فاش نیوز - آیین بزرگداشت شهدای سادات با حضور خانواده شهدای سادات در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.
  به گزارش خبرنگار ما، در آستانه عید سعید غدیر، آیین بزرگداشت شهدای سادات با حضور "احمد قیومی" فرماندار تهران و "اصحاب کریمی" رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ و همچنین جمعی از خانواده معظم شهدای سادات و ایثارگران 8 سال دفاع مقدس در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.

  آیین گرامیداشت یاد و خاطره شهدای سادات که پیش از ظهر دیروز در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد، با تلاوت آیاتی چند از کلام نورانی قرآن آغاز شده و با پخش سرود ملی کشورمان رسمیت یافت.

"احمد قیومی"، فرماندار استان تهران که به دعوت رییس بنیادشهید و امور ایثارگران تهران بزرگ در این مراسم حضور داشت، با ابراز خرسندی از حضور در این مراسم گفت: نباید یادمان برود که مردانی برای تحقق آرامش امروز ما، از گرانبهاترین و بالاترین سرمایه خود گذشتند و با حضور در جنگ تحمیلی و تحمل سختی ها و شرایط سخت، در برابر تجاوز و زیاده خواهی دشمنان ایران اسلامی ایستادند و از مرز و بوم کشورمان دفاع کردند.

وی سپس با اشاره به عید بزرگ غدیر اظهار داشت: ایران و ایرانی نیز با امیرالمومنین علی(ع) و سادات عجین شده است. علی(ع) آبرو و اعتبار ماست و همه آن چیزیست که در این کره خاکی بر ما ارزشمند بوده و خواهد بود. اما مباحثی که امروز در شهر تهران شاهد هستیم و حتما شما خانواده معظم شهدا هم می بینید و غصه می خورید و به چرایی آن می اندیشید، علت آن برمی گردد به این که ما نتوانسته ایم فرهنگ ایثار و شهادت را سینه به سیینه به نسل امروز منتقل کنیم. غافل شدیم و سرگرم سازندگی و از این موضوع غفلت شد.
وی در ادامه گفت: امروز بسیاری از فرزندان کشور ما با این فضا و فرهنگ غریبه هستند. تقصیری هم ندارند؛ کم گفتیم و درست نگفیم.

این رزمنده دفاع مقدس همچنین اضافه کرد: چه بسیار می گوییم "صاحبان اصلی این انقلاب خانواده معظم شهدا هستند"، اما عمل نمی کنیم. تک تک شهدا هرکدام یک اسطوره هستند؛ که اگر قرار بود از زندگی، ویژگی های اخلاق مدارانه  و خصلت های آنها که امروز متاسفانه در جامعه ما کم‌رنگ شده، داستان و یا فیلم تهیه شود، بی شمار بود. بخصوص شهدای سادات که نشان دهنده آن است که اگر ائمه اطهار(ع) هم به جهاد و روبه رو شدن با ظالم و نپذیرفتن ظلم و جهاد در راه خدا امر می کردند، خود نیز در صف اول پیکار بودند.
فرماندار تهران در پایان سخنان خود اظهارداشت: عزت امروز اسلام و مسلمین ثمره خون شهداست و ما موظف هستیم نگذاریم رنگ و بوی شهادت در جامعه کم‌رنگ شود و نباید راه و روش شهدا را فراموش کنیم.

سپس اصحاب کریمی، مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ ضمن گرامیدشت یاد و خاطره تمامی شهدا گفت: همه ما مدیون شهدا و عزیزانی هستیم که در دفاع مقدس و بعد از دفاع مقدس همچون شهدای مدافع حرم و امنیت، امنیت امروز را برای ما به ارمغان آوردند و آن را تثبیت کردند.
وی با اشاره به نقش شهدای سادات در جبهه ها نیز اظهار داشت: رزمندگان "سید" وزنه‌ ای بودند و در بسیاری از گرفتاری‌ ها شرایط را طوری تبیین می ‌کردند که تغییر عجیبی نسبت به بقیه در وجودشان احساس می‌ شد. ما در دوران دفاع مقدس لحظاتی داشتیم که برخی با مدد گرفتن از حضرت زهرا(س) و حضرت امیرالمومنین(ع) به داد بچه ها می رسیدند و زمانی که شرایطی به وجود می آمد که رزمندگان درمی ماندند، آنها با ذکرهایی که می گفتند راه را باز می‌ کردند.
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران تهران بزرگ همچنین یادآور شد: یقینا هرجا والدین شهدا هستند، خود شهدا هم آنجا حضور دارند. امیدواریم خود شهدا کمک کنند و در مسیر انقلاب ما را یاری نمایند تا بتوانیم این مسیر را به خوبی طی کنیم و شرمنده آنها نباشیم.

