شناسه خبر : 109091
شنبه 19 اسفند 1402 , 11:34
اشتراک گذاری در :
عکس روز

بالگرد‌های هوانیروز در مجنون محدودیت پرواز در شب را شکستند

گفت‌وگو با امیرمجتبی جعفری پیرامون نقش و حضور ارتش در عملیات خیبر
 

فاش نیوز - در عملیات خیبر گردان‌های خط شکن ما توانستند خط اول دشمن را در پاسگاه زید بشکنند، اما عمق موانع دشمن در این منطقه به حدود ۳۰۰ متر می‌رسید. انبوهی از میادین مین، سیم خاردارها، کانال‌ها و بشکه‌های فوگاز و... را عراق در این منطقه به کار برده بود، بنابراین بچه‌های خط شکن ما نتوانستند فتح شان را کامل کنند

 
 علیرضا محمدی
جوان آنلاین: در جریان عملیات خیبر که محور اصلی آن در منطقه هور (طلائیه و مجنون) از سوی سپاه انجام شد، یک محور دیگر عملیات هم در پاسگاه زید بود که واحد‌های ارتش در این محور وارد عمل شدند. امیرمجتبی جعفری از رزمندگان دوران دفاع مقدس که سابقه اسارت و آزادگی نیز در پرونده جهادی خود دارد، یکی از رزمندگان ارتشی حاضر در عملیات خیبر بود. در گفت‌و گویی که با این آزاده دفاع مقدس داشتیم، سعی کردیم تا علاوه بر مرور عملیات ایذایی ارتش در منطقه پاسگاه زید، به بحث پشتیبانی ارتش از یگان‌های پیاده سپاه در خیبر نیز بپردازیم. امیر جعفری معتقد است اگر رزمندگان ما می‌توانستند در پاسگاه زید موفق شوند، چه بسا این تک نیز از محور‌های اصلی عملیات می‌شد و با الحاق به نیرو‌های تک اصلی در خیبر، یک موفقیت بزرگ نصیب جبهه ایران می‌شد. 
 
عملیات ارتش در پاسگاه زید همزمان با تک دیگر یگان‌ها در هور بود؟
بله، ما درست در همان شبی که عملیات در منطقه هور، جزایر مجنون و طلائیه شروع شد، در پاسگاه زید وارد عمل شدیم. من آن موقع فرمانده یکی از گروهان‌های لشکر ۷۷ خراسان بودم. گروهان ما در یکی از گردان‌های لشکر ۷ ولیعصر (عج) سپاه ادغام شده بود. این نکته را هم اضافه کنم که در محور پاسگاه زید، لشکر ۷ سپاه در کنار دیگر یگان‌های ارتش حضور داشت. آن شب گردان ما نیروی پشتیبانی بود، یعنی باید منتظر می‌ماندیم تا گردان‌های خط شکن، خط دفاعی دشمن را بشکنند و سپس به عمق نفوذ کنیم. منطقه عملیاتی ما حدود ۳۰ کیلومتری از منطقه عملیاتی هور فاصله داشت. یادم است همان شبی که در انتظار ورود گردان‌مان به عملیات بودیم، منور‌هایی را که هواپیما‌های دشمن روی جزیره مجنون می‌ریختند از آن فاصله می‌دیدیم. فاصله ما با محور هور آن قدر کم بود که نور این منور‌ها تا حدی زمین اطراف‌مان را روشن می‌کرد. 
 
آن شب گردان شما چه مأموریتی داشت؟
پاسگاه زید همان جایی بود که تیرماه سال قبل (۱۳۶۱) ایران عملیات رمضان را آنجا انجام داده بود. حتماً می‌دانید که یکی از عوامل عدم الفتح در رمضان، موانع عظیمی بود که دشمن در آن منطقه ایجاد کرده بود. بعثی‌ها در پاسگاه زید به شدت زمین را مسلح کرده بودند. هم در عملیات رمضان و هم در عملیات خیبر، این موانع بسیار ما را اذیت کردند. در خیبر گردان‌های خط‌شکن ما توانستند خط اول دشمن را بشکنند، اما عمق موانع دشمن در این منطقه به چیزی حدود ۳۰۰ متر می‌رسید. انبوهی از میادین مین، سیم خاردارها، کانال‌ها و بشکه‌های فوگاز و... را عراق در این منطقه به کار برده بود، بنابراین بچه‌های خط شکن ما نتوانستند بعد از شکستن خط اول، به کارشان ادامه دهند و فتح‌شان را کامل کنند. به همین دلیل عملیات در پاسگاه زید در همان مرحله اول متوقف شد. به نظر من اگر ما می‌توانستیم خط دشمن را در پاسگاه زید بشکنیم و با نیرو‌هایی که در هور عمل کرده بودند الحاق کنیم، دیگر نمی‌شد عملیات ما را یک عملیات فریب به حساب آورد، اما، چون نتوانستیم خط دشمن را بشکنیم، روی این عملیات نام ایذایی گذاشتند، یعنی عملیاتی که قرار بود بخشی از قوای دشمن را متوجه خود کند تا فشار روی بچه‌هایی که در هور عمل کرده بودند کمتر شود. 
 
استعداد ما در محور پاسگاه زید به اندازه‌ای بود که می‌توانستیم آنجا دست به حرکتی عمیق بزنیم؟
معمولاً تعداد نیرو‌های حمله کننده باید سه برابر نیرو‌های پدافندی باشد. در پاسگاه زید نهایتاً تعداد نیرو‌های ما برابر با نیرو‌های دشمن می‌شد. از طرف دیگر آن‌ها از حیث تسلیحات و مهمات برتری‌های زیادی نسبت به ما داشتند، بنابراین از حیث استعداد نیرو‌ها نمی‌توانیم بگوییم که می‌شد آنجا کاری اساسی انجام داد یا نه! 
 
با توجه به توقف عملیات در پاسگاه زید، گردان شما نتوانست وارد عمل شود؟
نه، ما نتوانستیم آنجا عمل کنیم، یعنی ادامه عملیات منتفی شد و اصلاً نوبت به ورود گردان ما نرسید، اما یکی از گروهان‌های ما به فرماندهی شهید حمیدرضا امیری به همراه تعداد زیادی از سربازهایش در همان شب اول عملیات و در مصاف با دشمن به شهادت رسیدند. عراق زمین پاسگاه زید را به شکل بسیار افراطی مسلح کرده بود. آن قدر میدان مین و سیم خاردار گذاشته بودند که حتی خودشان هم نمی‌توانستند بدون ایجاد معبر از آن همه موانع عبور کنند! در شب عملیات، تعدادی از سرباز‌ها مجبور شده بودند زیر سیم خاردار‌ها بروند و با پوتین‌های‌شان این سیم‌ها را نیم متری از زمین بلند کنند تا همرزمان‌شان از زیر سیم خاردار‌ها عبور کنند. با همین جانفشانی‌ها بود که آن شب خط اول دشمن شکست، اما عرض کردم با وجود عمق موانع دشمن این فتح کامل نشد و به ناچار عملیات متوقف شد. 
 
بعد از توقف عملیات چه اتفاقی افتاد؟
بعد از اینکه عملیات در پاسگاه زید متوقف شد، تمام یگان‌های حاضر در آنجا که توان ادامه عملیات داشتند به کمک دیگر رزمنده‌ها در محور اصلی خیبر که مجنون و طلائیه بود، رفتند. حتی از محور‌های شمالی‌تر مثل عین‌خوش هم نیروی پشتیبانی به هور رفت. چون از شب سوم یا چهارم عملیات خیبر، دشمن برای اولین بار در مقیاس وسیع از بمب شیمیایی استفاده کرد و در کنار آن به قدری آتش روی نیرو‌های ما می‌ریخت که هر یگانی وارد جزایر مجنون می‌شد، نهایتاً می‌توانست ۴۸ ساعت آنجا بماند و بعد از منطقه عملیات خارج و یگان دیگری جایگزین می‌شد، بنابراین نیاز بود تا نیرو‌های پشتیبان به منطقه اعزام شوند. سپاه و ارتش آنجا هر چه در توان داشتند به کار بردند تا پس از حدود ۴۰ روز گلوله‌باران و پاتک‌های سنگین دشمن، نهایتاً جزایر مجنون حفظ شدند و خط دفاعی ما آنجا شکل گرفت. 
 
پشتیبانی ارتش از لشکر‌های سپاه در محور هور چطور بود؟
 این پشتیبانی‌ها جنبه‌های مختلفی داشت، اما یک مورد از پشتیبانی ارتش از سپاه در عملیات خیبر که بسیار چشمگیر بود، مربوط به هوانیروز می‌شد. در عملیات خیبر به دلیل عمق منطقه عملیاتی که چندین کیلومتر بود، برد توپخانه‌های ما نمی‌توانست پشتیبانی لازم را از نیرو‌های حاضر در جزایر مجنون به عمل آورد. به همین دلیل بالگرد‌های هوانیروز به منطقه عملیاتی می‌رفتند و با گلوله باران و موشک باران دشمن به رزمنده‌های خودی کمک می‌کردند. از طرف دیگر این بالگرد‌ها نیرو و مهمات لازم را به جزایر می‌رساندند. عملکرد هوانیروز در خیبر را باید با عملکرد مخلصانه بسیجی‌ها در این عملیات مقایسه کرد. بچه‌های هوانیروز برای اولین بار در عملیات خیبر محدودیت پرواز در شب را شکستند و حتی در شب‌ها هم به عملیات هلی برن یا انتقال نیرو و مهمات مبادرت می‌کردند. با همین پشتیبانی‌ها بود که موج‌های پی در پی پاتک دشمن شکست و بعد هم که پل خیبری ۱۴ کیلومتری از خشکی خودی تا مجنون کشیده شد و با استفاده از این پل، خودرو‌های سبک توانستند به جزیر عبور و مرور داشته باشند. 
 
گویا بخشی از عملیات پدافندی از جزایر مجنون برعهده ارتش بود؟
بله همین طور است. بعد از اینکه عملیات خیبر به اتمام رسید و خطوط ما تثبیت شدند، نیاز بود تا مناطق فتح شده پدافند و محافظت شوند. بخش زیادی از پدافند جزایر مجنون در اختیار ارتش گذاشته شد و ما تا آخر جنگ تقریباً در یک خطوط ثابتی پدافند می‌کردیم. من هم سال ۶۳ به مدت سه ماه در خط پدافندی جزیره مجنون جنوبی بودم. این را هم اضافه کنم که اسفند ۶۳ وقتی عملیات بدر انجام گرفت، این عملیات به لحاظ فتح زمینی تغییر چندانی در منطقه پدید نیاورد و می‌توان گفت که خطوط پدافندی ما در مجنون تا انتهای جنگ با کمترین تغییر باقی ماند. 
 
شرایط خط پدافندی جزیره مجنون جنوبی چطور بود؟
شاید خیلی از مردم ندانند که عراق بعد از شکست در مجنون آمد و دیواره سمت خودش در جزیره مجنون جنوبی را شکست و آب را به این جزیره انداخت. در واقع ما خشکی در جزیر مجنون جنوبی نداشتیم. تنها سه جاده آنجا وجود داشت که یکی از آن‌ها به جزیره مجنون شمالی و یکی هم به سمت عراق می‌رفت. خط پدافندی که من آنجا حضور داشتم روی همین جاده بود. انتهای این جاده و نزدیک به خط عراق، فاصله سنگر‌های ما با دشمن چیزی حدود ۳۵ متر بود! این فاصله برای دو طرف دیگر بسیار کم است. یا شاید می‌توان گفت خط پدافندی آنجا عجیب و وحشتناک بود. ما در مجنون جنوبی چنین وضعیتی داشتیم. آنجا بسیار پیش می‌آمد که دو طرف از هم تلفات می‌گرفتند و این فاصله کم خطوط به فشردگی درگیری‌ها دامن می‌زد.
 
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi