08 ارديبهشت 1403 / ۱۸ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 108756
دوشنبه 07 اسفند 1402 , 12:05
دوشنبه 07 اسفند 1402 , 12:05
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ولی فقیه عروةالوثقی و رمز پیروزی
امانالله دهقان فرد
صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
حسین شریعتمداری
۴۰ دستاورد عملیات تاریخی «وعده صادق»
ابراهیم کارخانهای
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
گذر از کانالهای دشمن در خاطرات شهید «بهرام ارجمندی»
فاش نیوز - شهید «بهرام ارجمندی» از رزمندگان استان فارس دفاع مقدس در دفتر خاطرات خود مینویسد: ما عملیات را شروع کردیم و از کانالهای دشمن گذشتیم. کانالهایی با ۸ متر عرض و ۳ متر طول که با سیمهای خاردار و مینهای ضدنفربر پر کرده بودند.
کد خبر: ۶۵۲۹۹۱
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۲:۴۳ - 26February 2024
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از فارس، «بهرام ارجمندی» اول مرداد ۱۳۴۵ در روستای تلریزی عالیوند شهرستان ممسنی دیده به جهان گشود. سال ۱۳۶۲ داوطلبانه عازم جبهه نبرد شد و در عملیات والفجر شرکت کرد. با ثبتنام در سپاه ممسنی به جمع سبزپوشان سپاه پاسداران پیوست و دیگر بار، بهار سال ۱۳۶۳ به جبهه رفت و سرانجام در چهارم بهمن ماه ۱۳۶۳ به شهادت رسید.
گذر از کانالهای دشمن
عملیات شب دوشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۶۲ شروع شد که ما را از عینخوش برای دهلران حرکت دادند و آمادهباش بودیم. ساعت ۱۱ شب حمله را با نام الله شروع کردیم. ما عملیات را شروع کردیم و از کانالهای دشمن گذشتیم و این کانالها ۸ متر عرض و ۳ متر طول را که با سیمهای خاردار و مینهای ضد نفر بر پر کرده بودند ما از آنها جایی درست کردیم و گذشتیم و ۱۷ کیلومتر دیگر را پیاده رفتیم توی این کانالها.
۶ کیلومتر که رفتیم رسیدیم به میدان مین که فقط برادران یک متر مینها خنثی کرده بودند و ۶ کیلومتر میدان مین را باز کردند. ما تمام گردانها رفتیم و عملیات را شروع کردیم و سنگرهای کمین آنها را نابود کردیم و رفتیم به قلب آنها و عملیات را شروع کردیم که به موفقیت کامل رسیدیم. شب ۲۳ دوباره به ما عملیات دادند و شب دیگر که میشود شب ۲۵ دوباره ما را بردند و تانکهای دشمن ۴۰ متری ما بودند که اگر ربع ساعت دیگر با خبر نمیشدم فرمانده که ما را در همان شب نابود و اسیر میکردند که الحمدالله فوری فرمانده عملیات فهمیدند.
دشمن نمیدانست که ما نزدیک او هستیم و نه ما میدانستیم که نزدیک دشمن هستیم. یک دفعه بیسیم دشمن شریک بیسیم ما شد که به زبان عربی حرف میزد میگفت که خیال میکرد لشکر خودی است. فرمانده هم با آن عقل و هوشی که داشت جواب او را داد و گفت که هیچ خمپاره نیندازید و هیچ گونه صدای اسلحه نیاید که دشمن فریب خورده و به ناامیدی مأیوس شد که الحمدالله با موفقیت همان شب برگشتیم و پیروزی نصیبمان شد. تاریخ یکم اردیبهشت ۱۳۶۲ ما را حرکت دادند برای پدافندی که آمدیم زبیدا ۶۰ و ۷۰ کیلومتر در خاک عراق هستیم و نزدیک یکی از شهرهای او به نام العمارة هستیم. والسلام.
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب