»

[8]: به تعبیر «فیرحی» «وسیله، چیزی است که آدمی به اختیار و برای رسیدن به هدف و مقصد به کار می برد،... [اما] در طول تاریخ اسلام، هیچ چیز به اندازه ی رسانه های غربی مسلمانان را تهدید نکرده است.»

 

جانباز دکتر سیدمهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi