08 ارديبهشت 1403 / ۱۸ شوال ۱۴۴۵
شناسه خبر : 39865
یکشنبه 15 آذر 1394 , 14:46
یکشنبه 15 آذر 1394 , 14:46
پربیننده های امروز
مقاله و یادداشت
از عدالت و انصاف خارج نشویم!
یوسف مجتهد
فاصله ما تا جهنم تروریستها!
میلاد رضایی
اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است
جعفر بلوری
عقبنشینیها تا کجا ادامه دارد؟
عبدالرحیم انصاری
رسانهی نوظهورِ پهپاد-موشک
سید مهدی حسینی
سفر ترکیه ما
سارا آذری
ولی فقیه عروةالوثقی و رمز پیروزی
امانالله دهقان فرد
صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
حسین شریعتمداری
۴۰ دستاورد عملیات تاریخی «وعده صادق»
ابراهیم کارخانهای
ادبیات ایثار و شهادت
گزارش و گفت و گو
00
پاسخ
چرا سربازان ارتش حالت اشتغال حقوق دریافت می. کنند ولی سپاه اعلام کرده افرادی که رای حالت اشتغالذدارند ماده ط۱۹۰شامل حالشان نمیشود
ا قای مجتهد راهنمایی فرمایید من که حالت اشتغال اداره هستم وحقوق از بنیاد دریافت نمیکنم چکار باید بکنیم اقایان میگویند یاباید رای اشتغال را کنسل کنم یا اینکه بازنشت شوم لطفا راهنمایی فرمایید متشکرم
سلام بر شهدا مظلوم و همرزمان مظلوم. ترشان جنگ به گفته امام نعمت بود و عزت و شرف ما در گرو همان جنگ مقدس بود چون ما مدافع بودیم و کسانی که از اغاز جنگ تا پایان جنگ کوچ کردند جنگ برایشان نعمت بود و عزت و شرفشان را در کنار همرزمان عاشورایی با افتخار کسب کردند اما ماها که از قافله عقب ماندیدیم چی نصیبمان شد غصه حسرت درد شیمیایی جنگ بیچا گی مالی وعده های دروغ نمیدانم. به کی شکایت برم فقط تنها کسی که درد دل من را شاهد است خالقم است ملتی که خاطراتم را میخوانید اهل هر کیش و گروه سیاسی دوست دار نهضت یا معاند نهضت از درد دل کسی که در چند عملیات خط مقدم بود ه بشنوید که فرزندان این ملت چگونه مانند شمع اب میشدند و لبانشان کبود میشد و زمانی که تیر یا ترکش میخوردند بدنشان اگر پودر میشد که هیچ اما بیشتر مواقع که تیر و ترکش به جاهای حساسشان میخورد مانند مرغ سر بریده از زمین کنده میشدند و جیغ میکشیدند تا تمام شوند دستشان و پاها و گردنشان موقع جان دادن به یه سمت خشک میشد. اگر امدادگر میرسید زیر بارون گلوله کمترین کار را مانند پانسمان انجام میدادند و بیشتر مواقع خوودشان نیمی از شقه سرشان یا کتف یا شقه بدنشان جدا میشد واویلا از کربلای چهار و پنج که شهدای ما چقدر مظلوم و بی سر وپیکر شدند خوشا به حال کسانی که این وضعیت و مظلومیت را ندیدند من به ظاهر جون سالم به در بردم اما حدود 29 سال از درون پکیده ام و تمام دردهای دنیا را میکشم ای کاش خودم تنها بودم دختر شش ساله ام و پسر سیزده ساله ام عصبی و رنجور شده اند تا دردهای من شروع میشود دختر شش ساله ام جیغ میزند و رنگش کبود میشود به زهرا قسم من این دردها را میکشم و از باب الحواعج میخوام حتی گبر و کافر اینجور سرنوشتی دچارش نشود و ای کاش متولیان ما را درک کنند
نظری بگذارید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
زنگ خاطره
معرفی کتاب