جمعه 12 دي 1399 , 10:24
ما اهل کدامیم!؟
اهل شهادت یا اهل کریسمس؟
ای ساعتها!... گرهی تپش قلب ما را از عقربههای خود باز کنید... شاید باورمان شد که ساعت یک نیمه شب سیزدهم دی ماه نخواهد رسید!
شهید گمنام - درد بی دردیهای بعضیها... بیشتر از هر دردی در ایام شهادت حاج قاسم بر دل سنگینی میکند!
... هرچند داغ مهربان قهرمانِ مرزهایمان، کمرمان را خم کرده و سینهمان را آتشفشان...
همین روزها بود... همین حول و حواشی... ساعتها و ثانیهها که به سالگرد نبودن دنیایی و زمینیاش نزدیک میشود،... انگار عقربهها هم از پا میافتند و نمیخواهند به آن ساعتی برسند که در حق کل مردم ایران و نه! تمام مردم جهان و مسلمانان، جنایت شد!
انگار عقربههای ساعت دل هم از کار میافتند و نمیخواهند دوباره روی ساعت یک نیمه شب 13 دی ماه را ببینند! که ما را بی حاج قاسم کرد!
هنوز هم برای اینکه داغ دلمان را خنک تر کنیم، میخوانیم " قاسم هنوز زنده ست/ در کوچه و خیابان".....اما باز هم دلمان خنک نمیشود.
آن وقت در میان این همهمهی دل آشفتگی فراق ژنرالمان... در میان هلهلهی دشمن کثیفی که قاقتل قهرمانانمان میشود
برخی پیام میدهند: کریسمس مبارک... و تو با کریسمس خارجیها مشکلی هم نداری اما ... خیره نگاه میکنی که چه چیز کریسمس، مبارک ما باشد؟!...
آن هم وقتی کریسمس دیگران، با فاطمیهی ما و با تاریخ قتل سردارمان یکی شده،... چه چیز در دل ما مبارک است؟!
آهااااا.... بالاخره ما جهان سومی هستیم و باید خودمان را به جهان اولیها که کریسمس دارند گره بزنیم و شخصیت پیدا کنیم!!!!
همانهایی که قهرمان مدافع ما را میکشند و ما به دنبال تقلید از رسومات آنها میدویم!!!! و انگار التماس میکنیم تو را به خدا ما را هم آدم حساب کنید! آنهایی که میخواهند سر به تن ما و آرامش و آسایش و استقلال و امنیت ما نباشد!
یک ایرانی مسلمان،... کریسمس را به چه رو تبریک میگوید؟
چرا فکر میکنیم که باید رسم دیگران را به هموطنان خود تبریک بگوییم بدون هیچ تعریف و مناسبتی! و آیا آنها هم عید نوروز و نیمه شعبان را به هم تبریک میگویند و اعیاد ما را به رسمیت میشناسند؟!
حاج قاسم روی کوهها و تپهها و دشتها خون جگر میخورد تا از من و تو دفاع کند
حضرت زهرا (س)، پشت در افتاد و او را به خاطر دفاع از دین کشتند و شهید شد تا دین به من و تو ارث برسد و راه نجاتمان شود
آن وقت من و تو برای هم پیغام میفرستیم، کریسمس مبارک!
باشد به خاطر دل تو هموطن، کریسمس مبارک اما فقط یک سوال ... چه گلی به سر ما میزند این بابانوئل خارجیها؟!
حتی اگر هم میخواستیم از سر خارجی بازی و متجددنمایی و احساس بالا رفتن، کریسمس بی ربط به مردم ایران را به هم تبریک بگوییم!... امسال وقتش نیست هموطن!
فاطمیه است و فردا سحر روز شهادت مدافع وطنمان، یک مسلمان عاشق بیبدیل و خدمتگزار وطن که مثالش کم پیدا میشود!
جان میسوزد از بیدردی کسانی که با اسم ارتباط جهانی داشتن، نشستهاند و رسیدن سالگرد حاج قاسم را تماشا میکنند و انگار نه که پدری، سایهاش از سر سرزمین همه کم شده!
.... هر چقدر بنرهای داخل خیابانها را نگاه میکنیم، خیره تر میمانیم و انگار این نصب بنرها برای زنده کردن نامش، دلمان را بیشتر به آتش میکشد!