*************************

حضور پدران و مادران شهدا در این مراسم بسیار ارزشمند بود. اگرچه به جهت کهولت سن، بسیاری از آنان به کمک عصا و یا به همراه فرزندان و نوه هایشان به این مراسم آمده بودند؛ اما دیدن چهره های نورانی شان برای اهالی رسانه غنیمت بود.
  در طول مراسم، با چند تن از مهمانان عزیز هم کلام می شویم. مادر شهید "سید صفا اکرمی" اصالتا عراقی است اما پسر و همسرش ایرانی بودند. او که به سختی فارسی صحبت می کند، در همان لحظه که نام فرزندش را بر لب جاری می کند، بی اختیار اشک پهنای صورتش را خیس می کند و بریده بریده می گوید: سید صفا 17ساله بود که شهید شد و امروز خیلی دلتنگش هستم و... دیگر ادامه گفت وگو برایش سخت می شود و به آهستگی از مقابل چشمانم دور می شود.

  مادر و خواهر شهید "سیدسعید سیدعلی" نیز در جمع حضور دارند. مادر در معرفی فرزندش می گوید: سعیدم در 17 سالگی و سال آخر دبیرستان بود که عضو بسیج شد و به جبهه رفت و در عملیات فاو به شهادت رسید. او بسیار صبور و کم حرف بود. از غیبت کردن تنفر داشت و کمک حال همسایگان بود. آنطور که بعدها دوستان همرزمش برایم تعریف می کردند می گفتند نیمه های هر شب بیدار می شد و با خدا راز و نیاز می کرد و البته خودم هم به یاد دارم با آن که سن و سال زیادی نداشت و هنوز به سن تکلیف نرسیده بود یک سال، ماه رمضان روزه گرفت و آن را به مادر بزرگش هدیه کرد. 

  از حس و حال مادر یک شهید بودن که می پرسم می گوید: این افتخار بزرگی برای من است. آنها تکلیفی داشتند که آن را ادا کردند اما از دیدن وضعیت اسفناک جامعه دلمان به درد می آید و واقعا برای فرزندان دیگرم بسیار نگران هستم.

در گوشه دیگری از سالن، مادرشهیدی به سختی در حرکت است. به کمکش می شتابم و با گرفتن کیف دستی اش با او چند قدمی همراه می شوم. خود را مادر شهید "سید محمد جزایری" معرفی می کند و  درحالی که به سختی عکس فرزندش را از کیف دستی اش بیرون می آورد، می گوید که فرزندش در سال 1361 و در 19 سالگی به شهادت رسیده است. از احساسش و از مادر شهید بودن می گوید: خداوند بر من منت گذاشته است.
 او از عمق وجودش و یا شاید برای به یقین رسیدن من، می گوید: اینکه می گویند شهیدان زنده هستند، من خودم به چشم مسائلی را دیده ام که واقعا به زنده بودن شهدا یقین دارم و حتی گاها  او را می بینم نه اینکه خیالات باشد...
و باز دستی به داخل کیف دستی اش می برد. محتویات آن را زیر و رو می کند، قرآن های جیبی، تسبیح، کاغذهای خرد و ناگهان پاکتی را از عمق کیفش بیرون می کشد و در میان دستانم جای می دهد. شگفتانه می پرسم این برای من است؟ می گوید: این پاکت ها هدیه از طرف "محمد" است. بی اختیار دستانش را می بوسم و پاکت را که می گشایم، اسکناس تبرک به مناسبت عید غدیر است که به نام شهید مزین شده است.
 با پایان یافتن مراسم و در راه بازگشت با خود می اندیشم اگرچه این روزها حال جامعه ما خوب نیست و متاسفانه متولیان فرهنگی ما با سکوت جهت دارشان، هر روز زخم های کاری بیشتری را بر تن و جان جامعه، بخصوص جامعه بزرگ ایثارگری و بخصوص خانواده معظم شهدا فرود می آورند،اما برگزاری چنین مراسماتی خالی از لطف نیست و التیامی بر این زخم هاست. 

|| گزارش و عکس از صنوبر محمدی

‹›×