نه تنها دلها ... بلکه چشمها را هم با خود میبرد حاج قاسم... و ای کاش که حضور در کرمان این روزها میسر بود ... که خوش به سعادت کرمانیها که در حوالی جان مطهر حاج قاسماند!...
و چقدر سخت است وقتی نمیتوانیم حتی کنار مزارش برویم، ... انگار فاصلهی تهران تا کرمان بینهایت میشود و سنگینی این فاصله و دوری را بر شانههایمان حس میکنیم!
دشمنان بشریت... انسان نماهای متعفنی که فقط ظاهر اتوکشیدهی انسانهای متمدن را به خود گرفتهاند، همانهایی که حاج قاسم را شهید کردند، ویروس دستکاری شدهای را به جانمان انداختند که نه فقط یک نفر بلکه یک ملت، و بلکه هر چه از بشر است را بکشد؛ تا راه نفس متعفن خودشان باز شود و به خاطر این نحوست جدید و تعفن و لجن زدگی وجودشان، راه زیارت حاج قاسم هم بر بسیاری بسته شد!...
چه بسیاری اگر درگیر کرونا و منع تردد نبودیم ... تا زیارتگاه سردار رشیدمان تا کرمان به پای دل میشتافتیم و میتوانستیم بار یک ساله سینههایمان را سبکتر کنیم.
آنها که حاج قاسم را شهید کردند... پیروان همان قاتلان حضرت زهرا (س) هستند که میخواهند بشر به ویژه مسلمان، زندگی آسودهای نداشته باشد و اثری از دین نماند تا خدا مزاحم دنیادوستیهایشان نگردد.
ولی هیهات به این میزان حماقت که تصور کردهاند طول دنیا چقدر است برای اینهمه جنایت و حقکشی!
آن سادهلوحهایی که دم از ارتباط با دشمنی میزنند که خنجر از رو بسته، بدانند که قاتلان حاج قاسم نمیخواهند ما نفس بکشیم و امنیت داشته باشیم
نمیخواهند ما دین و اعتقاد داشته باشیم
نمیخواهند ما سلامت جسم و زندگی داشته باشیم
... پس ما انقدر سادهاندیش و اعتبار گرفته از نام غرب نیستیم که به سادگی بنشینیم و بگوییم کریسمس مبارک!
... در حالی که ما به دنبال جوراب گشادی میگردیم که بابانوئل خارجیها برایمان داخلش، هدیهای بگذارند...
برخی مانند حاج قاسم... به دنبال راهی برای رسیدن به اهداف والای انسانی و راه رسیدن به عشق و خدا هستند و بار خود را میبندند و میروند... و از خود هزاران اثر نیک و اثرگذاری و خدمت و عاشقی به جا میگذارند!
ولی ما در غفلت تزیین زندگی خود با گویهای رنگین آنوریها هستیم!
باشد هموطن! به خاطر دل تو کریسمس مبارک اما
کریسمس عید ما نیست!.... ما دلمان خون است
چند ساعتی بیشتر به ساعت شهادت و ازبین بردن ناجوانمردانهی مدافعان حرم نه!.... مدافعان بشر، باقی نمانده!
ما بیپدر شدیم!...
حاج قاسمی را از دست دادیم که به خانه تک تک ما سر زده بود و مراقبمان بود و ما نمیفهمیدیم!
ما خودمان عشقی داشتیم که دلسوز همهی ما بود و با جانش، دلش برای ما میتپید!
او از الطاف خفیهی الهی بود که همچنان حتی بعد از شهادتش نیز در ایران و جهان نورافشانی میکند و خیرات از او سرازیر میشود.
....
ای ساعتها!... گرهی تپش قلب ما را از عقربههای خود باز کنید... شاید باورمان شد که ساعت یک و بیست دقیقهی نیمه شب سیزدهم دی ماه...
نخواهد رسید!...
فقط می خواهید حرف خودتان را بزنید
هر کی هم مثل شما نبود و فکر نمی کرد و تن به افکارتان نداد به روز سیاه می نشانیدش . همین طور اگر خودتان دنیا را قضاوت کنید بر اساس برداشتهایتان درسته ولی اگه من با سند روشن و صریح علیه شما حرفی بزنم هزار تا انگ به من می چسبانید
مطالبتان درست نبود
عزت زیاد